چهارم بهمن ۱۳۸۲ در دوران ریاست جمهوری سید خندان محمد خاتمی پاسخ خواستهای حقوق پایمال شده تجمع کارگران مجتمع مس “خاتون آباد” در شهر “بابک” را نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی با شلیک مستقیم به روی راهپیمایان آتش گشودند و حداقل پنج نفر را کشتند و صدها نفر را زخمی کردند. یاد کارگر عزیزمان ریاحی، واحدی، جاویدی، مومنی و دانشجو پور امینی گرامی باد.
ابن اولین بار نبود که نیروی مسلح نظام سرمایه، کارگران معترض را به رگبار می بست. بگذارید اشارهای به این مسیر گلگون شده طبقه کارگر ایران بیندازیم:
در سال ۱۳۶۰ کارگران اعتصابی دخانیات نیز در پشت درهای بسته کارخانه توسط پاسداران نو رسیده سرمایه به گلوله بسته شده بودند.
پیش از آن در اردیبهشت سال ۱۳۵۰ که محمد رضا شاه پهلوی به کورش پیام میداد آرام بخوابد که ایران در امن وامان است کارگران کارخانه جهان چیت را ژاندارمهای شاه بیش از بیست نفر از آنها را با شلیک مستقیم کشتند و صد نفر از دوهزار کارگر معترض را زخمی و زندانی کردند.
اگر روزی پس از پیروزی پرولتاریا ایران موزهای از مبارزات طبقه کارگر ایران را بنا کنند روزی نخواهد بود که کارگران جان سالم به در برده باشند. از صاحبکاران خصوصی گرفته که هر کارگر معترض را مستقیم توسط اوباشان خود پشت دیوار کارخانهها خاک کردهاند تا حوادث روزمره بخاطر نبود امکانات ایمنی. دولت در نظام سرمایهداری نه برای حفظ جان مردم است بلکه برای حفظ سرمایه از طریق سرکوب کارگران است.
درسی که از این سال های طولانی مبارزات خونین کارگری می گیریم چیست؟
اولین درس همان است که این روزها جوانان در مبارزات خود در سراسر ایران فریاد می کنند؛ نظام سرمایهداری را دشمن خود می دانند و موکداً شعار نه شاه میخواهیم و نه رهبر را سر میدهند.
دومین درس با توجه به جنبش های دوران اخیر ۹۶، ۹۸ و۴۰۱، نشان میدهد نیروهای چند گانه مسلح حکومت با فرمان آتش در اختیار، دشمن کارگران و هر جوان زن و مرد معترضی است. در این پنج ساله این رژیم نه تنها پس از سرکوب قدمی در جهت خواستهای خیزش کنندگان برداشته نشده بلکه به مراتب وضع معیشتی اکثریت مردم بدتر شده، فقر و تهیدستی اکثریت مردم را فرا گرفته است و شیرازه حداقل جامعه مدنی از هم پاشیده شده است. بنابراین راهی جز تغییر انقلابی و سازماندهی آن باقی نمانده است.
سومین درس اینست که شکل نظام و کی در راس آنست فرقی نمی کند – سرمایهداری چه زیر پرچم سه رنگ شیر و خورشید دار باشد و چه زیر پرچم سه رنگ الله، استثمارگر و ستمگر است و تنها راه نجات، براندازی ریشهای آنست و جای گزینی آن با نظامی اجتماعی بدست ستمدیدگان و استثمار شوندگان و در خدمت آنها نه مشتی کوچک دزد مافیایی، پس در پاسخ به پرسش چه باید کرد؟ پاسخی جز متشکل شویم موجود نیست
هر جا کار می کنیم، در هر سن و سالی که هستیم، از هر ملیتی که برخاسته ایم، زن و مرد باید متشکل شویم
کارگران در کارخانهها متشکل شوند، تشکلات مستقل کنونی را همه جاگیر و سراسری کنند
معلمان، زنان، بازنشستگان، دانش آموزان و دانشجویان قدرتشان تنها در تشکل و اتحادشان است.
سوسیالیستها، کمونیستها که اینروزها در صفوف خیزش کنندگان پروش یافته اند باید متشکل شوند با هدف ایجاد یک ستاد مشترک سیاسی طبقه کارگر که مارکس و انگلس بیش از صد سال پیش آنرا حزب کمونیست نامیدند.
حزب رنجبران ایران چهارم بهمن۱۴۰۱