چند ماه پیش دوستی اتفاقی را برای من تعریف کرد که در اول برای من کمی عچیب به نظر می رسید ولی بعدا فکر کردم در دنیای کنونی که اکثر حکومت های دنیا، شرکت های سرمایه داری مشغول چپاول و غارت مردم کارگر و زحمتکش هستند مسئله کاملا عادی است. ولی ابعاد ننگین و شرم آور آنرا نمی توان نادیده گرفت. دوستم تعریف کرد:
روزی مبایلم را باز کردم در صفحه پیام ها، از طرف بانکم پیامی فرستاده شده بود که حساب شما مورد دستبرد در یک کشور خارجی قرار گرفته و شما بایستی تا اطلاع ثانوی با آن هیچ کاری نکنید تا ما به شما تلفن بزنیم. یک روز بعد از بانک تلفن کردند و گفتند شما فلان کس هستید و مشخصات شما این است من تائید کردم. گفتند که ما از بانک هستیم و لطفا کارهایی را که می گوئیم بایستی روی مبایل خود انجام دهید تا حساب شما کاملا امن( سکیور ) شود. من چون زبان خارجی ام خوب نبود بعد از اینکه حسابم را باز کردم و کارهایی که آنها خواستند انجام دادم همسرم را صدا زدم که به من در این کار کمک کند همسر به شماره تلفن آنها زنگ زد. اپریتور همان بانک بطور اتوماتیک شروع به تماس کرد. ما مطمئن شدیم که پس طرف ما واقعا از طرف بانک است . آنها شماره حساب بانک ما را عوض کردند و پولهایمان را در حساب جدید واریز کردند. دو روز منتظر شدم و از طریق اینترنت به حسابم مراجعه کردم . پول در حساب قبلی بود و هنوز به حساب جدید واریز نشده بود بعد از دو روز پول نه در حساب قبلی بود و نه حساب جدید قابل باز کردن بود. به بانک مراجعه کردم و واقعه را گزارش کردم. متوجه شدم که هکرها تمام پول مرا دزدیده اند. به بانک گفتم بدون تائید مجدد من چگونه پول را پرداخت کرده اید. جوابی نداشتند. متوجه شدم خانمی هم سن و سال من هم با داستانی مشابه به بانک مراجعه کرده است. بانک گفت که حل مسئله شما بین ۲۵ تا ۴۱ روز طول می کشد. اما من و همسرم دست بردار نبودیم بعد از ۲۵ روز گفتم دوماه دیگر مراجعه کنید. بعد از داد و فریاد من گفتند به پلیس مراجعه کنید و خلاصه بیش از دو ماه من را سردواندند. همسرم می گفت که کار خودشان است و اینها دست هایش در دست هم است. من همیشه فکر می کردم که همسرم انسانی بدبین است و مرتب علیه نظرش بودم. فکر می کردم که من در معتبرترین بانک این کشور حساب دارم. به پلیس مراجعه کردیم و به ما فرمی دادند که پرکنیم. روز قبل مجدد به بانک مراجعه کردم نامه ای فرستاده بودند. در نامه ذکر کرده بودند که حاضر هستیم ۴۰ درصد پول را پرداخت کنیم ولی ما دست بردار نبودیم به بانکی که پول ریخته شده بود تلفن کردیم. قول و وعده و وعید. گفتیم که شکایت خواهیم کرد. مصمم بودیم که از این دزدی چشم پوشی نکنیم حتی اگر مجبور شویم باز هم پول بیشتری از دست بدهیم. در رفت و آمد به بانک ها متوجه شدیم که بسیاری از هم سن های من همین مشکل برایشان پیش آمده. کسی هم جوابگو نیست. نتیجه عجیب این بود که بانک حاضر به دادن اطلاعات حسابی که پول ما به آن واریز شده بود نبود. و این شک من و تائید حرف های همسرم را تشدید می کرد. به یک وکیل مراجعه کردیم با لبخندی گفت. البته همه پول را نمی خواهند چند ماه تا یک سال پول و یا بخشی از آنرا را برمی گردانند. حرفش خیلی بودار و دو پهلو بود. آیا بانک تحت عنوان دزدی پول ها را بدون سود چند ماه تا یک سال به بانک دیگری قرض می دهد، آیا افرادی از درون بانک ها اطلاعات را به بیرون می فرستند و دهها سئوالی که تا به حال برای ما بی جواب مانده است. بهر صورت بانک متوجه شده بود که من از آن مشتری های سمج هستم و هیچ پول دیگری ندارم. روزی با ناراحتی پولی از سوسیال به قرض گرفته بودم تا کرایه خانه ام را بدهم. بعد از موافقت سوسیال به خانه برگشتم و حساب بانکی ام را چک کردم. باور کردنی نبود. از همان حسابی که در بانک دیگر بود و پول به آن واریز شده بود تمامی پول برگشت داده شده بود. ما متوجه شدیم که کسانی مانند من در جامعه کم نیستند. بسیاری از آنان هیچگاه پولهایشان را دریافت نکردند. اما عجیب بود با این حجم از دزدی از پول های مردم در بانک ها، بانک ها و سیستم های امنیتی چگونه همیشه در حال بررسی هستند و کسی هم بازداشت نمی شود. این حادثه من را به یاد دکل دزدی و دیگر دزدی های میلیارد دلاری در ایران انداخت. در ایران ظاهرا دزدان دارای نام و نشان هستند و دولت مفری برای فرار از دزدی از بانک ها دارد. اما در این کشورها پشت پرده نام های حقیقی و تقلبی که از طریق اینترنت دزدی می کنند. می شد براحتی فهمید که بازگشت پول آنهم بطور ناگهانی و ظاهرا بصورت استثناء نمی تواند بدون تماس بانک من با بانگ بعدی و دخالتگری پلیس و یا ترس از دخالتگری پلیس و رو شدن این نوع دزدی ها انجام شده باشد. جالب است داستان دزدی که برای من اتفاق افتاد نه تنها در این کشور ظاهرا بسیار شایع است بلکه در بسیاری از کشورهای پیشرفته هم رو به رشد است. غارت و دزدی از پول مردم بصورت آشکار.. می توان این شعر فارسی را مجددا به این صورت بخوانیم : پیش چشم خلق دست خونین (بخوان دست دزد) را پنهان می کنند آنکه این نامردمان با پول مردم می کنند. این فقط در ایران نیست که صندوق های مالی گاهگاهی مورد دستبردهای دزدان ظاهرا غیر دولتی قرار می گیرد ما هم در کشورهای ظاهرا پیشرفته از این سیاست ها بی نصیب نیستیم . آسمان هر کجا روی همین رنگ است. سرمایه داری جهان را هم شکل می کند حتی در نوع و اشکال دزدی از مردم.