بشریت در راهپیمانی طولانی و با گذار از پیچ وخم های فراوان برای رسیدن به جهانی مشترک، بدون استثمار وستم به پیش می رود. کارگران و فرودستان ما بیش از یک قرن است که به این کاروان جهانی پیوسته و برای تغییر انقلابی وریشه ای مبارزه می کنند. اما هنوز دشمنان مرتجع آنها با سر سختی و بی خردی در برابراین پیشروی تاریخی می ایستند و تودههای مردم درهر قدم به جلو باید متحدانه در نبردهای پی در پی بی وقفه به جنگند، تجارب را جمعبندی کنند و با درایت تر تا پیروزی نهایی به مبارزه ادامه دهند.
خیزش سراسری زن، زندگی، آزادی همچون دیگر جنبش های سال های اخیر اما با ویژگی شرکت زنان در پیشاپیش صفوف آن توانست گامی دیگر طبقه کارگر را در راهپیمایی طولانی -اش برای کسب قدرت سیاسی به جلو سوق دهد. انتشار منشور ها در ماه های اخیر حکایت از تاثیرات ژرفی است که این جنبش در مطالبات و خواست های مردم ایران بویژه اکثریت عظیم ستمدیدگان و استثمار شوندگان بجای گذارده است .
یکم
منشور به اصطلاح مهسا به نمایندگی از طرفداران رژیم سابق سلطنتی که پس ا ز نشست دانشگاه جرج تاون انتشار یافت جرقه ای بود که نه تنها به شعله ای نیانجامید، بلکه به سرعت خاکسترشد.علل چنین سقوط سریعی را نباید تنها در بی خردی وندانم کاری این جمع رهبری کننده شش نفره دانست، بلکه باید در ماهیت آلترناتیو بورژوایی جستجو کرد.
می گویند هنگامی که فرودستان گرسنه پاریسی قصر سلطنتی را در ورسای محاصره کرده بودند و شعار نان، نان را فریاد می زدند، ماری انتوانت ملکه بی خرد فرانسه گفت خوب چرا بیسکیوت نمی خورند ! حال حکایت سلطنت طلبان ماست. در کشوری که میلیون ها مردمش زیر فقر زندگی می کنند آلترناتیو سلطنتی را که یکی از پر هزینه ترین تشکل های طفیلی حکومتی رابرای جامعه فقر زده ایران پیشنهاد می کنند برای مردمی که پادشاهش جشن هزار وپانصد ساله اش را با هزینه هنگفتی بر گزار کرد، خود یکی از عوامل قیام مردم علیه سلطنت بود. اما این بیخردی دامنه وسیع تری دارد. آنها دست به دامن همان کسانی دراز می کنند که حکم اخراج پدر تاجدارشان را در جزیره گوادولوپ صادر و افسران امنیتی آمریکایی آنرا در تهران پیاده کردند، تا جایی پیش رفتند که حتا اجازه اقامت و معالجه را به محمد رضا شاه ندادند. از عجایب است که شاهزاده در پی کمک از همان هاست تا به تخت سلطنت نشیند. درجه نابخردی پشتیبانان منشور مهسا در جایی بیشتر نمایان می شود که برنامه اقتصادی آنها همان اقتصاد سرمایه داری لجام گسیخته ضد کارگری لیبرالیستی است که در این چهار دهه در ایران توسط جمهوری اسلامی پیاده شده است. شاید آنها چنین تصور می کنند که حتا از جمهوری اسلامی بیشتر ارزان فروشی خواهند کرد. اما حاکمیت اسلامی به اندازه کافی ارزان فروشی کرده است و دولت های غربی بخوبی به این امرواقفند. حال چگونه شاهزاده می تواند انحصارات سرمایه داری را قانع کند که ارزانتر ایران را خواهد فروخت!
بنابراین بنظر می رسد با گسترش جنبش های توده ای به ویژه با رشد گرایش های رادیکال چپ که هر روز بیشتر در ایران پا می گیرد تنها امکان موفقیت این دارودسته بورژوازی خارج از قدرت در سازش با بورژوازی حاکم است. البته در این مورد هم شکاف بزرگی میان آنها در چگونگی تحقق چنین گذاری موجود است. بخصوص اینکه فعلن دارودسته خامنه ای هیچگونه سازشی دراین زمینه با آنها و غرب از خود نشان نمی دهد.
دوم
منشور تشکل های صنفی – مدنی دوازه مطالباتی . انتشار آن و پشتیبانی اکثریت تشکل های چپ و دموکراتیک ایران از آن پس از خیزش عظیم جنبش زن زندگی آزادی تیر خلاصی بود که به منشور سلطنت طلبان زد و راه را برای رشد گرایش چپ به عنوان یک آلترناتیو در برابر گرایش های پرو سرمایه داری و امپریالیستی هموار ساخت. سه دستاورد اساسی را تا به امروز می توان در موفقیت آن بر شمرد:
۱ – نکات مطالباتی آن از خواست های فوری، در عین حال عمومی اکثریت عظیم مردم بر می خیزد. در این سال های اخیر برای تحقق این مطالبات، صد ها اعتصاب و تظاهرات برپا شده است و توده ها آنها را از آن خود میدانند و درستی وبرحق بودن آنها توسط توده ها راستی آزمایی شده است.
