پرولتاریا برای جهانی بدون ستم و تبعیض، بدون استثمار انسان از انسان مبارزه می کند. جهانی که کار انباشته شده قرنها به صورت سرمایه و کل پیشرفتهای علمی و فنی در خدمت انسان جامعه کمونیستی قرار می گیرد. جهانی با مردمانی آگاه که خود توانا هستند طبق تواناییشان کار کنند و طبق احتیاج خود برداشت نمایند. روشن است تصور چنین آیندهای برای قاطبه مردمی از خود بیگانه که زیر سلطه ایدئولوژی کاذب نظام جهانی سرمایهاند بسیار سخت است. اما روند تکاملی مناسبات کار و سرمایه، طبقه کارگر و بورژوازی و بحران ساختاری سرمایه جهانی که بشریت را به لبه پرتگاه و نابودی محیط زیست سوق داده است تغییر ریشهای در جهت چنین جامعهای را ضروری ساخته و آگاهی روز افزون بشریت نسبت به عملکرد مخرب سرمایهداری چنین آیندهای را نوید میدهد.
شواهد عینی و ذهنی در جهان نشان میدهد تضادهای اساسی با شتابی که تا بحال بشریت به خود ندید ه در حال حاد شدن هستند و باز تاب سیاسی آن در پهنه جهانی میان گرایش حفظ ابرقدرتی امپریالیسم آمریکا و گرایش مخالف آن که طیف وسیعی را در بر می گیرد خود را نشان میدهد. تضاد میان این دو گرایش امروزه حتا سنگ ریزههای درون یک برکه را متاثر کرده است. هیچ حرکت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی نیست که بتواند خود را برکنار از جدال این دو طبقه متخاصم – بورژوازی و پرولتاریا نگهدارد. در راس گرایش اول قدرت بلامنازع امپریالیسم آمریکا قرار دارد که سابقهاش به نسل کشی بومیان سرزمین پهناور، پر نعمت و زیبای آمریکا، به شکار میلیونها از مردم آفریقایی و به برده گرفتن آنها و به کشتار جمعی بالای دویست هزار انسان بی گناه در هیروشیما و ناکازاکی با بمبهای اتمی بر میگردد و امروز با بیش از هشتصد پایگاه نظامی دریایی و خشکی در سراسر دنیا توانسته با استثمار شدید نیروی کار و غارت کشورهای پیرامونی بزرگترین انباشت سرمایه انحصاری جهان را بوجود آورد. گرایش دوم در راس آن طبقه کارگر است که اکثریت عظیم نود و نه درصدی مردمان کره خاکی را تشکیل میدهند یعنی، کلیه ستمدیدگان، فرودستان و هیچ بودگان جهان هستند که قربانی نظام سیصد ساله سرمایهداری، استعماری و امپریالیستی می باشند. مردمانی که نسل اندر نسل نیروی کارشان را مشتی کوچک به سرمایه تبدیل کردهاند.
