” نقطه مبداء در تعیین مشی عمومی جنبش بینالمللی کمونیستی عبارتست است از تحلیل مشخص طبقاتی از سیاست و اقتصاد جهانی در مجموع خود و تحلیل اوضاع مشخص جهان یعنی تحلیل مشخص طبقاتی از تضادهای اساسی جهان معاصر” پیشنهاد در باره خط مشی عمومی جنبش بینالمللی کمونیستی – کمیته مرکزی حزب کمونیست چین ۱۴ ژوئن ۱۹۶۳
از سال ۱۹۶۳ بیش از نیم قرن می گذرد و در این سالها تغییرات عظیمی در جهان رخ داده است. آیا هنوز این نقطه نظر معتبر و اصولی است؟ آیا هنوز برای شناخت اوضاع باید از مناسبات طبقاتی و مبارزه میان دو طبقه اساسی جهان بورژوازی و پرولتاریا حرکت کرد.؟ پاسخ ما به این پرسشها مثبت است و آری، چون چنانچه مروری اجمالی به جنبش کارگری کمونیستی جهان در این سال ها بیندازیم می بینیم علل شکست ها و انحرافات در آخرین تحلیل عدول از این اصل بوده است. تحقق این وظیفه احتیاج به تشکیلاتی دارد که در میان توده ها، پایه داشته باشد و بتواند شرایط عینی مبارزه طبقاتی و صف آرایی نیروهای اجتماعی را از نزدیک رصد زند.
از زمان مارکس و انگلس بنیادگذاران کمونیسم علمی، نمایندگان بورژوازی، گرگان در لباس میش در درون جنبش کارگری، اساسی ترین اصول آنرا زیر نام های متفاوتی زیر سوال برده اند. کلیه انحرافات را چون خوب بنگری رد پای مبارزه طبقاتی را می بینی، تضاد میان دو طبقه: طبقه کارگر و طبقه سرمایه دار. روند تکاملی جنبش کارگری و کمونیستی جهان نشان میدهد آنجا که این اصل زیر پا گذاشته شود نتیجه اش جز شکست و پراکندگی نبوده است. نفی طبقات، مبارزه طبقاتی در دوران سرمایه داری و امپریالیسم در جهان کنونی یعنی تسلیم در برابر بورژوازی و قبول بردگی. در دوران امپریالیسم و انقلابات پرولتاریایی، طبقه کارگر همچنان وظیفه تاریخی تغییر ریشه ای جهان را بعهده دارد و برای رهایی خود مجبور است کل بشریت را آزاد کند. پراتیک اجتماعی در این دویست سال گذشته نشان میدهد که تحقق این وظیفه تاریخی پرولتاریا از مسیر سخت و بغرنجی می گذرد. گذار سرمایه داری به مرحله امپریالیسم و صعود آمریکا به قله ی تسلط بلامنازع در جهان با گسترش هرچه وسیعتر ماشین جنگی ناتو این امر را در عمل طولانی کرده و زمینه را برای بروز انحراف یعنی تجدید نظر در اساسی ترین اصل بنیادی کمونیسم علمی، یعنی رویزیونیسم سازگار کرده است.
اپورتونیسم کائوتسکی که به رویزیونیسم کشیده شد، در حزب سوسیال – دموکرات آلمان، حزبی که مارکس و انگلس در ایجاد و تکامل آن حضور موثری داشتند، به وجود آمد شکست انقلاب پرولتاریای آلمان را در برابر نازیسم به دنبال داشت و امروز این حزب به قدرت رسیده یکی از حافظان نظام جنگی سرمایه جهانی است.
رویزیونیسم مدرن که زمینه هایش در حزب کمونیست شوروی بوجود آمده بود پس از مرگ رفیق استالین به ناگهان سر در آورد و جهان کمونیستی را با سرعت در برگرفت. نتیجه عملی آن تسخیر حزب کمونیست شوروی از درون و براندازی نظام سوسیالیستی و فرو پاشی اتحاد جماهیر شوروی شد. کاری که حمله چهارده نیروی مسلح خارجی در جنگ داخلی پس از انقلاب اکتبر و ارتش هیتلری در جنگ جهانی دوم نتوانستند انجام دهند، رویزیونیست ها به سرکردگی خروشچف، گرباچف و یلتسین رهبران مرتد حزب کمونیست، از درون دژ را تسخیر کردند و بار دیگر سرمایه داری را به کشور شورا ها برگرداندند و امپریالیست ها این پیروزی خود را پایان تاریخ خواندند.
اما منطق ستمدیدگان و استثمار شوندگان مبارزه و مقاومت است، می افتند اما بر می خیزند، تجارب را جمعبندی می کنند و با درایت تر به مبارزه ادامه میدهند. چین، ویتنام، لائوس و کوبا با تمام سختی ها و مبارزه خطی درون جامعه و حزب کمونیست بلاخره توانستند به راه سوسیالیستی وفادار بمانند و ادامه ساختمان سوسیالیسم را طبق شرایط مشخص هر کشور تضمین کنند. اما جنبش های کمونیستی و کارگری جهان با عقب نشینی عظیمی در کلیه جبهه ها روبرو شد و گرایش انحلال طلبی و نفی گری جای پافشاری روی اصول و مبارزه با رویزیونیسم نوین را گرفت.
