هرج ومرج کنونی جهان سرمایه داری که در بحران ساختاری نا علاجی گیر کرده، دامنه ذهنی گری و خیالات واهی را درمیان جناح راست افراطی فاشیستی صاحبان قدرت سیاسی گسترش داده است .
بیش از صد سال پیش هنگامی که سرمایه داری در روند تکاملی خود به مرحله انحصارات رسید، لنین با بررسی همه جانبه اوضاع تغییر یافته سرمایه داری، مبارزه میان – پرو لتاریا و بورژوازی را در عبارت ” عصر امپریالیسم و انقلابات پرولتاریایی “.تعریف کرد. از آن زمان تابحال تغییرات عظیمی در اوضاع جهانی رخ داده است اما زندگی صحت این جمعبندی را در عمل ثایت کرده است. در این سال ها ما شاهد رشد بازهم بیشتر انحصارات ورقابت بازهم شدیدتر آنها از یکسو و رشد فرایند انقلابات پرولتاریایی در سراسر جهان از سوی دیگر بوده ایم. برای درک این روند تاریخی مبارزه طبقاتی و اینکه جهان امروز به کدام سو می رود ضروریست مناسبات این دو صف آرایی جهانی را بر اساس واقعیت ها با تحلیل ماتریالیستی تاریخی و دیالکتیکی به درستی بشناسیم و به گرایش ها و توهمات بازیگران سطح جهانی واقف شویم. تاریخ رفتاری مرتجعان جهان نشان میدهد در دوران بحران ها در مورد قدرت خود و نقش خود اغلب بی خردی از خود نشان داده و توهمات را جای واقعیات گذاشته اند. در همین دوران معاصر ما شاهد توهم محمد رضا شاه در بر پا کردن جشن دوهزار و پانصد ساله شاهنشاهی بودیم که بر آتش فشان بی ثباتی تاج وتختش، به کورش پیام میداد آرام به خواب که دنیا در امن وامان است. خمینی در پاریس دم از آب وبرق مجانی برای همه میزد و هنگامی که توده ها برای معیشتشان به خیابان ها آمدند گفت اقتصاد خر است. یا حاکمان کاخ سفید آمریکا که نقشه اسرائیل بزرگ را با قتل عام فلسطینی ها و فتح افغانستان، عراق، ایران، سوریه ….. را در سر می پروراندند و امروز در اروپا در پی تجزیه روسیه فدرال ودر آسیا محاصره چین اند اینها همه توهماتی است که نقش منفی و خطرناکی را تا بحال بازی کرده اند.
بگذارید منطق مرتجعان جهان را که همچنان گرایش به هرج ومرج، نابودی محیط زیست وجنگ را دنبال می کنند و منطق پرو لتاریا و نیروهای مترقی جهان را که همچنان در برابر بورژوازی واین گرایش هرج ومرج طلبی و راست افراطی جهانی ایستادگی می کنند را دنبال کنیم. رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی یکی نمونه برجسته بیخردی است که در این چهار دهه به عبث تلاش کرده قوانین ارتجاعی اسلامی هزار و چهارصد ساله را با زور و شکنجه واعدام پیاده کند.
یکم – امپریالیسم
انحصارات همچنان به روند تمرکزی خود در دوران جنگ ها، بحران ها و صلح های موقتی ادامه داده اند وبا تسخیر دژ از درون در اتحاد جماهیر شو روی سوسیالیستی تا ایجاد امپراطوری قدرت سیاسی بلامنازع امپریالیستی آمریکا پیش رفته ا ند. دو جنگ جهانی اول ودوم و ادامه جنگ های نیابتی امپریالیستی در پس از جنگ جهانی دوم تا بحال گواهی است بر این واقعیت تاریخی که امپریالیسم بعنوان یک مرحله سرمایه داری سد اساسی در برابرانقلابات پرولتاریایی وپیشرفت بشریت مترقی است. امروز پیمان ناتو به عنوان ابزار جنگی آمریکا و کشورهای سرمایه داری غرب با گسترش خود به جنوب شرقی آسیا و حضور نماینده ژاپن در کنفراس اخیر ناتو نشانی است از تلاش ابر قدرت امپریالیسم آمریکا برای ادامه سلطه خود بر جهان که این توهمی معیوب و ضد تاریخ است. جهانبینی کمونیسم به درستی بر این است که تضاد بین امپریالیست ها در مقایسه با وحدت چیرگی دارد و وحدت آنها ناپایدار و گذراست، در حالیکه رقابت میان سرمایه داری انحصاری دائمی است. توهمات حاکمیت کنونی کاخ سفید در باره موقعیت قدرت امپریالیسم آمریکا و اصرار به حفظ موقعیت ابرقدرتی سلطه بر جهان هر روز بیشتر جهان را به هرج ومرج سوق میدهد و از سوی دیگر مخالفت توده های مردم جهان از آنجمله مردم آمریکا را بر می انگیزد. سیاست های راهبردی کشاندن روسیه فدرال به جنگ اکرائین، در گیر کردن چین در جنوب آسیا و تقویت همه جانبه جزیره تایوان برای استقلال و سیاست براه انداختن جنگ های نیابتی در خاورمیانه و پشتبانی از صیهونیسم جهان امروز را به لبه پرتگاه جنگ جهانی سوم سوق داده است.
