ترزا در کتاب خاطراتش خاطر نشان می سازد: … به خاطر میاورم که پارودی یک رهبر واقعی بود و هر حرکتی را نیرو می بخشید. بهتر بگویم او پدر اشغال کارخانهها بود. پارودی در کارخانه فیات کار می کرد و نه تنها احساسات و عواطف کارگران فیات، بلکه احساسات همه کارگران فلز کار وبه طور کلی کارگران “تورینو” را در جریان مبارزات سخت قبلی به خود جلب کرده بود”. انقلابی حرفه ای ص ۷۵
در جریان جنگ جهانی اول شرایط زندگی در اروپا به سختی گرائیده بود کمبود مواد غذایی وگرانی از یک طرف، فرستادن جوانان و کارگران به جبهه های جنگ، فشار زیادی را برمردم اروپا تحمیل کرده بود. جنگ جهانی اول در ۲۸ ژوئن ۱۹۱۴آغاز و در ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ پایان یافت. این جنگ به بهانه ترور ولیعهد اتریش-مجارستان توسط ملی گرای صرب سبب شد اتریش به صربستان حمله کند. در این جنگ روسیه، فرانسه، انگلیس و بعد هم ایتالیا به صربستان پیوستند و آلمان از اتریش – مجارستان پشتیبانی کرد. در این جنگ ده میلیون انسان کشته شدند. بعد از جنگ نیز هرروز شرایط زندگی و معیشت مردم کشورهایی که درجنگ شرکت داشتند سخت تر می شد و شهر “تورینو” مانند دیگر شهرهای ایتالیا و اروپا هرروز سختتر می شد به از هم گسیختگی منجر شده بود. پس از پایان جنگ جهانی اول کارگرانی که به جبهههای جنگ فرستاده شده بودند به ایتالیا برمیگردند و در کارخانههایی که قبلا در آنجا کارمی کردند مشغول می شوند. زنان کارگر که در طول جنگ به جای مردان کار می کردند با باز گشتن کارگران مرد از کار اخراج شدند، بیشتر زنان کارگر نان آور خانواده بودند. صاحبان سرمایه دستمزد کارگران از جنگ برگشته را در همان سطح قبل از جنگ نگهداشته بودند، در حالی که قیمتها بعد از جنگ بطور سرسام آوری بالا رفته بود. کارگران تقاضای دستمزد بالاتر داشتند، کارفرمایان زیر بار نمی رفتند، در نتیجه کارگران دست به اعتصاب زدند.
کارخانه فیات در” تورینو” از گذشته اتومبیلهای مختلفی را تولید می کرد و در زمان جنگ ماشینهایی که درخدمت جنگ بود را به تولیداتش افزود. تورینو، میلان و جنوا سه قطب مهم صنعتی ایتالیا را تشکیل میدهند.
ترزا : “در بهار ۱۳۱۹ ” تورینو” به حد اعلای از هم گسیختگی رسید و این مشکل تنها دامنگیر پرولتاریا نبود، بلکه شامل همگی مردم می شد ….. باردیگر مردم ” تورینو” به خیابانها ریختند که زنان بخش عظیم آن را تشکیل می دادند. تظاهر کنندگان فریاد می زدند: ” گرانی بس است !” ….. همانجا ص. ۶۴
“همین که نیروهای پلیس علیه تظاهر کنندگان وارد معرکه شدند، کارگران از کارخانهها بیرون ریختند و ترامواها را از کار باز داشتند ….. همانجا ص ۶۵
“مبارزه سیاسی در “تورینو” همیشه در جوشش و حرکت بود. در ماه مه ۱۹۱۹ یک مجله سیاسی بنام “اوردینه نوو” منتشر شد. این نشریه توسط جوانی با جثه ای کوچک از اهالی”ساردنی” اداره می شد. او ” آنتونیو گرامشی بود. بعد از مدتی کوتاه در اطراف او و” اوردینه نوو” که نشریه هفتگی بود که بعدها به اولین مجله حزب کمونیست ایتالیا تبدیل شد_ گروهی از کارگران جوان گرد آمدند، آنها عادت کرده بودند به دفتر مجله بیایند و درمورد مسائل کارگری و وضع کارخانه باهم صحبت کنند. از اینجا بود که جنبش برای “شورای کارخانه” بوجود آمد که خود جلوه تازهای از قدرت کارگری بود. همانجا
“از آن پس تنها اضافه دستمزد و کم شدن ساعات کار نبود که شامل خواست کارگران می شد، بلکه کارگران فلز کار خواستار ابرازنظراتشان بودند، مضافا اینکه اینها می خواستند نماینده مستقیم خود را داشته باشند و کمیسربخش، کمیسیون داخلی و یا شورای کارخانه، نماینده مستقیم کارگران کارخانه باشد. اکثر سندیکاها، به علت داشتن رهبران رفرمیست، سلامت خود را ار دست داده بودند. به رغم وجود دموکراسی در سندیکا، خلاص شدن از دست آنها دشوار بود “…فعالیتها در سندیکا ادامه داشت. اعضای آن در سمت خود باقی بودند، اما شاید نیاز به سازماندهی تازهای بود که به محل و کارگران نزدیکتر باشد” …..
