دانشمندان معتقدند تا پایان قرن خشکسالی، گرمای سوزان و توفان های بی سابقه و وحشتاک محیط زیست و زندگی بشر را به نابودی می کشاند. دخالت بی رویه، عدم هماهنگی با طبیعت، تولیدات بیش از حد نیاز طبیعی جوامع، ساخت اجناس و تولیدات مخرب، تبدیل جوامع بشری به جوامع مصرفی و همچنین تخریب جنگل ها و بریدن درختان _ جنگل ها و اقیانوس ها گاز های گلخانه ای راجذب می کنند_ استفاده از سوخت های فسیلی و ارزان قیمت سبب آلودگی محیط زیست و رشد روز افزون گاز های گلخانه ای می شوند . گاز های گلخانه ای به نوبه خود باعث گرمای بی حد و حصر زمین شده، محیط زیست و زندگی انسان را به مخاطره می اندازد. در سال ۲۰۰۲ هنگامی که یخ های قطب رو به آب شدن نهادند، دانشمندان ویروس ها ی باستانی که در خاک های یخ زده قطب حفظ شده بودند را مشاهده کردند. این ویروس های خطرناک زیستگاه های انسانی را آلوده کرده و کل محیط زیست را به مخاطره می اندازند. آب شدن یخ های قطب فاجعه ای است که بدنبال گرم شدن زمین از طریق گاز های گلخانه ای واستفاده از سوخت های ارزان قیمت فسیلی در کارخانه های صنعتی و تولیدی اتفاق می افتد. با گرم شدن زمین و آلودگی آب و هوا، مردم وحامیان محیط زیست در اقصا نقاط جهان علیه سود جویی های صاحبان کارخانه های صنعتی به مبارزه پرداخته اند. در نتیجه این مبارزات، حکومت های سرمایه داری مجبور شدند به این مسئله جدی جهانی که زیستگاه های بشررا مورد تهدید قرار داده و زندگی نسل های بعدی را به نابودی خواهد کشاند، نشست هایی برای پیدا کردن راه حلی درجهت کنترل گرم شدن اتخاذ نمایند. طی 27 سال گذشته نشست هایی در دنیا برگزار شد وتوافق هایی نیز صورت گرفت، اما متاسفانه نتیجه ای درعمل حاصل نشد. آخرین باردر ۱۱ آبانماه ۱۴۰۰ “اجلاس گلاسکو” در اسکاتلند برگزار شد و در ۲۲ آبانماه بکارخود خاتمه داد. در این اجلاس سران گروه ۲۰ که خود مسبب تولید ۸۰ در صد آلایند گی های هوا و گرم شدن زمین هستند شرکت داشتند، اما این اجلاس نیز مانند همیشه به نتیجه مثبتی منجر نگشت. نمایندگان دویست کشور جهان در این اجلاس حضور داشتند. ۱۰۰ نماینده از از کشورهای حاضر تعهد کردند تاسال ۲۰۳۰ زدن درختان جنگل را به صفر برسانند. نمایندگان کشور های شرکت کننده در این نشست تعهد کردند با استفاده کمتر از کربن و سوخت های فسیلی بتدریج با برنامه ریزی هایی تا ۲۵ سال آینده، گرمای زمین را کاهش دهند. طبق آماری که ارائه شد:
اولاً همه کشورها به تعهدات مشترکی نرسیدند . ثانیاً توافق بر سر رسیدن گرمای زمین به گذشته، با کم کردن استفاده از سوخت های فسیلی بتدریج تا سال ۲۰۳۳ چندان روشن بنظر نمی آید، ضمن آنکه صرفا در حد یک توافق است و ضمانت اجرایی ندارد. ثالثاً جمعیت جهان سال گذشته به بیش از ۷ میلیارد و ۷۹۴ میلیون بر آورد شده است. به طوری که کارشناسان تخمین می زنند تا سال ۲۰۵۰ جمعیت دنیا به ۱۰ میلیارد نفر می رسد. باتوجه به این آمار و با توجه به نکته دوم وبا محاسباتی تقریبی می توان به این نتیجه رسید تا ۲۵ سال آینده چه جمعیت عظیمی در جهان محکوم به تحمل آلودگی فاجعه آمیز آب و هوا هستند و چگونه می توانند با ویروس های کشنده دست و پنجه نرم کنند، ضمن اینکه با آب شدن یخ های قطب شاهد بیماری های خطرناکی که در راه است باشند . این شرایط اسفناک بیشتر انسان های فقیر و افراد کم در آمد را مورد تهاجم قرار می دهد.
