امسال به استقبال روز جهانی زن میرویم. جهانی که سیمای پررنگی از مبارزه زنان دارد و روزی که یا د آور مبارزه دایمی نیمی از مردمان ستمدیده آن است که نسل اندر نسل قرنهاست برای رهایی خود مبارزه کردهاند. به استقبال روزی می رویم که در جهان نابرابری همچنان موجود است و تبعیض جنسیتی، ستم مضاعف و استثمار شدید زندگی اکثریت عظیمی از زنان را مختل کرده و به از هم پاشیدگی کشانده است.
خیزش زنان علیه حجاب اجباری گواهی بود بر این واقعیت که بحران ساختاری اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایران بیشترین سنگینی را بر دوش زنان گذاشته است. و آنها را بار دیگر به پیشتازان مبارزات اجتماعی جاری تبدیل کرده است. اعتراض زنان در همان روزهای اولیه حکومت خمینی علیه حجاب اجباری نمونهای بارزی در نقش پیشتازی آنان بود. از آن زمان تابحال بر اثر توسعه سرمایه داری و ضرورت کشاندن زنان و کودکان به چرخ تولید، زنا ن توانستهاند سنگرهای مهمی را در اداره جامعه تسخیر کنند. از جمله لشگر بزرگی را در آموزش و پرورش، خدمات بهداشتی و بانکداری تشکیل میدهند. اما تورم سرسام آور، بحران مسکن، نبود امکانات بهداشتی و آموزشی فشار همه جانبه پوشش اجباری، قوانین مذهبی زن ستیزی همه زمینه را برای خیزش سراسری زنان فراهم کرده بود. قتل ژینا امینی جرقه ای شد تا آتشی شعله ور شود که دامنه اش جهانی را به پشتیبانی از زنان ستمدیده ایران کشاند.
مبارزه زنان برای رهایی مسیر سخت و پرپیچی خمی را طی کرده است و پیوند ناگسستنی با تکامل زیربنایی و رو بنایی جامعه بشری دارد. در جوامع طبیعتگرای اولیه به نقش زن در امر زایشگری که بود و نبود جامعه را تعیین می کند آگاهی داشتند و نوعی عدالت اجتماعی حاکم بوده است اما سرنگونی جوامع کمونیستی اولیه شرایط را برای سرکردگی جنس مذکر فراهم ساخت و بدین ترتیب بذر ستم به زن در خاک جامعه طبقاتی نو پا کاشته شد. یافتن حلقه مفقوده ریشههای ستم به زن حتما دیر تر از یافتن حقیقت طبقات، مبارزه طبقاتی صورت گرفت. چون واقعیت تلخ ستم به زن در لوای خانواده مقدس و بردگی کار خانگی پنهان بود. و کاشفان واقعیت مبارزه طبقاتی خود مردانی بودند که در آغاز توجه چندانی به موضوع ستم به زن نداشتند. زور سرمایه برای ایجاد نیروی کار هرچه ارزان تر و کشاندن زنان و کودکان به بردگی بازهم بیشتر، عملاً استثمار و ستم مضاعف، زنان را نه تنها به صف مبارزه مشترک طبقاتی زن و مرد و کودک سوق داد بلکه زنان کارگر پیشرو را تولید کرد که صدای صف مستقل زنان را فریاد کنند چون این تنها زنان کارگر نبودند که تحت ستم قرار داشتند. ستم به زنان دامنهاش فرا طبقاتی و کل زنان جامعه را در درجات مختلف در بر می گرفت.