وظیفه کمونیست ها در این اوضاع چیست؟
این مناسبات در مانیفست حزب کمونیست بیش از یک قرن و نیم پیش چنین بیان شده است:
” دوران ما یعنی دوران بورژوازی، تمایزش آنست که تضادهای طبقاتی را ساده کرده است: جامعه بیش از پیش به دو اردوگاه بزرگ خصم یکدیگر، به دو طبقه بزرگ روی با روی یکدیگر یعنی بورژوازی و پرولتاریا تقسیم می شوند. ” مانیفست حزب کمونیست ترجمه پورهرمزان
روشن است که صف آرایی این دو اردوگاه از زمان مارکس تابحال بسیار تفاوت کرده و بر اثر وجود تضاد منافع درون اردوگاه بورژوازی و نیروهای بینابینی سیاسی تشخیص درست این صف بندیها مشکلتر و بغرنجتر شده است: رشد انحصارات و قدرتهای امپریالیستی که گاهی متحد و گاهی در جنگ باهم، وجود کشورهای مختلف جهان که خود را سوسیالیستی میدانند و بر جستهتر رشد کشورهایی که در گذشته مورد غارت و سرکوب قدرتهای استعماری و امپریالیستی بودهاند و امروزه مصمماند راه مستقل خود را برای توسعه بردارند، سیمای بغرنجی را در این صف آرایی آرایش میدهند. برای کمونیستهای ایرانی که کشورشان در این جدالهای تاریخی بسیار لطمه خورده است و در زمانهایی بخاطر دنباله رویهایی از سیاستهای جهانی بیشترین خسارات را دیدهاند چگونه باید عمل کنند؟ چگونه باید این اردوگاه را مشخص و از هم متمایز کرد؟. تجربه بلوک بندی کشورها به بلوک سرمایهداری و بلوک سوسیالیستی چون بازتاب واقعی زمانه نبود و نقش پرولتاریای به قدرت نرسیده را کم بهاء ارزیابی میکرد برای اردوگاه پرولتاریا سودی نداشت و حتا نتیجهاش به سود اردوگاه بورژوازی تمام شد. ضعف این تقسیم بندی در این بود که کشور شوراها به مرکز انقلاب جهانی تبدیل شد و با معیار حفظ آن با دیگر تضادها و انقلابات برخورد شد. پرولتاریای ایران یکی از طبقات ستمدیده جهان است که از این سیاست جهانی بلوک سوسیالیستی در برابر بلوک سرمایهداری خسارت دیده است. حزب رنجبران ایران هم با اتخاذ سیاست اتحاد بزرگ ملی که خدشهدار کردن این صف آرایی طبقاتی است در آستانه انقلاب ۵۷ دچار انحراف راست با ماهیت سازش طبقاتی شد.
چنانچه پرولتاریای هر کشور از همان نظریه مطروحه در مانیفست حزب کمونیست یعنی „دواردوگاه بزرگ،خصم یکدیگر ” امروز پیروی کند جلو گرایشهای راست سازش طبقاتی را که در جنبش چپ کنونی در سیاست همه با همی خود را نشان میدهد خواهد ایستاد. حزب رنجبران ایران و سازمانهای تشکیل دهنده آن با حرکت از تحلیل اشتباه طبقاتی در آستانه انقلاب ۵۷ با عمده کردن مبارزه علیه امپریالیسم و سوسیال امپریالیسم، گرایش طبقاتی خمینی را بخشاً000000 ضد امپریالیستی به حساب آورد و برخورد دو گانه را نسبت به جناح بندیهای حاکمیت اتخاذ کرد. برخورد دقیق حزب رنجبران ایران به اشتباهات خود بسیار آموزنده است و در عین اینکه حزب رنجبران در بهمن ماه ۵۹ در پنجمین نشست کمیته مرکزی خود به اتفاق آراء ریشهای به رد ارزیابی نادرست خود برخورد کرد و نه تنها از سیاست دوگانه نسبت به حکومت دست کشید بلکه در عمل وارد مبارزه رو در روی طبقاتی قهرآمیز با خصم شد. ما از اشتباه خط مشی سیاسی خود که به درستی آنرا انحراف اپورتونیستی راست خواندیم و از لحاظ ایدئولوژیک آنرا رویزیونیسم ارزیابی کردیم درسهای گرانبهایی گرفتیم و پس از کنگره دوم حزب در چخماق کردستان در سال ۱۳۶۳ نه تنها به نوسازی خود پرداختیم بلکه مبارزهای در این چهار دهه برای وحدت احزاب و سازمانهای چپ و کمونیست بر اساس اصول و برنامه به پیش بردهایم.
حزب رنجبران ایران که خود را جزوی از اردوگاه پرولتاریای جهانی میداند، افکار و اندیشه خود را کمونیسم علمی قرارداده و روی بکاربرد تئوری عام طبق شرایط مشخص برای یافتن راه حلهای مشخص انقلاب کردن در ایران پافشاری دارد در سالگرد ژینا دختر خلق قهرمان کرد با تمام نیرو برای تقویت اردوگاه طبقه کارگر و کلیه ستمدیدگان و استثمار شوندگان در برابر اردوگاه طبقه سرمایهدار و کلیه قدرت های جهانی امپریالیستی با جان و دل تا آخر مبارزه می کند.
حزب رنجبران ایران