ویلیام گاسگرومعاونت شورای جهانی آب، آماری را ارائه داده است: ” ۳۰ درصد از جمعیت جهان در حال حاضر به آب کافی برای نوشیدن و شستشو دسترسی ندارند و اگر وضع به این منوال ادامه پیدا کند این رقم تاسال ۲۰۲۰ به بیش از۵۰ درصد خواهد رسید “. . طبق آمار برآورد شده توسط کارشناسان، در سال دو میلیون کودک به خاطر آب جان خود را از دست می دهند با این حساب تا سال ۲۰۲۰ و درپی آن تا سال ۲۰۳۰ می توان حدس زد مرگ و میر نه تنها برای گونه انسانی، بلکه برای گونه های جانوری و گیاهی تا چه اندازه پیش خواهد رفت. آیا این عدالت است که ده میلیارد انسان درجهان در انتظار برهم ریختگی اکوسیستم در جهان باشند و نقشی نیز در تغییر آن نداشته باشند. این یک جنایت هولناک نیست؟ خود سلاح خطرناکی که کشتارجمعی را سبب می شود نیست؟ سیستم سرمایه داری برای کسب در آمد های بالا و افزودن سود های کلان از هیچ جنایتی دریغ نمی کند _ از استثمار شدید کارگران گرفته تا برپایی جنگ های خانمانسوز و بکار گیری خطرناک ترین سلاح ها، از بکار بردن بمب اتمی تا بمب های خوشه ای و خردلی که در زرادخانه های خود تولید می کنند و برسر مردم بی دفاع جهان فرو می ریزند. آیا چنین طبقه ای به اصولی می تواند پایبند باشد؟ چنین طبقه ای به هر قیمت که شده باید از سوخت های ارزان قیمت استفاده کند، باید پس مانده های کارخانه های تولیدی خودرابه رودخانه ها سرازیر کند، دریاها را آلوده کند، چراکه استفاده از سپتیک برای تصفیه پس مانده های آلوده و گاهی حتی سمی مخارجی درپی خواهد داشت و در نتیجه نمی توانند سود های کلان به جیب بزنند . ا کنون سال ها است سرمایه داران ریز و درشت در اقصا نقاط جهان با آلوده کردن آب و هوا بیرحمانه و بی صدا علیه بشریت به جنایاتشان ادامه میدهند. علاوه بر آنچه که گفته شد صاحبان سرمایه بگونه های دیگری نیز به محیط زیست لطمه می زنند که در این اجلاس از آن صحبت نمی شود، از تولیدات خطرناک مثل اجناس پلاستیکی، شیشه های پلاستیکی آب و غیره. این اجناس پلاستیکی سال ها بطول میانجامد تا در فضا مستهلک شوند. از این گذشته بواسطه سیستم سرمایه داری جوامع بشری بسوی جوامع مصرفی سوق داده می شود. سرمایه داران انبوه تولیدات یکبار مصرف خود را به بازار عرضه می کنند و از این طریق سود زیادی نصیب صاحبان کارخانه ها می شود. صرفه جویی معقول و تعادل در مصرف تولیدات، امروز هیچ معنا و مفهومی ندارد و بنفع صاحبان صنایع نیست و این در حالی است که تولیدات یکبار مصرف به لحاظ بهداشتی ضررهای جبران ناپذیری را سبب می شود. درک این مسایل چندان سخت نیست وطبعا براحتی می توان با اندکی تعمق و تفکر نسبت به ماهیت سرمایه داری آگاهی حاصل کرد. بعد ازاین باید اندیشید که ” چه باید کرد ” ؟ مردم دنیا و همچنین ملت ایران نباید خود را در چارچوب اندیشه هایی که به ما با ظاهری پر زرق و برق تحمیل می شود زندانی کنیم، بلکه باید اندیشه کردن رابیاموزیم. تنها در این صورت است که از سطح به عمق پدیده ها و جریانهای موجود نفوذ خواهیم کرد و شناخت لازم را کسب خواهیم نمود. برای اینکه چه کنیم و چگونه با اقتصاد سرمایه داری برخورد کنیم لازم است زمان و مکان و شرایط موجود را درنظر بگیریم و اگر لازم باشد شرایط را بوجود آوریم و بعد اینکه، بدانیم که ما در دورانی بغرنج زندگی می کنیم. بنا براین برای هر حرکتی باید بطور همه جانبه