اگر به سطح رو در روئی مقابله با مبارزات طبقاتی درجهان و به ویژه درایران توجه داشته باشیم که عمدتاً به طور قهرآمیز) مرگ و زند گی( توسط حاکمان به پیش برده می شود، عنصر ماتریالیستی – دیالکتیکی تعیین نوع اتخاذ تاکتیکها توسط نیروهای پرولتری باید در انجام هر اعتراض و مبارزه ای علیه رژیم پیوسته درنظر گرفته شود.
در بررسی این مورد می بینیم که رژیم سرمایه داری حاکم برای حفظ موقعیت برترخود برای تقویت نیروهای سرکوبگرش، سالانه بودجه بزرگی ازجامعه را به تقویت بنیه ی نظامی خود اختصاص داده است.
اما درخدمت به بهبود نیازهای آموزشی نظیرپایان دادن به تحمیل شهریه ها ازمدارس تا دانشگاهها، تأمین زندگی شایسته معلمانی که نقش مهم آموزشی را درخدمت بیش از ۱۵ میلیون دانش آموزان دارند، ایجاد مدارس نوساز که بخش بزرگی از آنها در سراسر ایران که یا به سطح کلنگی رسیده اند و یا درمناطقی نظیر بلوچستان کودکان برای تحصیل در زیر کپرها و آسمان کبود کلاسهای درس جمع می شوند، در بی توجهی خونسردانه حاکمان قرار دارند. درسطح بهداشتی هزینه های تحمیلی و فشار طاقت فرسا به پرستاران به ازاء شندرغاز مزدی پرداخت می شود که جز تحمیل زندگی درفقر آنها نمی باشد، و یا از تأمین مسکن ارزان که نزدیک به نیمی از مزد کارگران و زحمت کشان را از جیب آنان خالی می کنند و بسیاری توده های پناه آورده به شهرها از روستاها تا لقمه نانی در کارکردن درشهر بدست آورند و در فاجعه آبادهای اطراف شهر با مرگ و زندگی مواجه هستند، و یا از تأمین جدی آب آشامیدنی در روستاهائی به طور مسئولانه ای احتراز می جویند، همه و همه نشانی هستند از تاکتیکهای سرکوبگرانه رژیم حاکم در حفظ منافع و موقعیت برترخود در برخورد به خواست توده ها.
اگر به عملکرد جدید رژیم سرکوبگر حاکم توجه کنیم حتا جلو پنجاهمین سالگرد تأسیس کانون نویسندگان ایران را مانع می شود، مسئولان این کانون به علت محدودیتهای رژیم در عدم احترام به حق دموکراتیک این تشکل، آنان نه با تبلیغ علنی، نه با برگزاری آن به طور آزاد، بلکه تن دادن به جمع شدن نویسندگان در خانه یکی از اعضای این کانون، نیروهای سرکوبگر با هجوم وحشیانه به این خانه و ضبط تمام آن وسایلی که مربوط به فعالیت کانون درگذشته نصب شده بود، مانع از تشکیل این سالگرد می شوند.
اگر به عمل کرد رژیم حاکم با منتها درجه قساوت حتا در جلوگیری از حق کارگران در تشکیل سندیکا و یا در به خون کشیدن اعتراضات دیماه ۱۳۹۶ توده های کارو زحمت توجه داشته باشیم، دیگر جائی برای خیال بافی به برخورد مسالمت آمیز این رژیم نباید داشت که تا بدانجا پیش رفته که به خاطر منافع خود حتا قانون اساسی خود نوشته اش را هم به اجرا درنمی آورد!
به این ترتیب، با درنظر گرفتن این که مبارزه طبقاتی بین سرمایه داران و کارگران به چنان رشدی رسیده که مبارزه مشت دربرابر مشت می باشد، تا کتیکهای مبارزاتی طبقه کارگر و توده های زحمت کش باید در دست زدن به هرعملی این وضعیت عینی موجود مبارزاتی را به حساب بیاورد.
تاکتیکهای مبارزاتی به حساب توان هر نیروئی تعیین می شود. آن چه که امروز این توده های تحت استثمار و ستم از آن برخوردار هستند، وجود چهار نیروی بزرگی است که فقط متعلق به آنهاست و باید از این نیروهابه بهترین وجهی در پیشبردن خواستهای خود بهره مند شوند که عبارتند از:
– نیروی بازوی تولیدی کار؛
– نیروی سازمانده ارتباطاتی؛
– نیروی فکری تولید وسایل تولیدی کار؛
– نیروی انسانی دراکثریت عظیم جوامع جهانی.
پر واضح است که با از کار انداختن تولید توسط این چهارنیروی کار توسط این اکثریت عظیم در هرکشور، درست مثل شکستن جان بطری دیو حاکمی است که در دست این نیروها ست و قادر به زنده ماندن این دیوها نیست. رسیدن به این آگاهی از توانائی توده های کار و زحمت و به کار بستن این آگاهی در رهائی از ظلم و ستم موجود کنونی، در پایان دادن به حاکمیت مشتی میلیونر و میلیاردر که در عشرتکده ها در ناآگاهی ماندن اکثریت توده ها قهقهه سر می دهند و حاکمیتشان برقراراست، در عمل تاریخ ساز بشریت خواهد بود .
نظام سرمایه داری به آخر خط رسیده و عملکردهای سرانی چون ترامپ با درآوردن شمشیر زورگوئی از غلاف برای حفظ حاکمیت این نظام، پیام روشنی به اکثریت مردم جهان می باشد. تاکتیک “آهسته بیا، آهسته برو، که گربه شاخت نزند” حقانیت خود را دراین دوره تاریخی در مقابله با این نظام افسارگسیخته ی سرمایه داری از دست داده است. گرچه هنوز رویزیونیستها، اپورتونیستها، رفرمیستها و مدافعان خجول نظام سرمایه داری به دنبال مغازله با کلیه ی دستگاههای موجود خادم نظام سرمایه داری هستند و به ایجاد توهم در میان توده ها با لطایف الحیل می پردازند، وظیفه ی کمونیستها در مقابله با این انحرافات چه در ارتباط باطبقه کارگر و زحمت کشان و چه در رابطه با خود کمونیستها ضروری است با شعار پرچم وحدت خواهی، مبارزه متحد و یکپارچه جهت رساندن حرکتهای مبارزاتی اعم از تاکتیکی تا استراتژیکی به تقویت هرچه بیشتر توانائی توده های پراکنده و منفرد در تحقق تشکلهای قوی و سراسری با تمام وجود تلاش کنند و به ویژه به مثابه پیشروان طبقه کارگر نمونه ی انقلابی مثبت پیش رفته ای را ارائه دهند.
این خیالی واهی خواهد بود که بدون متحد و یک پارچه شدن کمونیستها در حزب کمونیست انقلابی واحد ایران، می توان دل خوش بود که فدراسیونهای کارگری و کنفدراسیونهای توده ای را ایجاد کرد، در حالی که اگرخود پیشروان کمونیست ناتوان به انجام آن باشند و حتا شعار وحدت و تشکل یابی را دهند ولی به مصداق واعظ غیرمتعظ درمورد خودشان بی عمل باقی خواهندماند و در زیر ضربات دشمنان طبقه کارگر تضعیف و نابود خواهند شد!!
ک.ابراهیم ۶- خرداد ۱۳۹۷( ۲۷ مه ۲۰۱۸)