۲ – اکثریت نزدیک به اتفاق تشکل های چپ ودموکراتیک واحزاب وسازمانهای چپ وکمونیست به پشتیبانی از آن پرداختند و همایش حضوری ۲۲ آوریل را در کلن با موفقیت سازمان دادند.
۳ – تایید بازهم بیشتر تشکل های صنفی ومدنی از منشور و انتشار منشور دیگری در خطوط کلی در همان سمت.
حزب رنجبران ایران ضمن پشتیبانی از منشورمطالباتی صنفی – مدنی و شرکت در همایش کلن طی بیانیه ای یاد آوری کرد :
” طبقه کارگر و جنبش کمونیستی و سوسیالیستی ایران بیش از صد سال مبارزه متشکل، سخت و بغرنج را برای تحقق خواست های ستم دیدگان و استثمار شوندگان ایران علیه ارتجاع، استبداد داخلی و امپریالیسم و دشمنان طبقاتی خارجی در پشت سر دارد و امروز تنها آلترناتیوی است که از یک دموکراسی شورایی از پائین که در برگیرنده منافع اکثریت عظیم مردم است دفاع می کند.
منشور تشکل های مستقل صنفی و مدنی ادامه این مبارزه طولانی و مستقیما پس از جنبش زن زندگی آزادی و در ادامه و تکامل آن است. تشخیص به موقع انتشار و محتوای دقیق فرمول شده مطالبات اکثریت مردم ایران در آن نشانی بارز از پختگی و شناخت عمیق از وظایف خود در شرایط کنونی و بدور از هرگونه کپی برداری و ذهنی گری است. این منشور در عمل توانسته گرایش های کارگری و چپ و کمونیستی را بهم نزدیک کند و از این طریق به شکل گیری آلترناتیو قدرتمندتری در برابر آلترناتیو های بورژوازی جواب گوید.”
جامعه ایران احتیاج به تغییر ریشه ای انقلابی دارد که بتواند خسارات سنگینی را که بورژوازی وابسته به امپریالیسم در
دوران معاصر در کلیه زمینه ها وارد کرده، جبران نماید. بورژوازی ایران بر عکس بورژوازی اروپایی، نتوانست نقش مثبتی در جامعه بازی کند و از همان آغاز صرفنظر از تک وتوکی استثنا، بعنوان یک طبقه به امپریالیستها خدمت کرده است. سرمایه داران ایران در دورانی پا به عرصه زندگی گذاشتند که سرمایه جهانی به مرحله تجاوز گرانه امپریالیستی صعود کرده بود و در رقابت جهانی برای تقسیم مجدد جهان و برتری بر رقبای امپریالیستی خود دست به غارت جوامع مستعمره و نیمه مستعمره می زدند و تا به امروز حتا اگر در چگونگی سلطه گری تغییراتی بوجود آمده همچنان غارت گری از کشور هایی چون ایران ادامه دارد. درست ناشی از این ویژگی سرمایه داری ایران است که پرولتاریا از همان آغاز بوجود آمدنش می بایستی علیه دو دشمن یکی خارجی ودیگری داخلی همواره و لاینقطع به جنگد. در این صد واندی سالی که طبقه کارگر در صحنه اجتماعی وارده شده و خود را سازمان داده است بورژوازی حاکم در همسویی با سرمایه خارجی به سرکوب نیروهای طرفدار طبقه کارگر پرداخته است. از این منظر پرولتاریا ی ایران مجبور است در مبارزه برای براندازی نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی به آلترناتیو های بورژوازی دیگر که برای جابجا شدن قدرت سیاسی تلاش می کنند توجه کند و از فاجعه روی کارآمدن خمینی دیگر و سرکوب خونین کمونیست ها برای بار دوم جلو گیری کند.
پیام حزب رنجبران ایران به همایش کلن روی وظایف زیر برای پیشروی به جلو انگشت می گذارد:
۱- گسترش پایه توده ای تشکل های موجود،
۲ – کمک به نوسازی جنبش چپ در تلاش برای پیوند با جنبش کارگری،
۳- انجام وظیفه مبرم نیروهای چپ و کمونیست برای ایجاد حزب پیشرو طبقه با استخوابندی کارگری،
۴ – پشتیبانی از گرایش وحدت گرایانه احزاب و سازمان های چپ و کمونیست،
به پیش همراه با طبقه کارگر و دیگر نیروهای آزادیخواه و برابر طلب به پیش!
محسن رضوانی