اوضاع را مورد مطالعه قرار دهیم و به گفته مائوتسه دون نباید درخت را ببینیم و جنگل را نبینیم. در حوصله این مقاله نیست در مورد ” چه بایدکرد ” به جزئیات پرداخته شود. . سر زمین ما ایران نیزاز نظرشرایط بد محیط زیستی ازاو ضاع کنونی جهان مستثنی نیست. اما جالب اینست که نماینده جمهوری اسلامی دراجلاس گلاسکو علیه سوخت بی رویه و ارزان قیمت فسیلی در کشورها ی جهان اشاره داشته است که اگر ایران در عدم استفاده از سوخت فسیلی موفق نبوده است علتش حل نشدن مسئله برجام و سنگینی بار تحریم هااست. چنین اظهار نظری از جانب نماینده ولایت فقیه بسیار بی اساس است. امروزما در ایران با نسل کشی حکومت سرمایه داری و واپسگرا در شرایط بسیاربد محیط زیست مواجه ایم. محیط زیست سالم مانند نان، آب، سرپناه، آزادی بیان از حقوق اولیه انسان بشمار می آید. در طول سال های اخیر بویژه حامیان محیط زیست نظرات خود در مورد وضعیت بد محیط زیست، اینجا و آنجا مطرح کرده اند، اما باخشونت حکومت روبرو شدند. اکنون باید از نماینده محترم حکومت ولایت فقیه سوال کرد: از خشک شدن دریاچه ارومیه چند سال می گذرد، از دریاچه ای که از آن شوره زاری بیش باقی نماند، از پرنده های مهاجری که مردند و جسدشان بر کف شورزار باقی ماند. بریدن درخت ها و فروش زمین های جنگل برای ساخت و ساز ساختمان های زشت و غیر استاندارد و نابود کردن جنگل ها چطور، چند سال است که این حرکت جنایتکارانه ادامه دارد؟ فروش خاک ایران نیزیکی دیگر از فجایعی است که در ایران اتفاق افتاده است. خشک کردن زاینده رود و نابودی زمین های کشاورزی، خشک کردن هورالعظیم، استفاده بی رویه ازچاه ها، آب های زیر زمینی و قنات ها چطور؟ تغییر مسیر رودخانه کشاورزی را در اصفهان به نابودی کشاند، در خوزستان درختان خرما را را از بین برد _ محصولی که ممر در آمد اصلی مردم این استان است، مرگ و میر دامها را در پی داشت. علت این بد بختی ناشی از تحریم ها است؟ جواب روشن است _ خیر! حق آبه مردم در این استان ها ربوده شد و در خدمت کارخانه های خصوصی در یزد وکرمان قرار گرفت. حکومت جمهوی اسلامی می خواهد باصطلاح کشور را صنعتی کند، اما با شیوه تولید خصوصی سازی چه در قالب فرد و چه در قالب گروهی چون سپاه پاسداران، سود های کلان ناشی از کارخانه ها به جیب افراد سرازیر می شود، ضمن آنکه آلوده کردن محیط زیست از طریق سرازیرکردن پس مانده آب های آلوده کارخانه های صنعتی به داخل رودخانه ها و ادامه مسیر طولانی وسپس سرازیر شدن این آب های آلوده به دریاها و آلوده کردن دریا ها و آبزیان ها منجر می شود. ساختن سد ها با پول ملت و در خدمت استفاده کارخانه های خصوصی بر دوش مردم است و هیچ ارتباطی با تحریم ها ندارد. تحریم ها خود از شیوه های سرمایه دار ی جهانی است. شیوه ای که با اعمال فشار، تسلط بیشتری بر کشورهای پیرامونی حاصل نموده تا بتوانند هرچه بیشتر به ادامه غارت ذخائر و منابع خام زیرزمینی این کشورها ادامه دهند . . استفاده از آب، زمین و طبیعت حق آحاد ملت است. ما در ماههای اخیر شاهد مباررات دهقانان و دامدارن به خاطر ربودن آب زاینده رود در اصفهان و بسرقت بردن آب هورالعظیم در خوزستان بود یم. کشاورزان در اصفهان حق از دست رفته خود را طلب کرده بودند. حکومت بجای باز پس دادن حق آبه آنها، دهان این مردم زحمتکش و ستمدیده را با سرب پر کرد، درحالی که حق