۸ مارس (مارچ) ۱۷ اسفند روز جهانی زن سمبل همبستگی مبارزات زنان برای کسب حقوق برابر با مردان و نیز احترام به زندانیان، شکنجه شدگان و جانباختگانی است که در رهایی زنان از قید و بند دنیای طبقاتی و نیز همدوش با مبارزین علیه ستم جنسی جنگیدند و بی هراس از مرگ و زندان قدم های موثری را در تحکیم و پیشبرد این مبارزات برداشتند. تاریخ به ما می گوید، ستم بر زنان از زمان طبقاتی شدن و تقسیم کار جامعه شکل گرفت و قدم به قدم براساس منافع طبقات حاکم قوانین و فرهنگ و سنت ها آنرا تحکیم کردند.
سرتاسر جامعه برده داری و فئودالیسم پُر است از تجاوز و اجحاف مضاعف بر زنان. نگاه انسان درجه دوم به زن در جامعه سرمایه داری مرد سالار هم مانند دیگر جوامع قرون وسطی در اشکال دیگر تکرار می شود. سرمایه داری بخاطر سود بیشتر، زنان را از گوشه خانه ها به بازار کار و تولید انبوه کشاند. برای اولین بار در تاریخ طبقاتی زنان بصورت یک نیروی قدرتمند اجتماعی پا به صحنه اجتماعی گذاشتند. این نیروی قدرتمند که در تولید نقش فزاینده تری ایفا می کند، دیگر ستم مضاعف بر خود را نمی پذیرد. زنان در جامعه دارای درخواست هایی هستند که در طول تاریخ جامعه بشری فراتر از مشکلات در قانون و یا فرهنگ هستند، یکی از اساسی ترین درخواست زنان در سطح جهانی توقف مردسالاری در تمامی عرصه های زندگی اجتماعی و فردی است. این خواستی است که با روند تکامل اجتماعی کاملاً تطابق داشته و به همین دلیل مورد حمایت اکثریت جامعه است. نبود حقوق برابر اجتماعی با مردان یکی از معضلات بزرگ جامعه بشری که بدون حل آن بشریت قادر به رهایی از قید نابرابری و تحقق سوسیالیسم نخواهد بود. اولین بار هم زنان کارگر پرچم این مبارزه را برداشتند زیرا آنها نه تنها برای رهایی خود بلکه برای رهایی کل جامعه می جنگیدند.
دولت های امپریالیستی بعد از فروپاشی شوروی با کمک به روی کار آوردن حکومت های اسلامی و بنیادگرا در خاورمیانه و دیگر کشورها با زمینه های مذهبی و نیز حمایت از گروههای تروریستی مذهبی بیشترین ضربه را به امر آزادی زنان زدند و آنها را از بسیاری از دستاوردهایشان عقب راندند. هنوز در خود کشورهای سرمایه داری متروپُل سالیانه زنان بیشماری توسط مردان به قتل می رسند. و نابرابری جنسیتی و طبقاتی وجود دارد. البته رشد و تکامل در جوامع متروپُل و نیز مبارزه تاریخی کارگران وزنان برایشان دستاوردهایی داشته است که مرد سالاری را تا حدی تضعیف کرده است ولی این به هیچوجه به مفهوم از بین رفتن نابرابری اجتماعی بین زنان و مردان نیست.
در جوامع پیرامونی وضع به مراتب بدتر است. در این دسته از کشورها زنان یا هیچ حقوق اجتماعی ندارند و یا اگر در قانون حقی به آنها داده شده، همیشه مورد تعرض قرار گرفته و حقوقشان پایمال شده است و یا بر اساس روال معمول دولت ها شامل مرور زمان می شود. بطور مثال اکثر قتل هایی که انجام می گیرد، قاتلین سعی می کنند با ناموسی کردن دلیل قتل، جنایت خود را بپوشانند. زیرا که کشتن زنان بر اساس روابط جنسی خارج از حدود شرعی، عملا قابل مجازات نیست.