دوم – انقلابات پرولتاریایی
همراه جهانی شدن سرمایه و رشد آن به انحصارات، طبقه کارگر جهان هم در سطح جهانی تکامل یافت و خصلت گورکنی آن در مبارزه با نظام جهانی سرمایه هم هر چه بیشتر نمایان شد. گورکن سرمایه داری لقبی که مارکس به طبقه کارگر داد در عمل آنرا به طبقه ای آگاه با برنامه سیاسی مستقل، با تشکلات سندیکایی وصنفی وحزب سیاسی پیشرو خود با درک ماتریالیسم تاریخی تکامل جوامع بشری تبدیل کرد. هرچه مبارزه طبقاتی گسترش یافت و هرچه بورژوازی در برابر فرایند حرکت طبقه کارگر برای تغییر مقاومت کرد، معلوم شد پرولتاریا تنها نیروی تاریخی است که با سازماندهی انقلابی خود و برنامه سیاسی سوسیالیستی است که می تواند جلوتخریب سرمایه داری و گرایشات توهم آمیز جهانی آنرا بگیرد و تنها امکان تحقق وظیفه تاریخی گورکنی پاسخ عینی درست لنین به حل تضاد های عصر امپریالیسم و انقلابات پرولتاریایی است.
در طول قرن گذشته از انقلاب اکتبر گرفته تا انقلابات دیگر کشورهای توسعه یافته سرمایه داری، تا خیزش ها و انقلابات جهان پیرامونی – آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین همه وهمه با قدرت های امپریالیستی و سگ های زنجیری داخلی آنها روبرو شده اند. با اینکه همچنان امروزه گرایش های استقلال طلبانه ضد امپریالیستی موجود است، با اینکه گرایش های آزادی خواهانه بویژه در کشورهای تحت ستم و استبداد مطلقه همچنان ادامه دارد و تقویت می شود اما گرایش عمومی پر قدرت را گرایش انقلابی از پائین، در بر گیرنده ی ستمدیدگان و استثمار شوند گان جهان به رهبری طبقه کارگر تشکیل می دهد. اما این روند تاریخی طی یک دوران طولانی با گذشتن از نبرد های پی درپی در میدان های مختلف و در زمینه های متنوع فرهنگی، سیاسی ونظامی و از همه برجسته تر علمی و ترقی که بتواند خواست های اکثریت عظیم بشریت را تحقق بخشد به پیروزی نهایی خواهد رسید.
سوم – تضاد عمده بین پرولتاریا و بورژوازی است
جهان کنونی را تضاد های اساسی چند گانه ای فرا گرفته است که تنها با حل آنهاست که طبقه کارگر رهایی می یابد، ستم طبقاتی و استثمار انسان از انسان بر طرف می شود و جامعه کمونیستی بدون طبقه و مبارزه طبقاتی شکل جهانی به خود خواهد گرفت. از میان این تضاد های اساسی در این برهه از زمان که عصر امپریالیسم و انقلابات پرولتاریایی است حل تضاد بین طبقه کارگر و بورژوازی است که شرایط را برای حل تضاد های اساسی دیگر جهان فراهم میسازد. البته هنگامی که از تضاد عمده حرف می زنیم به معنی نفی دیگر تضاد های اساسی نیست و آن تضاد ها هم همچنان فعالند و در تکامل تضاد عمده همچنان نقش بازی می کنند. از منظر تضاد عمده است که درستی و نادرستی خط مشی عمومی سیاسی احزاب و سازمان های کارگری را در ایران می توان مشخص کرد در زیر به چند نکته که در خط مشی عمومی سیاسی انقلاب پرولتاریایی ایران موثرند خم می شویم
الف – منافع ملی کشورها در دوران امپریالیسم وانقلابات پرولتاریایی دیگر توسط طبقه متوسط و بورژوازی مشخص نمی شود بلکه طبقه کارگر که رهایی اش در گرو رهایی کل مردمان هر کشور است چنین وظیفه ای را بعهده دارد. تاریخ منافع ملی سرمایه داری با اینکه در زمانی از جمله در مبارزه علیه استعمار و سلطه بیگانگان نقش مترقی داشته اما با جهانی شدن سرمایه و در ایران خیانت های ضد منافع ملی توسط نمایندگان بورژوازی حاکم، منافع ملی در حقیقت در خدمت به طبقه خود و مشخص تر دارودسته خودی و انحصارات خارجی است. منافع ملی در عصر امپریالیسم و انقلابات پرولتاریایی با نقش طبقه کارگر در جامعه و رهایی کل هیچ بودگان یعنی ستمکشان واستثمارشوندگان تعریف می شود.
