سوسیال دموکراسی در عمل، امروزه سیاست ها و برنامه های اقتصادی و سیاسی بورژوازی را پی می گیرد وبا روش های متعادل رفرمیستی، پارلمانتاریستی و چند حزبی در خدمت حفظ نظام سرمایه داریست. اما همیشه اینطور نبوده است. سوسیال دموکراسی در آغاز در حقیقت در مخالفت با نظام سرمایه داری و برای رهایی از یوغ آن در اروپا بوجود آمد که با قدرت ترین آنها حزب سوسیال دموکرات آلمان بود که انگلس نقش موثری در بنیاد گزاری و هدایت آن داشت. در ایران هم می توان گفت این اجتماعیون – عامیون بودند که برای اولین بار سازماندهی حزبی را درایران تحت تاثیر سوسیال دموکراسی روسیه توسط کارگران مهاجرایرانی مقیم قفقاز به ایران آوردند. آنها در چند شهر ایران از جمله تبریز، مشهد وتهران سازمان های مخفی خود را بوجود آوردند. بعضی از اعضای آنها نقشی در ایجاد حزب کمونیست ایران در بندر انزلی صد سال پیش بعهده داشتند. ما در اینجا روی نقش احزاب سوسیال دموکراسی پس از انشعاب در انترناسیونال دوم می پردازیم چون از اینجا ببعد است که اکثریت احزاب سوسیال دموکرات اروپایی با بورژوازی بومی خود همراه می شوند، به منافع طبقه کارگر پشت کرده و به بودجه نظامی جنگی احزاب شونیستی بورژوازی رأی مثبت میدهند. انشعاب و انشقاق در انتر ناسیونال دوم همچنان در دوران جنگ جهانی دوم ادامه داشت وپیروزی انقلاب اکتبر بود که صحت گفته های لنین که جنگ، جنگ امپریالیستی است و پرولتاریای هر کشور باید با آن مخالفت کند را ثابت کرد و پس از پایان جنگ داخلی؛ انترناسیونال سوم بوجود آمد و بنا به ایده های اصلی مارکس وانگلس نام حزب کمونیست را پرولتاریای جهانی بجای سوسیال دمکراسی انتخاب کرد. باقی ماندگان اجتماعیون – عامیون ایران هم به حزب کمونیست ایران پیوستند. از این زمان ببعد سوسیال- دموکراسی اروپا به سکوی اصلی مبارزه با بلشویسم و کمونیسم تبدیل می شود.
. با بررسی مختصراز جنبش ها و مبارزات کارگری در طول تاریخ بروشنی در می یابیم سوسیال دموکراسی چگونه در احزاب کمونیستی اروپا و در خط سیاسی آنها تاثیر گذاشته است و چه لطماتی به مبارزه طبقه کارگر این کشورها وارد آورده است. نمونه بارز آن “حزب کمونیست ایتالیا ” است که حتی نام خود را به “حزب دموکراتیک ” تغییر داده است وبه هنگام انتخابات مشغول رایزنی با احزاب دیگراست. این حزب آن حزبی نیست که گرامشی آنرا پایه گذاری کرد – حزبی کارگری وکمونیستی که علیه فاشبسم و نازیسسم سر سختانه مبارزه کرده بود . در همین دوره هست که پس از بهمن 57 وسرکوب جنبش مقاومت انقلابی علیه نظام سرمایه داری اسلامی افکار سوسیال دموکراسی در ایران رشد می کند. در این چهار دهه مبارزه بین این دو خط سیاسی در جنبش کارگری بشدت ادامه داشته است. هر چه ایده سوسیالیسم در جنبش کارگری گسترش بیشتر می یابد پرچم سوسیال دموکراسی خدمتکار اصلاح طلبان درون حاکمیت بیشتر خودرا نشان میدهد؛ کار بجایی رسیده که رضا پهلوی هم به صف آنها پیوسته است. اگرچه تشکل های چپ کمونیستی دارای اشکالاتی بوده اند، اما ادامه دهنگان این تشکل ها، با تمام سختی باقی ماندند و همواره پرچم پرولتاریا را بر افراشته نگه داشته اند. امروز همین تشکل ها و افراد مستقل مارکسیستی خود را بروز کرده اند و در حمایت از جنبش های کارگری و با حرکت از ویژگی های جامعه ایران از یک مشی بلشویکی که طبقه کارگر در مرکز آن قرار دارد و هدف انقلاب سوسیالیستی را پی گیری می کند در حال یکی شدن و رشدند.
