فاجعه درد ناک برج متروپل آبادان و عکسالعمل جمهوری اسلامی، گواهی دیگر بر فروماندگی و در ماندگی نطام سرمایه داری حاکم بر ایران است. نظامی که با ادعای مبارزه با طاغوت وکاخ نشینان به رهبری خمینی قدرت سیاسی را با اشاره امپریالیسم بدست گرفت؛ با زور، اعدام، شکنجه بیش از چهل سال است خود را به مردم ایران تحمیل کرده است. این نظام امروز با بحران ساختاری عمیقی روبروست که توانایی عبور از آنرا از دست داده است. پیروزی خمینی در حقیقت ادامه همان وابستگی اقتصادی به بازار جهانی سرمایه واز لحاظ سیاسی مبارزه با کمونیستها ونیروهای مترقی وضد امپریالیستی است. سرمایه داری کنونی ایران در حقیقت ادامه همان نظام سرمایه داری شاهنشاهی است با دزدی های بیشتر، فساد بیشتر و با چاشنی خرافاتی شیعگری. نتیجه چیزی جز فقر و تهیدستی، بیکاری و تورم لجام گسیخته نیست.
مردم ایران در این چهل ساله قدم به قدم به ماهیت صاحبان قدرت حاکم پی برده اند و امروز اکثریت عظیم مردم به این نتیجه رسیده اند که تنها راه تغییر مقابله و مبارزه است. جنبش های ۹۶،۸۸ و ۹۸ همگی نشان دادند که که حاکمیت تنها شیوه مقابله و سرکوب را بکار می گیرد و چنان می پندارد همچنان با همان شیوه می تواند به سلطه خود ادامه دهد.
طبقه کارگر و اکثریت عظیم مردم ایران از این تجارب درس های خود را آموخته اند .درس هایی که از همان آغاز پیشروان کارگری و نیروهای راستین انقلابی هشدار می دادند. خوشبختانه هر روز که می گذرد آگاهی مردم بیشتر می شود که با تغییر مهره ها، شاه برود وخمینی بیاید، رفسنجانی بیاید و احمدینژاد برود درد همگانی مردم را علاجی نیست. کرم از نظام سرمایه داریست، باید ریشه ای نظام دیگری را جایگزین کرد. اما خیزش های تودهای عظیم هم نشان داد ضروریند اما کافی نیستند.
یکبار دیگر اهمیت سازماندهی و ایجاد تشکلات کارگری در محیط کار، اتحاد وهمبستگی کلیه حرکت های مدنی وسیاسی و ایجاد حزب پیشرو کمونبستی در درون این پایه های استوار توده ای ضروری، مبرم و ممکن است.
این روزها در یاری رسانی به قربانیان فاجعه متروپل گرا یش اتکا به نیروی خود وهمبستگی بخوبی دیده می شود. جوانان در پیشاپیش صفوف اند. آنها با از خود گذشتگی وبا جرات تمام برای نجات همنوع خود تلاش می کنند. گذشت آن زمانی که ماموران امنیتی در صفوف مردم نفاق افکنی می کردند، کمونیستها ها را بی دین ولامذهب میخواندند و تعصب مذهبی مردم را علیه آنها می شوراندند. غم را به نیرو تبدیل کردن خود نشانی از آگاهی اجتماعی است. در آبا دان و شهرهای دیگر مردم ضمن ابراز تاسف وهمبستگی با خانواده های عزا دار، اعتراض جمعی را در پیش گرفته اند و هر روز که می گذرد دامنه اعتراضات گسترده تر می شود. پیوستن کارگرا ن پالایشگاه های آبادان با اعلام اعتصاب به صفوف اعتراضی خیا بانی دارای اهمیت است و خود نشانی از آگاهی و وظیفه شناسی تشکلات کارگری است.
حزب رنجبران ایران رژیم سرمایه داری ایران را مسئول مستقیم این فاجعه می داند وضمن همدردی عمیق با خانواده های جانباختگان خواهان جبران فوری وبی وقفه خسارات وارده به آنها می باشد. سازماندهی مبارزه برای پیشبرد این خواست برحق جمعی از گام های اولیه ضروریست .
چاره رنجبران وحدت وتشکیلات است. خوشبختانه در عمل کارگران هر روز بیشتر متشکل می شوند، معلمان بعنوان یک نیروی پیشتاز همچنان در صحنه اند، باز نشستگان به نیروی متشکل مدبر و پایدار تبدیل شده اند. اتحاد نیرو آورست .
حزب رنجبران ایران