قبل از اینکه کمونیست ها پا به مبارزه طبقاتی متشکل گذارند، طبقات ومبارزه طبقاتی با انواع گرایش های اجتماعی و عدالت خواهانه ِ زیر نام های گوناگونی موجود بوده است. قیام های بردگان و زنگیان در ایران برای براندازی نظام های ستمگر و رعیت کش، طالب یک نوع برابری و عدالت اجتماعی بوده اند. ادیان در خدمت طبقات ستمگرحاکم خواست های راستین توده ها را به دنیای دیگر محول کردند که رسیدن به آن از عبد و عبادت به الله و تسلیم به نمایندگان او بر روی زمین عبور می کرد. نیازمندی ها و مطالبات توده ها با پندار های دروغین پیامبران ابراهیمی به دنیای دیگری حواله شد.
قرن ها طول کشید تا ایده های اولیه و عمومی ماتریالیستی برنظرات متافیزیکی لبریز از جهل و نادانی، خرافات و اسطوره ها پیروز شود. پیشروی در کلیه زمینه ها ی فرهنگی و علمی با آغاز سرمایه داری و انقلابات بورژوازی زمینه سازجهش بی همتایی در شناخت انسان از طبیعت، محیط زیست، تاریخ تکامل خود و بلا خره جوامعی که بدست توانای خود باز سازی کرده بود را فراهم سازد. از آن زمان به بعد است که شرایط عینی و ذهنی برای قد علم کردن سوسیالیسمِ علمی در برابر پندار های دینی و سوسیالیسمِ تخیلی فراهم می شود.
سوسیالیسمی که مارکس وانگلس به عنوان جامعه ای در حال گذار به کمونیسم مطرح کردند بنیادش، در جامعه سرمایه داری ریخته می شود و در روند تکاملی نیروهای مولده واجتماعی شدن تولید در تضاد با مالکیت خصوصی سرمایه قرار می گیرد… تضاد اساسی این دو جامعه – سرمایه داری و سوسیالیستی در این است که سرمایه داری در پی سود بیشتر در خدمت مشت کوچکی است و سوسیالیسمِ درپی بهبود زندگی بشریت ومحیط زیست آن و خدمت به اکثریت عظیم مردم است. تجربه تاریخی مبارزه طبقاتی گواهی میدهد این تضادیست انتاگونیستی وتنها با قهر انقلابی طبقه کارگر همراه وبا همبستگی اکثریت عظیم ستمدیدگان واستثمار شوندگان طی انقلابی از پائین و با شکوفایی همه جانبه نقش توده ها در آن حل می شود. در عین حال بازهم در عمل معلوم شد که مبارزه طبقاتی از مسیر سخت و بغرنجی می گذرد. آرزو های دیرینه بشریت برای رسیدن به جامعه ای بدون طبقات و بدور از ستم و استثمار انسان از انسان به آسانی تحقق نمی یابد. در جامعه سرمایه داری که انباشت سرمایه مشت کوچکی را به صاحبان ابزار تولید تبدیل کرده است، پرولتاریا تنها با اعتصاب نمی تواند آنها را به آسانی از میدان به در کند. آنها ماشین دولتی عظیمی را همراه با رسانه ها ی تبلیغی و کلیسا، مسجد و کنیسه برپا کرده اند و پس از تسخیردژ از درون در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی توسط سرمایه جهانی آنها ادعای پایان تاریخ را کردند. تجربه اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی نشان داد حتا چنانچه پرولتاریا قدرت سیاسی را هم به کف آورد، احتمال باز پس گیری قدرت توسط نمایندگان سرمایه موجود است. مبارزه طبقاتی در پس از کسب قدرت سیاسی توسط پرولتاریا در طول دوران ساختمان سوسیالیستی همچنان ادامه خواهد یافت.
پرولتاری ایران در این صد وبیست سال مبارزه متشکل خود با اینکه بر دشمن فایق نیامده اما تجارب همه جانبه ای را کسب کرده است. حزب رنجبران ایران به عنوان گردانی از لشگر پرولتاریایی که راه سخت وطولانی را در پشت سر دارد، همچنان وفاداربه وظیقه مبرم ایجاد حزب پیشرو پرولتاریا در پیوند با جنبش کارگری بر اساس اصول کمونیسم علمی و برنامه سیاسی تلفیق داده شده با شرایط ایران، دست همکاری و یکی شدن را بسوی دیگر تشکل های کمونیستی وسوسیالیستی دراز می کند و نکات زیر را برای تبادل نظر در این زمینه طرح می کند :.