تاریخ مبارزه طبقاتی در دوران سرمایه داری وانحصارات گواهی است بر جدال نا ایستای تضاد میان دو طبقه سرمایه دار و کارگر. بگذارید مروری بدین روند نا ایستا و در حال تغییر دائمی افکنیم تا بیشتر روشن شود که چگونه سوسیال – دموکراسی به ادامه نظام سرمایه یاری می رساند. انقلاب بورژوازی در آغاز حرکتی پیشرو بود و جوامع بشری را بسمت دستاوردهایی در زمینه صنایع و تکنولوژی به جلو راند، اما از طرفی با رشد صنعت، صاحبان ابزار تولید هر روز فربه تر شدند و سود حاصله را که با دسترنج و عرق جبین نیروهای مولده بدست آمده بود را بنفع خود به یغما بردند. مارکس این اندیشمند بزرگ که سال ها همّ خود را صرف رابطه میان نیروهای مولده و صاحبان ابزار تولید کرده بود وهمراه با انگلس انجمن کارگران را که همان انترناسیونال اول و یا بین الملل اول بود را پی ریزی کرد. با رشد نیروهای مولده چه از نظر کمی و چه به جهت کیفی و تحت اندیشه ای مارکس احزاب کمونیستی در کشور های اروپایی رشد کردند و به انترناسیونال ا ول پیوستند. در دهه آغازین ۱۸۷۰ انترناسیونال کارگری همراه با شور و شوقی بالا علیه استثمار و ظلم به مبارزات خود ادامه داده بود . همزمان پس از شکست فرانسه در جنگ با آلمان ( پروس ) و درمحاصره قرار گرفتن پاریس شرایط معیشتی برای شهروندان پاریس به سختی گرا ئیده بود و فقر و گرسنگی بیداد کرده بود. در ۱۸ مارس ۱۸۷۱ مردم پاریس دست به قیام زد ند، شورش مردم بسیار گسترده بود و نیروهای مختلف سیاسی به آن پیوستند. کمون در ۲۸ مارس موجودیت خود را با برنامه ای سوسیالیستی اعلام کرد. کمون پاریس دو ماه یبشتر دوام نیافت و ۲۸ مه در پی حمله بیرحمانه ارتش منظم فرانسه با برجای گذاشتن شهد ای زیاد و جاری شدن خون در خیابان های پاریس شکست خورد. هفته خونین از ۲۲ مه آغاز و تا ۲۸ مه ادامه پیدا کرد _ هفته ا ی که بنام هفته خونین در تاریخ ثبت شد. پس از شکست کمون پاریس افراد مردد که درامر انفلاب سوسیالیستی تردید به خود راه داده بودند احزاب کارگری اروپا را ترک کردند. مارکس از کمون پاریس به عنوان اولین تجربه سوسیالیسم پشتیبانی کرده بود، اما متاسفانه حزب طبقه کارگردر فرانسه موجود نبود که بتواند این قیام را هدایت و رهبری کند. بعد از شکست کمون پاریس بازسازی مجددی توسط فردریش انگلس بر مبنای آموزش های مارکس با نام انترناسیونال دوم پایه ریزی شد. انترناسیونال دوم به مدت شش سال بر اساس آموزش های مارکس و تحت رهبری انگلس تداوم یافت، احزاب کارگری رشد کرده و اندیشه سوسیالیسم تحکیم یافت. اما پس از در گذشت انگلس بتدریج رفرمیست ها اندیشه های خود را در جهت تقویت نظرگاه بورژوازی در جنبش غالب کردند. در این میان بعضی احزاب وحزب بلشویک روسیه برهبری لنین علیه جریانات رفرمیستی مبارزه خود را ادامه دادند. در سال ۱۹۱۴ با آغاز جنگ جهانی اول تعدادی از جریان های چپ به بورژوازی کشورهای خود پیوستند. در سال ۱۹۱۹ اولین کنگره انترناسیونال سوم یا کمینترن با شرکت تعداد زیادی احزاب و گروه های کارگری نقاط مختلف جهان برگزار شد. کمینترن که رهبری احزاب پرولتاریایی جهان را به عهده داشت تا ۱۹۴۳ ادامه پیدا کرد. در هفتمین کنگره کمینترن ۷۶ حزب شرکت داشتند که همگی عضو انترناسیونال