سیستم سرمایه داری، نظامی ستمگر و استثمارگر است که در حق تمامی آحاد فرودست اجتماعی اعمال می شود. علاوه بر آن دولت های مذهبی ستم مضاعفی ناشی از تفکرات مرتجعانه و عقب مانده مذهبی را بر زنان بصورت قوانین دولتی اعمال می کنند که مجموعه این قوانین محیط اجتماعی را به جهنمی برای زنان تبدیل کرده است. در طول حاکمیت بیش از ۴ دهه رژیم جمهوری اسلامی بارها بر صورت زنان اسید پاشیده شد، زنان در خبابان ها از طرف نیروهای حزب الله و امنیتی کتک خوردند و تحقیر شدند، در دادگاههای خانواده تمامی عوامل برای از بین بردن حقوق زنان چیده شده است، تعصبات جنسی که اساسا توسط حاکمیت دامن زده می شود خود به جنایت های بیشماری علیه زنان انجامیده است آخرین آن مونا حیدری است که توسط شوهرش سربریده شد. در زمینه سرپرستی فرزندان، حق طلاق، مهریه، دستمزد مساوی در برابر کار مساوی، تقسیم مسئولیت در مدیریت جامعه، آزادی انتخاب در لباس و ازدواج، حق تسلط بر بدن خود، حق ارتباط دختران و پسران، مسافرت کردن و……نابرابری تشدید شده است. در کنار این عوامل جنگ های منطقه ای و داخلی که بوجود می آید به این نوع نابرابری ها دامن می زند، زنان و کودکان اولین قربانیان پی آمدهای این جنگ ها هستند.
بحران های اجتماعی که به فقر دامن می زند خود باعث گسترش بحران های خانوادگی و گسست پیوندهای انسانی می شود. فقر انسان های عمدتاً فقیر را بدون هیچ گونه حقوق اجتماعی از درون خانواده بحران زده به جامعه ای که چنگال های سود و استثمار و ستم را آماده فرو کردن در جان بی پناهان دارد پرتاب می کند. باندهای فحشا و مواد مخدر آماده بکار گیری از نه تنها زنان بلکه کودکانی هستند که رها شده اند. پدیده زنان خیابانی و گسترش مواد مخدر در بین آنها در ایران مستقیماً متوجه ساختارهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی حاکم است که دولت جمهوری اسلامی بوجود آورده است. دولت جمهوری اسلامی که قبلاً اساساً فحشاء را انکار می کرد، و فرهنگ ارتجاعی عفاف و پاکدامنی زن از منظر صرفاً روابط جنسی شرعی را تبلیغ می کرد، امروز خود به سازماندهی جنایتی دیگر علیه زنان و با راه اندازی صیفه، تن فروشی شرعی را رسمیت بخشیده است. رژیمی که فریبکارانه ادعای بازگرداندن حیثیت انسان را می کرد خود به سازماندهی دختران و زنان برای تن فروشی اسلامی و فرستادن زنان و دختران به کشورهای خارجی برای کسب اطلاعات و تن فروشی مشغول است .
اما این تنها یک روی وضعیت زنان در جامعه امروز جهانی و ایران است، روی دیگر آن تلاش زنان جهان و فعالین جنبش زنان در ایران است که در سال گذشته دارای دست آوردهایی بوده اند، اگر دولت آمریکا به سپردن افغانستان به طالبان بزرگترین جنایت را علیه زنان افغانستان کرده است ولی در زیر سلطه فاشیستی مذهبی طالبان زنان پیشرو افغانی یک دم از اعتراض و تظاهرات خیابانی و درخواست های روشن باز نایستاده اند و نمونه خوبی از مقاومت و سرسختی و شجاعت در مبارزه علیه مردسالاری را به نمایش گذاشتند. بایستی احترام عمیق خود را به این زنان شجاع و متهور افغانی بجای آورد.
دولت ترکیه نیز در حال تلاش برای خروج از کنوانسیون منع خشونت علیه زنان است. اما زنان ترکیه در اعتراضات به این طرح تظاهرات و کمپین های متعدد و آگاهگرایانه خوبی را به پیش برده اند.
در بسیاری از مناطق جهان کشتن، خود سوزی و خود کشی زنان به امر عادی تبدیل شده است و قوانین دولت ها با اهمال و چشم پوشی بر این جنایات، خود در ستم و سرکوب زنان دست بالا را دارا هستند.
