آنگاه که نازیستها آمدند و کمونیستها را دستگیر کردند، من چیزی نگفتم، چرا که کمونیست نبودم.
زمانی که سوسیالیستها را زندانی کردند، من چیزی نگفتم، چرا که سوسیال دمُکرات نبودم.
هنگامی که سندیکالیستها را دستگیر کردند، من چیزی نگفتم، چرا که سندیکالیست نبودم.
سپس یهودیان را دستگیر کردند، و باز هم چیزی نگفتم، چرا که یهودی نبودم.
و روزی آمدند تا مرا هم با خود ببرند، دیگر کسی نبود تا چیزی بگوید!
(مارتین نیمُلِّر)
مارتین نیمُلِّر (martin niemöller) یک کشیش پروتستانِ آلمانی بود
زاده: ۱۴ ژانویه سال ۱۸۹۲ – درگذشت: ۶ مارس ۱۹۸۴ – در جوانی در جنگ یکم جهانی شرکت کرده بود، با توجه به شرایط بحرانی همه سویه آن دوران، چون بسیاری از مردم در آلمان، همان گونه که سالها پیش از آن در آغاز پیدایش فاشیسم موسولینی در ایتالیا دیده شد، در سال ۱۹۳۳ به حزب نازیست رای داد اما به زودی، در سال ۱۹۳۴، به مخالفت با هیتلر و حزب او پرداخت و به شکرانه پشتیبانیِ افراد مهم و با نفوذ از گزند نازی فاشیسم در اَمان ماند، اما باز به مخالفت برخاست تا آنکه در سال ۱۹۳۷ به دستور هیتلر از سوی گشتاپو دستگیر شد و نزدیک به هشت سال در بازداشتگاه های (کمپ های)گوناگونِ نازی فاشیسم زندانی بود.
در هفته های پیش از سقوط نهاییِ رژیم هیتلری، در پایانِ آوریل ۱۹۴۵ همراه با ۱۴۱ زندانیِ برجستهِ دیگر برای تعویض، از سوی افسرانِ «اِس اِس» (SS) در مقابل امان گرفتن و مصونیت خود از مرگ به گروگان گرفته شد و با ستونی از ارتشیها زیر فرماندهی اینان (اِس اِس) به منطقه اَلتو اَدیجه (Alto Adige) میان ایتالیا، سوئیس و اتریش برده شد. این تعویض و تحویل گروگانها در ساعت ۶:۴۰ بامداد روز چهارم مه ۱۹۴۵ انجام شد؛ همگی خلع سلاح شدند و سپس ارتشی هایی که نزدیکی وهمکاری با اِس اِس نداشتند آزاد گشتند اما بقیه دستگیر و زندانی شدند.
این گروگانها ۱۴۱ تَن، و از ۱۸ کشور اروپایی، از ا. ج. شوروی تا ایتالیا بودند.
نوشتهِ «در آغاز آمدند….» به نادرستی به برتولت برشت، درام نویس، سراینده، کارگردان تئاتر ونویسندهِ بزرگِ آلمانی، که یکی از با نفوذ ترین روشنفکران سده بیستم است، نسبت داده شده، اما در حقیقت از مارتین نیمُلِّر است و این نادرستی از آنجا سرچشمه میگیرد که در دهه دوم ۱۹۶۰ از سوی مبارزین و مخالفینِ جنگ ویتنام در ا.م. آمریکا با تغییراتی در آن در تظاهرات و سخنرانی های خود به کار میبردند که هنوز بیشترینِ مردم و مبارزین سیاسی درکشورهای دیگر نیز بر این باورند و گاه با تغییراتی به ذوق خود، به نادرستی از آن پیروی کردند. نوشتهِ «در آغاز آمدند…» در بالا از سخنرانیهای او برگرفته شده و گویا درست تر است.
مارتین نیمُلِّر فی البداهه سخن میگفت و در برخی از آنها از قربانیانِ کمونیست، سوسیال دمُکرات، سندیکالیستها، یهودیان، افراد مفلوج، بیمارانِ روانی و…. سخن میگفت، نام میبُرد و یاد میکرد. او مردم آلمان را برای سکوت و بی تفاوتی شان در پیگیری، دستگیری و کشتنِ مخالفینِ شریکِ رژیم هیتلری می دانست.
آنتونیو گرامشی در هفدهم فوریه ۱۹۱۷ مقالهای درباره بی تفاوت ها نوشت که آغاز و پایانش چنین است: «بیزارم از بی تفاوتها»
عباس دهقان