سوم بودند. در دوران فاشیسم و در دوران جنگ دوم جهانی احزاب کمونیست اروپایی تحت رهبری کمینترن علیه فاشیسم و نازیسسم قهرمانانه مبازه کردند. در سال ۱۹۴۳ استالین با توجه به خواست متحدین اش در جنگ با نازیسسم لازم دید کمینترن را منحل کند. این امرطبعا در مبارزه احزاب کمونیست تاثیری منفی نگذاشت چرا که احزاب کمونیست در آن دوره ازتوان بالایی برخوردار بودند ضمن آنکه مسلح به ایدئولوژی مارکسیستی لنینیستی با پایه های وسیع کارگری بودند. اما منحل شدن کمیتترن خود فرجی بود که احزاب کمونیست هر کشوری بتواند با توجه به شرایط ویژه کشوردرعین اساس قرار دادن آموزش های مارکس و لنین با توجه به شرایط ویژه کشور خود آزاد ی عمل داشته باشند. بورژوازی فرهنگ سرمایه داری است و سرمایه داری بدنبال سود بیشتر است تفاوتی نمیکند برای کسب سود بیشتر جنگ بپا کند و دشمن سوسیالیسم و کمونیسم است. بعد ازدهه پنجاه وازآغاز سال شصت سوسیال دموکراسی در ایران رشد کرد، همچنان برشد خود ادامه داده و با بورژوازی همصدا گشته است، اما کمونیست های واقعی می دانند که راه رسیدن به سوسیالیسم راهی سخت و طولانی است، بقولی “طوفان شدید طلا را از ماسه جدا می کند ” ، این قانونمندی مبارزه طبقاتی است و کمونیست ها این قانونمندی را می شناسند و بنابراین پرچم مبارزه در راه سوسیالیسم را همواره تا به آخر برافراشته نگهمیدارند. امروزمبارزات جنبش طبقه کارگرایران کمک شایانی به تشکل های چپ مارکسیستی در جهت شناخت از حرکت درست در مبارزه داده است. پشتیبانی سازمان ها و افراد مستقل چپ از خط مشی آلترناتیو کارگری که ناشی از پختگی در جهت حرکت به سوی جامعه ای خالی از استثمار و ستم است نوید بخش آینده ای روشن است. اگرچه امروز هنوز اینجا و آنجا سکتاریسم در جنبش چپ مارکسیستی مشاهده می شود، اما بلاخره قاتونمندی جدایی طلا از ماسه در جریان مبارزه امری اجتناب نا پذیر است. سوسیال دموکرات ها با بورژوالیبرال ها تفاوتی ندارند، آنها یکدیگررا علیه مبارزات طبقه کارگر تقویت می کنند. سوسیال دموکرات های عزیزما از سوسیالیسم در سوئد و کانادا صحبت می کنند، آنها متوجه نیستند که نبود عدالت اجتماعی در این کشورها بوضوح مشاهده می شود. باید از این دوستان سوسیال دموکرات که مبلغان بورژوا لبیرال ها هستند پرسید: ” آیا عدالت اجتماعی به این معنی است که ثروت کلان کشور متعلق به مشت کوچکی باشد “؟ در کشورهای باصطلاح سوسیالیستی و نمونه آن در کانادا را در نظر بگیریم، بسیاری برای اینکه خانه ای داشته باشند؛ مجبورند سال های طولانی با سود های کلان به بانک ها بدهکارباقی بمانند و تعداد بسیاری اجاره نشین باشند. سوسیال دموکرات های ما آنقدر ها بیهوش نیستند که چنین مسایل ساده ای را نفهمند. اینان نمی خواهند بفهمند وبدانند، سرشان را زیر برف کرده اند که احساسات رقیق شان خدشه دار نگردد. اینان نمی خواهند بدانند چگونه آب به آسیاب سرمایه داری جهانی می ریزند و چگونه با شعارهای دروغین و فریبنده به جنبش های مردمی لطمه می زنند. اما با همه سختی ها و بغرنجی ها، پیروزی ازآن آنهایی است که برای ایرانی سوسیالیستی، تهی از استثمار وستم و برای ایرانی آزاد، مستقل، پیشرفته و آباد مبارزه می کنند.
لیلا