جنبش زن زندگی آزادی که یکی از خیزش های تاریخی زنان جوان ایران محسوب می شود با اینکه بسیاری از شرکت کنندگان در آن را زنان کارگر تشکیل می دادند نتوانست خود را با جنبش طبقاتی کارگری که امروزه در ایران موتور تعیین کننده تغییرات بزرگ اجتماعی و امر سازماندهی در مرکز برنامه پیشرویاش قراردارد همسو کند. این شعار مانند هر شعار عامی در ایران بخاطر شرایط مشخصی که جامعه در آن قرار داشت شکل و محتوای خود در قالب مبارزه علیه اجباری را به خود گرفت و تبدیل به یک شعار همه با همی شد که هر نیروی سیاسی به ظن خود یار آن. از راست وابسته به بورژوازی پرو آمریکایی گرفته تا چپ کمونیستی شد و آنرا به پرچمی در مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی علم کردند. این اولین بار نیست و نخواهد بود که در جامعه ما گرایش همه با همی بال و پر خواهد گرفت. جهان بار دیگر با رشد سریع نیروهای فاشیستی راست سرمایهداری روبروست و رهبری مسلط بر سرمایهداری جهانی به سرکردگی آمریکا با تسلط مالی و صنعتی مجتمع تسلیحاتی راه حل برای نجات خود را در بکار برد زور و جنگ می بینند در نتیجه در مقابل آن از یکسو در پائین مقاومت توده ای در حال شکلگیریست. تجاوز جنایتکارانه اسرائیل به سرزمینهای اشغالی فلسطین و نسل کشی زن و بچه غیر نظامی و پشتیبانی آمریکا از این فاجعه انسانی نمونهای بارز از این گرایش است و از سوی دیگر گرایش استقلال طلبی کشورها و مخالفت با وجود هژمون گرایش به تشکیل جهانی مشترک و خالی از ابرقدتهای سرکردهگرا را بوجود آورده است. در ایران ما با شرایط ویژهای روبرو هستیم. رژیم جمهوری اسلامی مانند روسیه با اینکه نظامهای سرمایهداری و شاید در زمینههایی ستمگرتر و استثمارگرتر از آنها، حاضر به رفتن زیر پرچم ابرقدرت امپریالیسم آمریکا نیستند. در نتیجه طبقه کارگر ایران باید به سیاست و تاکتیک توجه ویژهای کند و روی دو پا مبارزه طبقاتی را به جلو برد. ضمن سازماندهی مبارزه خود برای براندازی صاحبان قدرت سرمایهداری داخلی که وظیفه عمده و تعیین کننده برای رشد و پیشروی طبقه است به مبارزه علیه دشمن جهانی بشریت امپریالیسم آمریکا که امروزه برای ادامه سلطه جهانیاش در خاور میانه با رژیم جمهوری اسلامی در تضاد است ادامه دهد و با جریان راست بورژوازی پرو امپریالیستی همسو نشود. صف مستقل طبقه کارگر ایران و ایجاد حزب کمونیست متحد و یکپارچه در پیوند فشرده با آن از یکسو و مبارزه برای تحقق برنامه سیاسی پرولتری: رهایی زنان، رهایی ملیتهای تحت ستم، رهایی از وابستگی و برای معیشت تا سطح رفاه برای همگان، برای مسکن، آموزش و بهداشت رایگان پاسخی است به چه باید کرد امروز.
حزب رنجبران ایران ادامه دهنده ۹ تشکل کمونیستی که در سال ۱۳۵۸ یکی شدند وفادار به شعار چاره رنجبران وحدت و تشکیلات است همیشه برای متشکل شدن زنان در تلاش بوده است. زنانی چون دکتر معصومه (شکوه ) طوافچیان از بنیانگذاران سازمان زنان در پیوند با کنفدراسیون جهانی دانشجویان و وفا جاسمی از رهبران سازمان انقلابی جان خود را در زیر شکنجه های ساواک شاهنشاهی از دست دادند. رفیق ترانه لطفعلیان در ادامه رفقای جان باخته خود در زمان رژیم جمهوری اسلامی به جوخه اعدام همراه همسرش سپرده شد. یادشان گرامی باد. امروز ما همچنان در ادامه این راه گلگون شده براین باوریم که زنان ایران که نیمی از مردمان را تشکیل میدهند نقش بزرگی در نجات ایران از این وضع نابسان ویران کننده دارند. صف مستقل زنان در این مبارزه بدون شک نقش مهمی در پیروزی طبقه کارگر دارد و درست بدین دلیل وظیفه خود میدانیم با تمام نیرو به یاری جنبش سازماندهی زنان برخیزیم.
سرنگون باد نظام سرمایهداری جمهوری اسلامی
به پیش برای برگزاری روز هشتم مارس روز همبستگی جهانی زنان
مرگ بر امپریالیسم
زنده با سوسیالیسم
حزب رنجبران ایران