ب – انقلاب پرولتاریایی در روند سخت، بغرنج و طولانی خود با شکستن حلقه های ضعیف در زمینه های مختلف و در کشورهای مختلف قدم به قدم پیش می رود و زمینه را برای پیروزی انقلاب جهانی فراهم می سازد. پرولتاریای هر کشور رأساً وبا اتکا به نیروی خود، با تلفیق کمونیسم علمی به شرایط مشخص کشور خود باید برنامه انقلابی خود را با حرکت از منافع ملی پرولتاریایی، از طریق شناخت دقیق مناسبات طبقاتی و صف آرایی طبقاتی مشخص سازد. در آرزوی انقلاب جهانی و با کمک کشورهای سوسیالیستی نشستن با منطق توده های عظیم مردم که در صحنه هستند و خواهان انقلاب اند، تطابق ندارد.
پرولتاریا و نیروهای کمونیستی ایران بیش از صد سال است که همچنان به مبارزه خود برای بر اندازی نظام طبقاتی مرتجعان حاکم ادامه داده اند. منطق آنها مبارزه و بازهم مبارزه در برابر شکست تا پیروزی بوده است. امروز طبقه کارگر ایران همراه با دیگر اقشار انقلابی در نبردی سخت برای تغییر انقلابی جامعه در سخت ترین شرایط سرکوب در حال تدارک است. جنبش های توده ای، اعتراضات واعتصابات همچنان ادامه دارد و کادر ها و عناصر آگاه کارگری برای ایجاد حزب پیشرو پرولتاریایی در میان این اعتصابات و اعتراضات دست اندرکارند. با هر جنبشی که بر می خیزد پیشروی انقلابی طبقه کارگر را با ابتکارات کارگری به جلو سوق میدهد و با توجه به نبود رهبری حزبی کارگری ضرورت ایجاد حزب پیشرو پرولتاریایی را آشکار می کند.
پ – بگذار صد ها گل بشکفد و ده ها مکتب با هم برای تدارک یک انقلاب از پائین اجتماعی به رهبری طبقه کارگر رقابت کنند، طبقه کارگر بنا بر موقعیت اجتماعی اش و نقش آن در تولید چیزی جز زنجیر هایش را از دست نمی دهد. بگذار کارگران کلیه کشور ها که امروزه نزدیک به دویست کشورند با هزاران فرهنگ وزبان متفاوت، متشکل از صد ها ملیت و اقلیت های ملی ومذهبی با ناموزونی فاحش سطح توسعه اقتصادی و اجتماعی طبق شرایط کشور خود و ویژگی های آن برنامه انقلاب سوسیالیستی خود را بر اساس خواست های اکثریت عظیم مردم تنظیم کنند و ارودی عظیم سراسری جهانی را با شکوه تر و متنوع تر بر اساس ویژگی ها شکوفا سازند.
بدوراز هر گونه سکتاریسم و بیماری کودکانه چپ روی در جنبش کمونیستی وکارگری ایران وجهان
ث – حزب رنجبران ایران براساس دوازده نکته تشکل های صنفی – مدنی ایران با کلیه نیروهای طرفدار طبقه کارگر همکاری می کند و براساس برنامه سوسیالیستی برای ایجاد حزب پیشرو طبقه کارگر حاضر به یکی شدن طبق شرایط مورد توافق جمعی می باشد. بی شک بستر چنین همکاری ها و یکی شدن ها مبارزات طبقه کارگر و در پیوند فشرده با جنبش های توده ایست.
محسن رضوانی