آنگاه که نازیستها آمدند و کمونیستها را دستگیر کردند، من چیزی نگفتم، چرا که کمونیست نبودم. زمانی که سوسیالیستها را زندانی کردند، من چیزی نگفتم، چرا که سوسیال دمُکرات نبودم. هنگامی که سندیکالیستها را دستگیر کردند، من چیزی نگفتم، چرا که سندیکالیست نبودم. سپس یهودیان را دستگیر کردند، و باز…
دسته: تاریخی
یاد رفقای جان برکف مان را گرامی می داریم
چرخهای اتومبیل همچنان بر روی جاده در حرکت. انوار طلایی خورشید بهاری جاده و اطرافش را زیر پوشش خود گرفته است و گرمای مطبوع آن به دلهای ما آرامش بخشیده است. داخل اتومبیل سکوتی پر معنا که نقبی به دلهای لبریز از عشق و امید ما دارد حاکم است و…
دشمنان ناکام ما
حرکت گاز انبری و چند جانبه بسوی ایران جلسه بکره جو ضمن جمعبندی از فعالیت های سازمان در جهت سازماندهی در ایران و شرکت در مبارزه مسلحانه با تاکید روی خط مشی توده ای و پیوند با کارگران برای ایجاد حزب کمونیست زمینه سازماندهی را هم مشخص کرد. و رفیق…
دنباله خاطرات ترزا نوچه
اعتصابات زنان برنجکار ترزا “….. به “میلان” که رسیدم هوا خیلی بد بود، بارندگی، باد و برف جریان داشت. “لونگو” قرار ملاقات مرا با”سکیا” در یک شیرینی فروشی نزدیک راه آهن گذاشته بود. او با شناختی که از شکمو بودن من داشت گویا قصدش این بود که در آنجا با…
ادامه خاطرات ترزا نوچه
تشدید مبارزه در برابر خشونت فاشیسم ترزا چنین ادامه می دهد: “پس از طی حدود یک سال دوره آموزشی نتیجه کارم را در مدرسه “لنینیست” ارزیابی کردم. خیلی علاقه به آموزش داشتم و باعشق مطالعه می کردم. می دانستم در مدرسه مفهوم پیشبرد کار درحزب را می آموزم و…