برنامه سوسیالیستی جنبش کارگری ایران – آلترناتیو کارگری با حرکت ازاصول وبا توجه به تغییرات عظیمی که در سطح جهانی وایران در این قرن گذشته به وقوع پیوسته چگونه باید باشد؟ طبعا ما در زیر شمای ماتی را طرح می کنیم که در جریان عمل با جمعبندی دائمی پر رنگ خواهد شد. اساس آن بر سنگ خارای آموزش کمونیسم علمی که انگلس در پیشگفتار چاپ ۱۸۸۳ مانیفست حزب کمونیست بعد از مرگ مارکس می نویسد قرار دارد:
” اندیشه بنیادین زیرین که سراسر «مانیفست» بر آن استوار است کلا و منحصرا به مارکس تعلق دارد: تولید اقتصادی و ساختار جامعه که پیآمد جبری این تولید است، در هر ٔ دورانی از تاریخ، بنیاد تاریخ سیاسی و فکری آن دوران را تشکیل می دهد و در نتیجه ٔ این امر سراسر تاریخ – از هنگام فروپاشی تملک جمعی بدوی زمین ـ تاریخ مبارزه ٔ طبقاتی یعنی مبارزه میان طبقات استثمار شونده و استثمارگر، میان طبقات زیردست و زبردست در مراحل گوناگون تکامل جامعه بوده است و این مبارزه اکنون به مرحله ای ٔ رسیده است که دیگر طبقه ٔ استثمارشونده و ستمکش – پرولتاریا، نمی تواند از یوغ طبقه استثمارگر و ستمگر – بورژوازی برهد، مگر آن که در عین حال تمام جامعه را برای ٔ همیشه از استثمار، از ستم و از مبارزه طبقاتی برهاند”.
بنا براین برنامه سیاسی طبقه کارگر ایران آشکارا اعلام می کند گورکن سرمایه داری است که با براندازی قدرت سیاسی طبقه سرمایه دار از جمله سرمایه داری کنونی جمهوری اسلامی، قدرت سیاسی طبقه کارگررا بجایش می نشاند، ماشین دولتی سرمایه داری را از ریشه بر می اندازد وبا استقرار دولت شورایی بر مشتی کوچک تا بحال حاکم، اعمال دیکتاتوری به سود ستمدیدگان واستثمارشوندگان خواهد کرد. و نقطه پایانی به مالکیت خصوصی بر وسایل تولید اجتماعی شده، می گذارد تا ” تمامجامعهرابرایهمیشهازاستثمار،ازستموازمبارزهطبقاتیبرهاند.”
از زمان انتشار مانیفست حزب کمونیست تا بحال تجارب گوناگونی را بشریت از سر گذرانده و انواع سوسیالیسمِ را نه تنها در تئوری بلکه در عمل تجربه کرده است. همانطورکه تکامل سرمایه داری بر مبنای خصوصیات هر کشور و منطقه شکل گرفته و از رشد نا موزونی پیروی کرده است، برنامه سوسیالیستی هم نیز از روندی تکاملی بر مبنای ویژگی های جامعه – تاریخ، فرهنگ، اقتصاد و سیاست همان کشور شکل می گیرد و تحقق آن پس از کسب قدرت سیاسی توسط طبقه کارگر با دشمنی سخت تر سرمایه جهانی روبرو می شود. سوسیالیسمِ کل منطقه خاور میانه بدون شک باید از ویژگی های جامعه توسعه نیافته سرمایه داری مافیایی، رانت خواری با رو بنای استبداد مطلقه دینی- سلطنتی حرکت کند. چنین سوسیالیسمی بی شک باید دارای محتوای مطالبات دموکراتیکی هم باشد که صاحبان سرمایه حاکم هیچگاه بدان ها عمل نکرده اند. درست به همین علت است که اکثر برنامه های احزاب چپ و کمونیستی روی جوانب مطالبات دموکراتیک در برنامه های سوسیالیستی خود تاکید دارند و حکومت شورایی کارگری توده ای که در برگیرنده اکثریت عظیم ستم دیدگان و استثمار شوندگان باشد را برای قدرت سیاسی ایران آینده، پیشنهاد می کنند.