در جهان کنونی گرایشات مختلفی در جنبش زنان، علیه مرد سالاری و ستم جنسیتی وجود دارد. اول جریانات فمینیستی بورژوایی که مبارزه علیه مردسالاری را صرفا در حیطه مبارزه زنان و آنهم از طریق دولتی و تغییر و رفرم در ساختارهای ضد زن اجتماعی می بینند که در طیف های گوناگون آنها از راست ترین گرایشات ضد مرد تا پرچم دفاع از آزادی از وضع موجود را در خود دارد.
جریان دوم که تاثیرگذارتر هستند جریان فمینیست های سوسیال دمکرات می باشند که مبارزه برای برابری زن و مرد را قابل تحقق در جامعه سرمایه داری دانسته و سوسیالیسم و آزادی کل بشریت را از جمله زنان را مقید به تغییر نظام سرمایه داری نمی دانند. قوی شدن سوسیال دمکراسی بعد از شکست و فروپاشی شوروی برای این جریان قدرت دخالتگری بیشتری را فراهم آورده است.
گرایش دیگری که در جامعه زنان تاریخاً پایدارتر و واقعی تر است جنبش انقلابی زنان کارگر جهان است که اولاً روز جهانی زن را پایه ریزی کرد ثایتاً می توان به جرأت گفت که اکثر جنبش های زنان مترقی را یا سازماندهی کرده و می کند و یا در رهبری اکثر آنان زنان نقش برجسته ای ایفاء می کنند. این گرایش در عین دفاع از مبارزه زنان علیه مردسالاری و خواست های مترقی زنان، حل مشکل زنان را در حیطه حل تضادهای طبقاتی می بیند و معتقد است که بدون رهایی کل بشریت مبارزه زنان برای برابری و رهایی از جامعه مردسالار به نتیجه نهایی نخواهد رسید. تنها سوسیالیسم است که با انهدام جهان کهن طبقاتی و ایجاد دنیای “از هر کس به اندازه توانش و به هر کس به اندازه کارش” در مرحله اول این دوره دست به حل تاریخی تحت ستم مضاعف بودن زنان خواهد زد.
برنامه حزب رنجبران در این باره با تحلیل از جنبش زنان می گوید:
“وضعيت زنان ايران: ـ استمرار هزاران سالهء فرهنگ طبقاتی مرد سالار و عقب ماندهء سنتی و حاکميت سياه رژيم مذهبی مسلح به پوسيده ترين قوانين زن ستيز در ٢٨ سال گذشته در ايران، زن را به نيمه انسانی تقليل داده است، که سنگسار میشود، به کنج خانه رانده میشود، برای گذران زندگی خود مجبوربه تن فروشی میگردد، حق سرپرستی فرزندانش را ندارد، حق انتخاب لباس ندارد، و … ؛ ـ فروتری زنان به عنوان نيمی از جمعيت ايران طی قرنها – که انسان زاده می شود ولی در جامعهء مرد سالار آزادیش را از دست داده و “زن” میگردد – يكی از محورهای اساسی مبارزات برابری طلبانهء زنان است. فرهنگ طبقاتی، آداب و رسوم ارتجاعی و باورهای مذهبی پوسيده که به طور همه جانبه (محسوس و نا محسوس) در تمام شئون زندگی عمل میکند و امتيازات اجتماعی مردان – که نيم ديگر جامعه هستند – آنها را در قالب پدر، همسر، برادر و پسر، به مالك زن تبديل نموده است؛ ـ استثمار مضاعف زنان توسط سرمايه، در سطح جامعه و به عنوان ابزار توليد مثل و کار درخانه در دست مرد، آنان را به بردگانی در خانه و کالائی در جامعه مبدل ساخته است؛ ـ سيمای عمومی که در بالا آمد، همراه با هزاران محدوديت ديگر، از يك سو کشور ما را به زندان بزرگی برای زنان تبديل کرده و از سوی ديگر روحيهء مقاومت و مبارزاتی آنان را عليه رژيمی که سلطهء مرد بر زن را يكی از وظايف شرعی خود میداند و هويت زن را در جنسيت اش میشناسد، چون آتشفشانی آمادهء انفجار نموده است؛ ـ بنابراين، مسئلهء زنان و نقش برجستهء آنان، که يكی از محورهای اساسی مبارزه عليه استثمار انسان از انسان به طور عام و عليه جمهوری اسلامی به طور خاص میباشد، اهميت ويژهای يافته است. بدين جهت ضروری است به خواستهای عمومی جنبش زنان و سازماندهی مستقل آنان پاسخ مشخص داد و بر اهميت و ارتباط تنگاتنگ نابرابری جنسی با حاکميت سرمايه تأکید نمود و از اين طريق ريشه کن کردن کليهء مناسبات نابرابر در جامعه را که در گرو انهدام نظام طبقاتی میباشد توضيح داد. بدين جهت فقط با ارائهء راه حل سوسياليستی و کمونيستی میتوان به چگونگی حل نهائی رفع ستم جنسی در جامعه پاسخ داد. از اين رو زنان کمونيست در دو عرصه درگير مبارزه هستند: ـ مبارزهء طبقاتی در کل جامعه، ـ مبارزهء ويژه در امور زنان عليه ستم جنسی؛ رهائی زنان با توجه به عمل کرد جوامع طبقاتی تا کنونی، در گرو هم سو شدن مبارزات رهائی بخش آنان با مبارزه برای براندازی سلطهء طبقات استثمارگر بوده و لذا تنها سوسياليسم است که زمينه را برای رهائی کامل زنان از استثمار و ستم طبقاتی و جنسی فراهم خواهد ساخت”.
