مطلب زیر، بخش کوچکی از مصاحبه “کارلو کروساتو” (Carlo Crosato) سردبیر نشریه ایتالیایی “چپ – اندیشه ای نو در چپ” به تاریخ ۱۶ مه ۲۰۲۱ با خانم ” نانسی فِرایزر” (Nancy Fraser) متولد ۱۹۴۷، فیلسوف و استاد موسسه نوین تحقیقات اجتماعی نیویورک، فعال سیاسی و کنشگر در حوزه زنان و محیط زیست می باشد.
پرسش: از بهره کشی و استثمار کارگران، تا اکوسیستم کره خاکی و وضعیت ناپایدار در حیطه منابع زیست محیطی و طبیعی، مصرف لجام گسیخته انرژی های فسیلی و ناپاک، ریشه یابی تفکرات نژادپرستانه، تضعیف حقوق و ستم بر زنان، پدیده و مقوله مهاجرت، …… بنا به اعتقاد شما: “از دیرباز بنای سرمایه داری بر روی شانه های اقشار آسیب پذیر و ستم دیده استوار شده است. و امروز ضعیف ترین آن ها کسانی هستند که آخرین نفرها در صف واکسیناسیون به اصطلاح همگانی “کُوید ۱۹ ” قرار گرفته اند.” لطفا بیشتر توضیح دهید.
پاسخ: هسته اصلی و همیشگی تفکرات و اندیشه منتقدین باورمند به مبارزه طبقاتی/ اجتماعی و سیاسی و فعالان و کنشگران فمنیست، همواره علیه سیستم سرمایه داری بوده و می باشد. من مدت ها است که اتفاقات دنیا را در تئوری “طوفان برنامه ریزی شده” توسط سرمایه داری جهانی می بینم. و همچنین امروز اعتقاد دارم که، “کُوید 19” همچون تابشی جهت روشنایی و روشنگری در واقعیت آرایش و وضعیت طبقاتی و نابرابری اجتماعی می باشد، که تلنگری به نیروهای سیاسی امروزی خواهد بود. گرایش اصلی و برآمده از این اتفاق، منجر به گسست اجتماعی و عمیق تر شدن هر چه بیشتر تضادهای طبقاتی و مبارزه هر چه بیشتر علیه بیماری غیرقابل درمان سرمایه داری خواهد شد، هر چند که چندین دهه است که از کلمه “بحران” به طور عمومی استفاده می شود، اما در سال های اخیر در ادبیات سیاسی کنشگران لزوم تغییر موج می زند. از طرفی درک از عمق و پیچیدگی کانسپت های ساختاری، ما را به فهم واقعیات امروزی نزدیک تر خواهد کرد.
درک و فهم من از بحران، برآمده از اعتقاد و برداشتم از سیستم و نظام اجتماعی حاکم کنونی است. که به علت تضادها و ماهیت استبدادی و سرمایه داری آن از اساس و جوهره خود ناپایدار و لرزان می باشد. و عملا سد راه شرایط اولیه و امکان بقا و زندگی عموم مردم شده اند، که نه تنها ادامه زندگی اکثریت مردم را مشکل و طاقت فرسا کرده اند، بلکه با ادامه این وضعیت غیر ممکن هم خواهد شد. این وضعیت و شرایط دیگر فقط بستگی به تقابل های اقتصادی که “مارکس” آن را به خوبی و درستی تشریح کرده است، ندارد. اگر بخواهیم به تحقیق خود عمق بیشتری را لحاظ کنیم، متوجه خواهیم شد که سرمایه داری حتی تهدیدی جدی برای شرایط شکننده اکوسیستم زمین هم شده است. از طرفی دیگر آن ها با دست آویزی به انواع حیله ها، تصویب و اجرای قوانینی را که متضمن قدرت اکثریت مردم باشد را روز به روز به محاق می برند، در نتیجه توان و کیفیت اجتماعی که در آن انسان ها بتوانند با همکاری و مساعدت به یاری یکدیگر بشتابند، امکان وجودی نخواهد داشت.
اکولوژی، سیاست، جامعه: سه مولفه اساسی هستند که پوسته هر یک از اشکال متفاوت سرمایه داری را خواهند ترکانید. مکانیزم غالب امروزی در جهان چاره ای جز تقابل و مبارزه جویی و یا مرگ تدریجی بر جا نگذاشته است. اما لحظاتی در تاریخ هستند که سیستم و نظام حاکم قادر به تحمل تضادهای درونی و بیرونی خود نمی باشد. لحظاتی که بحران به مرحله حاد و انفجاری رسیده است، و دیگر امکان تلطیف اوضاع نبوده و قابل مذاکره نمی باشد. پس از به هم پیوستن و همزمانی تضادهای اقتصادی/سیاسی/اجتماعی/فرهنگی/زیست محیطی هر جامعه، می توان از یک بحران فراگیر و عمومی صحبت کرد. و اگر تا دیروز درک و مشاهده آن چندان آشکار نبود، امروز با وجود کُوید به روشنی قابل رویت است.
پرسش: برخی اعتقاد داشتند که با این بیماری مسری و اپیدمی همه چیز عوض خواهد شد، اما در واقعیت فقط به تسریع تکامل پدیده ها و تضادهای قبلی انجامید. حال که مشکلات بیشتری خودنمایی می کنند، تحلیلگران سرمایه داری تمامی مشکلات امروزی را به گردن کُوید می اندازند. بدون توجه به اینکه اپیدمی خود معلولی از علل تضادهای طبقاتی/اجتماعی سرمایه داری می باشد. به طور مثال: آیا شما رابطه ای ارگانیک میان بیماری های واگیر و فراگیر با بحران اکولوژی و زیست محیطی می بینید؟
پاسخ: این بیماری مسری در واقع یک طوفان تمام عیار می باشد و آیینه ای از غیرواقع بینی و عملکرد ظالمانه کاپیتالیسم است. و در حقیقت توضیحی همه جانبه از نظام سرمایه داری و چگونگی شکستن آن در مقابله با بحران ها بوده، و اینکه این سیستم ها چقدر قابل تحمل می باشد. تضادهای سرمایه داری با مقوله ی اکولوژی ……………….
مترجم: م. اسفندیاری