جنبش کارگری ایران بیش از صد وبیست سال سابقه در سازماندهی خود و مبارزه از یک نیروی کوچک به یک نیروی عظیم تعیین کننده اجتماعی تبدیل شده است. در این مسیر سخت، بغرنج و طولانی پنجه در پنجه های دشمنان متعدد داخلی وخارجی توانسته پیشقراولانی را تربیت کند و به جامعه عرضه دارد که امروز بمثابه آلترناتیو طبقه کارگر در صحنه سیاسی قد علم کنند و کل نظام سرمایه داری حاکم را به چالش کشند. طبقه کارگر ایران یکی از قدیمی ترین جنبش های کارگری جهان خارج از اروپاست که در همان روزهای اولیه پیدایش به علم رهایی خود، ماتریالیسم تاریخی و دیالکتیکی دسترسی می یابد و ودر انقلاب ۱۹۰۵ و ۱۹۱۷ روسیه بعضی از کادرهایش شرکت می کنند. از آن زمان تابحال با تمام سرکوب ها و غیرقانونی بودن افکار کمونیستی در ایران اما این طبقه توانسته همچنان با خلاقیت با جمعبندی دائمی از پراتیک خود و بکار برد ماتریالیسم دیالکتیکی به نقد انحرافات در جنبش کارگری جهان بپردازد و نسل اندر نسل دستاورد ارزشمند جنبش کارگری را به نسل کنونی به نیروهای تازه نفس کارگری انتقال دهد.
سوسیا لیسمی که امروز طبقه کارگر ایران می خواهد
یکم
با توجه به شرایط مشخص حاکمیت استبداد مطلقه اسلامی و جنبش رهایی زنان، سیمایی پر رنگ از مطالبات زنان برای رهایی و قاطبه مردم برای دموکراسی دارد و رهایی زن در کلیه زمینه ها در کانون اولین اقدامات مشخص عملی اجتماعی قرار دارد.
دوم
از اصل اساسی رهایی طبقه کارگر حرکت می کند که آزادی اش در گرو آزادی کل بشریت است. از این منظر و جهانبینی طبقه کارگر، کره زمین و جهان هستی را با آنچه در آن است دارایی مشترک بشریت می داند و برای حفظ آن و تحویل به نسل های بعد مبارزه می کند.
سوم
تنها به دست ستمکشان و استثمار شوندگان قابل تحقق است ودر خدمت به آنها عمل می کند.- یعنی پایه ای ترین نیازمندی های آنها از قبیل معیشت، مسکن، بهداشت، آموزش را از فردای پیروزی انقلاب به سیاست روز و عملی دیکتاتوری پرولتاریایی تبدیل می کند.
چهارم
خاتمه دادن به دیکتاتوری های تا بحال و بوروکراسی ضد تودهای کنونی و آغاز بر قراری دموکراسی شورایی کارگری که تحقق آن در گرو تمرکز عقاید صحیح بر خاسته ازاین دموکراسی از پائین است.
پنجم
دارای ماهیتی گذرا ست، که هنوز مبارزه طبقاتی در جامعه سوسیالیستی موجود است و قدرت سیاسی که ماهیتا دیکتاتوری پرولتاریایی است ، تدارکی برای رسیدن به کمونیسم از طریق توسعه همه جانبه جامعه – اقتصادی، علمی و فن آوری، فرهنگی و شیوه تفکر ماتریالیستی دیالکتیکی با تسریع روند زوال دولت طبقاتی برای رسیدن به جامعه جهانی بی طبقه بدون هر گونه ستم وتبعیض و بدون استثمار انسان از انسان.
ششم
دارای ماهیتی انترناسیونالیستی است و برای وحدت طبقه کارگر و کلیه ستمکشان جهان علیه بورژوازی جهان و ناسیونالیسم تنگ نظرانه ملت- دولتی مبارزه می کند. ایران سوسیالیستی چند ملیتی باید سرزمین انتخاب آزاد و رعایت حق تعیین سرنوشت خود توسط آنها باشد. کمونیستها با وفاداری به اصل حق ملل در تعیین سرنوشت خود برآنند که تحقق آن هنگامی به سود خلق های ستمدیده است که پرولتاریای کلیه ملل مشترکن قدرت سرمایه داری حاکم را براندازند و قدرت سیاسی کارگری را بجای آن بنشانند.
تیرماه هزار وچهارصد ودو – کمیسیون مطالعات حزبی
این نوشته یک جمعیندی موجز ی از روند تکاملی اندیشه سوسیالیستی است و پاسخی است به پرسش همگانی جوانان که چگونه سوسیالیسمی را می خواهیم در ایران جای نظام کنونی جمهوری اسلامی بگذارید. خوبست هر چه بیشتر میان نسل جوان کارگری با گرایش های سوسیالیستی دور بزند و مورد نقد قرار گیرد.سازماندهی یک جنبش مقتدر کارگری بدون یک برنامه سیاسی طبقاتی میسر نیست. سوسیالیسم برنامه سیاسی طبقه کارگر امروز ایران است.