“…..بعد از پایان جنگ، در کارخانههای فلزکاری به سرعت تغییراتی ایجاد شده بود، ارگانهای صرفا سندیکایی به ارگانهایی که نماینده تمام کارگران بودند تبدیل شدند. اعضای این ارگانها می توانستند عضو سندیکا باشند یا نباشند. شوراهای کارخانهها که به ابتکار کارگران پیشروتر، از کمیسیونهای داخلی بوجود آمده بود صورتی پیشرفتهتر داشت”.همانجا ص ۷۲
” با تشکیل شوراها، کارگران نظامی واقعی، سیاسی و دموکراتیک تر پدید آوردند. در هر قسمتی- در کارخانههای بزرگتر تعداد قسمتها بیشتر بود- کارگران کمیسر خود را مستقیما به مدت یک سال انتخاب کردند. تمام کارگران اعم از آنهایی که عضو سندیکا بودند در این انتخابات که با رأی مخفی صورت گرفته بود شرکت کردند. در عین حال، هر کمیسری که انتخاب می شد فقط با تشخیص جلسه کارگران بخش خود، می توانست مستعفی شناخته شود. کمیته کمیسرها در بخشهای مختلف، شورای کارخانه را پدید آوردند و اینان ازمیان خود، اعضای کمیسیون داخلی را تعیین می کردند که تعدادشان به ۳، ۶ و ۹ نفر می رسید “. همانجا ص ۷۳
هدف از آوردن نکات پر اهمیت از مبارزات کارگران درایتالیا می تواند خدمتی باشد به مبارزات کنونی جاری جنبش کارگری ایران.
درزیر به چند نکته، لازم می بینم اشاره ای داشته باشم :
۱- هدف، آموختن از تجربیات و مبارزات طبقه کارگر در کشورهای دیگراست ونه کپی برداری در شرایط موجود ایران، بلکه با توجه به شرایط مشخص ایران می توان ازا ین تجربیات استفاده کرد.
ترزا نوچه در خاطرات خود اشارهای به نشریه “اوردینه نوو” و ارتباط گرامشی با کارگران تورینو دارد که بنظرمی رسد در شرایط آن زمان بسیار موثر در پیوند کمونیستها با کارگران شد. کارگران به دفتر این نشریه رفت و آمد می کردند و بین خود در مورد مسائل کارگری و کارخانه تبادل نظر می کردند. آنتونیو گرامشی تمام و کمال مدافع منافع پرولتاریا بود. گرامشی با ارتباطی منسجم و یاد گیری ازکارگران که در مبارزه بودند و تجارب زیادی را چه در کارخانه و چه از زندگی روزمره آحاد کارگران داشتند و همچنین اعتصابات و مبارزات زیادی را پشت سر گذاشته بودند توانست خدمات شایانی به رشد جنبش کارگری کند و درست به همین خاطر فاشیستهای ضد کمونیست برای نابودی او توطئه چیدند. آنتونیو گرامشی در دوران فاشیسم ده سال آخر از زندگی پربار و گرانقدر خود را درزندان گذاراند و در زندان چشم از جهان فرو بست. اگر آنتونیو گرامشی با طبقه کارگر پیوندی منسجم و پیوسته نداشت آیا آنتونیو گرامشی می شد؟ این خود آموزشی است برای بعضی از نیروهای چپ که تصور می کنند تنها با کسب دانش از لابلای کتابها می توانند از مبارزات کارگری درکی صحیح بدست آورند، در حالی که پراتیک اساس شناخت از پدیدهها است.
۲– نکته مهم دیگری که در خاطرات ترزا نوچه به آن برخورد می کنیم، ستم مضاعف به زنان است. زمانی که کارگران مرد به جبهههای جنگ گسیل شدند کارفرمایان، زنان را بجای آنها بکار گرفتند. با پایان یافتن جنگ کارگران به کارخانهها باز گشتند وکارفرمایان زنان را اخراج کردند. اکنون زنان که در طول چهار سال دوران جنگ در کارخانه بجای مردان کارکرده بودند، بدون پراخت خسارت اخراج شدند. ترزا در این مورد اشارهای دارد:
” در کارخانه تغییراتی در جریان بود. با پایان گرفتن جنگ به علاوه صحبت از بیکار کردن و فرستادن آنها به خانه بود….. به هرحال درست بود وقتی آنها از جبهه باز می گشتند بسر کارخود برگردند. اما این هم درست بود که ما وقتی از کارمان رانده می شدیم در خیابانها رها نشویم. صاحبان “فیات” به خاطر میهن دوستی شان نبود که به ما شغل دادند. آنها بی شک تنها به فکر پرکردن جیبهایشان بودند و پس از اینکه مردان را برای کشتن به جبهههای جنگ روانه کردند، فکر می کردند از ما زنان حتی بیش از مردان می توانند بهره کشی کنند” همانجا ص ۶۰ و ۶۱
کارگران زن به همراه ترزا که خود اونیز از کارگران اخراجی بود در مقابل کارفرما که خواست آنان را برای جبران خسارت نمی پذیرفت کوتاه نیامدند و بلاخره موفق شدند ۹۰ روز دستمزد حد اقل را دریافت کنند. اینجا است که ما با جسارت، مقاومت و پشتکار زنان روبرو هستیم.
۳- نکته مهم دیگری که در این خاطرات مشاهده می کنیم نقش فعال طبقه کارگردر جنبش مردم در کف خیابان است. زمانی که مردم بخاطر گرانی به کف خیابان رفته بودند و تظاهرات می کردند پلیس وارد جریان می شود. در این وقت کارگران از کارخانهها بیرون می ریزند و تراموایها را متوقف می کنند. نقش کارگران در مبارزات مردم اساسی و کار ساز است و این نکته درس بزرگی می تواند برای کارگران ایران که در جنبشهای کارگری فعالاند باشد. امروز جنبش معلمان، زنان، دانشجویان و… نیاز به پشتیبانی کارگران دارند و بدون پیوستن کارگران به این جنبشهای مردمی پیروزی حاصل نمی شود.
* در ادامه گزینههایی از کتاب خاطرات ترزا نوچه
لیلا ۱۹مارس ۲۰۲۲