جنبش کارگری و کمونیستی ایران که در پیوندی فشرده با جنبش کمونیستی و کارگری جهانی از همان آغاز شکل گرفته بود و در توفان عظیم مبارزات درونی این جنبش تاریخی از نزدیک شرکت داشت ، از این بحران و مبارزه درونی دور نماند. ضروریست به این تجارب تاریخی برگردیم و روی درس های آن خم شویم. حزب ما بعنوان یکی از تشکل های کمونیستی ایران و سازمان انقلابی حزب توده ایران که در مبارزه جهانی علیه روزیونیسم خروشچفی شرکت فعال داشت و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را از سال ها قبل هنگامی که خروشچف سکاندار حزب شد و را ه رویزیونیستی را در پیش گرفت، پیش بینی می کرد لطمه سنگینی نخورد، اما عقب نشینی حزب کمونیست چین پس از مرگ مائوتسه دون از صحنه جهانی جنبش کمونیستی و کارگری تاثیر خود را گذاشت و حزب ما را برآن داشت که هر چه بیشتر با اتکاء به نیروی خود براساس واقعیات در جستجوی حقیقت باشد. حزب رنجبران در آنزمان تئوری بازار سوسیالیستی و سیاست در های باز حزب کمونیست چین را تحت رهبری تین شیائو پین را یک گرایش رویزیونیستی در ساختمان سوسیالیسم در چین ارزیابی کرد و در ارگان حزب ” رنجبر” اختلاف نظر خود را با حزب کمونیست چین آشکارا اعلام داشت. اهمیت این موضع گیری در اینست که چنین موضع گیری زمانی صورت می گیرد که حزب ما زیر بزرگترین سرکوب های تاریخی خود قرار داشت.
کنگره دوم حزب رنجبران ایران در روستای چخماق کردستان در سال ۱۳۶۳، بر سندی که طی چندین ماه بحث و گفتگو، با جمعبندی از تجارب کل جنبش کمونیستی و کارگری به ادامه راه کمونیستی پافشاری داشت، صحه گذاشت. اما اوضاع دائما درحال تغییر است و باید با توجه به اوضاع تغییر یافته سیاست های نوینی را طبق شرایط نوین اتخاذ کرد. از آن زمان تابحال که چهار دهه می گذرد با تمام مشکلاتی که بر اثر دوری از طبقه کارگر و مبارزات توده ها بوجود آمده است ، با اینکه بعضی از اعضا به راه رویزیونیستی در غلطیدند، اما حزب ما با سربلندی و همچنان استوار در سمت طبقه کارگر و اصول کمونیسم علمی ایستاده و برای ایجاد حزب کمونیست، حزبی که استخوابندی آن را کارگران پیشرو تشکیل دهند مبارزه می کند. اما از میان تغییرات شگرفی که اتفاق افتاده است شگرفترین پدیده چین است. حزبی که با پرچم انقلابی مارکسیسم – لنینیسم -اندیشه مائوتسه دون بعنوان تئوری راهنما از ۹ تشکل هم باور به همین تئوری بوجود آمده است امروز نمی تواند به پیام حزب کمونیست چین به جهانیان که در راه پیروزی سوسیالیسم در چین گام بر می دارند بی تفاوت باشد. بخصوص اینکه چین می رود به یک کشور پرقدرت اقتصادی و تاثیر گذار در کشور ما و منطقه تبدیل شود. در همین روز ها قطار باری چین به ایران میرسد و طبق گزارش خبرگزاری ها تا بیستم تیرماه تعداد سفرهای باری چین به آلمان از ده هزار قطار فرا تر رفته است و۲۲۴ شهر اروپایی را پوشش میدهد. فاکتور چین را نمی توان در پاسخ به این پرسش که جهان به کجا میرود و مبارزه طبقاتی بین پرولتاریا و بورژوازی از چه قرار است به حساب نیاورد.
حزب کمونیست چین امروز جهان نوینی را نوید می دهد که سوسیالیسم در آن حرف اول را می زند و دشمنان آن در راس آنها امپریالیسم آمریکا با تمام قدرت تا حد محاصره نظامی چین در تلاش است از پیروزی چین جلوگیری کند.
از دو سال پیش کمیته مرکزی حزب رنجبران ایران تصمیم گرفت با همکاری با دیگر گرایش های سوسیالیستی به کار تحقیق و بررسی در باره سوسیالیسم چینی بپردازد. گام های بسیار کوچکی طبق توانایی خود بر داشته اما کافی نیست و شرکت دیگر سوسیالیستها را نیازمند است. بر آنیم با افکاری باز و با استقلال اندیشه کار تحقیق و بررسی را جمعی، نه تنها در زمینه تئوریک بلکه مهمتر در زمینه پراتیک و عملکرد ی در جوامعی که خود را سوسیالیستی میدانند مورد بررسی قرار دهیم.
محسن رضوانی
ادامه دارد