با توجه به دیدگاههای حزب رنجبران و برگرفته از خواست های زنان در ایران و تجربیات تاریخی، حزب خود را مدافع درخواست زیر دانسته و برایش مبارزه خواهد کرد.
– “دفاع از ايجاد تشكل واحد و سراسری زنان جهت مبارزه عليه نظام مردسالاری، – مبارزه برای برسميت شناختن حق طلاق توسط زنان، – مبارزه برای کوتاه کردن دست دين از دخالت در امور زنان، – مبارزه جهت به رسميت شناختن ١٧ اسفند (٨ مارس) به عنوان روز جهانی زن، – مبارزه عليه پوشش اجباری، سنگسارو چند همسری و صيغه، مبارزه برای پذيرش حق سرپرستی کودکان برای زنان، – مزد و حقوق برابر در مقابل کار برابر زنان با مردان، – مبارزه برای ايجاد اشتغال کامل زنان ، – مبارزه برای داشتن حق استراحت حداقل ٢ ماه قبل و ٣ ماه بعد از زايمان با پرداخت کامل حقوق، – مبارزه برای ايجاد شيرخوارگاه در نزديك محل کار زنان، نگهداری رايگان کودکان در موقع کار زنان و عدم کسر حقوق در زمان شير دهی، – مبارزه برای از بين بردن مناسبات متكی بر تن فروشی، آزادی زنان در کنترل بدن خويش، از جمله حق سقط جنين و کنترل توليد مثل، – دفاع از حق برابر زنان و مردان در عرصه های مختلف اجتماعی و رفع هر گونه تبعيض جنسی، – مبارزه عليه مردسالاری در جامعه و در خانواده، – مبارزه برای جرم شناختن هر گونه آزار جنسی و تحقير و توهين به زنان ، تجاوز ، ضرب و شتم، وادار کردن آنها به تن فروشی و غيره، – ايجاد خانه های امن برای نگهداری زنانی که مجبور به ترك خانه شده اند، – مبارزه برای ايجاد امكانات ويژه جهت رشد زنان به خاطر استفاده از امكانات برابر با مردان در جامعه، – مبارزه برای حذف محتوای ضد زن در کتابهای آموزشی و نيز در رسانه های تبليغاتی و ارتباط جمعی”.
به یاد داشته باشیم که دهها نفر از زنان مبارز ایران بخاطر دفاع از حقوق خود در زندان های رژیم جمهوری اسلامی به سر می برند، زنانی که بدون مبارزه آنها امروز جنبش زنان نمی توانست در این موقعیت مثبت تاریخی کنونی در رژیم زن ستیز جمهوری اسلامی ایران قرار داشته باشد. هیچ تغییرات اساسی بدون شرکت زنان نمی تواند تحقق پذیرد.
پبروز باد روز جهانی زن روز همبستگی زنان جهان علیه مردسالاری، ستم و استثمار
ایجاد تشکلات زنان مستقل.
زنان متشکل قادر به احقاق حقوق پایمال شده اجتماعی خود هستند.