آبه این مردم زحمتکش از شهرهای یزد و کرمان در خدمت کارخانه های خصوصی سر در آورده بود. حکومت سرمایه داری جمهوری اسلامی در ماهیتش نیست که با تحقیق و بررسی همه جانبه و برنامه ریزی مشخص و سراسری در کشور و تعیین پتانسیل ها نقاطی را به صنایع اختصاص دهد. سرمایه داری شیوه تولیدش فردی است و ماهیتا تنها به سود آوری شخص خود می اندیشد و بنا براین پراگماتیستی عمل می کند. هر کجا زمین ارزان می بیند کارخانه را برپا می سازد و اگر در آن حوالی معدنی باشد چه بهتر معدن راهم خریداری می کند وبه این طریق سود بیشتری عایدش می شود. برای فرد سرمایه دا ر مهم نیست فاصله کارخانه ها از زیستگاه انسانی دورباشد. کارگران در روز باید کیلو متر ها راه را طی کنند و از نقاط مختلف خود را به کارخانه برسانند و پس از تعطیل شدن کارخانه همین مسیر را طی کنند. مشکل مردم ایران تنها به مشکلات معیشتی، گرانی، اعتیاد بهترین و حساس ترین جوانان ما، تن فروشی زنان بخاطر فقر و تهیه لقمه نانی برای فرزندان بی گناهشان ختم نمی شود، بلکه نابودی محیط زیست که بسرعت پیش میرود بر دیگر بدبختی ها افزوده شده است. حکومت ولایت فقیه اولین صداهای حق طلبانه را در گلو ها خفه کرد. مردم ایران هیچگاه کشته شدن کاووس امامی که یکی از حامیان محیط زیست بود را در زندان جمهوری اسلامی فراموش نمی کند. او در بهمن ماه ۱۳۹۶ همراه با تعدادی از کنشگران محیط زیست دستگیر و پس از دو هفته در زندان کشته می شود و بقیه دستگیر شدگان به حبس ها ی طولانی مدت محکوم می شوند. عجیب نیست که دقیقا در ۲۹ بهمن ماه یعنی چند هفته بعد، هواپیمای آسمان با بیش از ۶۰ مسافر که از تهران بسوی یاسوج در حرکت بود و در میان آنها ده کنشگر محیط زیست با تخصص های علمی قرارداشتند سقوط کرد. بعد از آن هم دلیل سقوط هواپیما با کلی گویی های بی سرو ته پایان داده شد. کینه توزی رژم جمهوری اسلامی نسبت به فعالان محیط زیست، دقیقا به علت ماهیت سرمایه داری آن است. هر روز که می گذرد معلوم می شود ماتریالیسم تاریخی و دیالکتیک اساس و بنیادش بر طبیعت استوار است. نقد سیاسی – اقتصادی مارکس در افشای نظام سرمایه داری در حقیقت دفاع علمی از حفظ طبیعت است. امروز حامیان محیط زیست به صورت گروه های کوچک اینجا و آنجا در برابرلطماتی که به محیط زیست وارد می شود، تلاش می کنند مشکلات را بگوش باصطلاح مسئولین کشور برسانند، اما گوش شنوایی در کار نیست، چراکه مسئولین نه تنها نماینده سرمایه داران هستند، بلکه خود نیزسرمایه دارهستند. بنا براین منافع آنها ایجاب نمی کند که صحبت های این چنینی را بشنوند و اگر طرفدارن محیط زیست همینطور به تنهایی بر روی خواست هایشان پافشاری کنند به سرنوشت امامی ها دچار خواهند شد. حامیان عزیز محیط زیست نیاز به حمایت و پشتیبانی مردم عزیزمان دارند.
مردم ما و درپیشاپیش آنان طبقه کارگر برای کسب حقوق واقعی خود تا به آخر علیه حکومت سرمایه داری که از نظر اقتصادی فرد گرا است و از نظر فرهنگی فرد گرایی، خود خواهی و بخود اندیشی را در جامعه اشاعه می دهد و خصلت های غیر انسانی را حاکم می کند مبارزه خواهند کرد و در جهت بر پایی جامعه سوسیالیستی، جامعه ای که بدست خود مردم اداره می شود، در کنار یکدیگر زندگی می کنند، تولید می کنند، مشکل هر فردی مشکل کل جامعه و خوشبختی کل جامعه از آن هرفرد خواهد بود. … ادامه دارد
لیلا