اخیرا سه تن از مدیران ارشد برنامه و بودجه و رئیس کل بانک مرکزی و وزیر اقتصاد در یک نشست مشترک اعلام کردهاند که در صد تورم نسبت به سال گذشته کاهش یافته است و وضعیت معیشت مردم رو به بهبود است. خبری که با مزاح شنوندگان و عموما با خشم مردم نسبت به دروغگویی حاکمین روبرو شده است. اینکه وضعیت کنونی که حاکمین را مجبور به اجرای یک چنین نشستهایی کرده است، موضوع جدیدی نیست و در طول حاکمیت رژیم سرمایهداری اسلامی، از رهبر این رژیم خامنهای تا مهرههای ریز و درشت آن بطور مرتب و سیستماتیک آمارهای دروغین از رشد اقتصادی و رفاه، کاهش تورم ، بهبود وضعیت معیشت، بهبود وضعیت آب و محیط زیست ارائه میدهند. برخی مانند احمدی نژاد آنچنان آمارهای بالا بلندی از رشد عمومی در همه رشتهها می داد که انسان را یاد حرف گوبلز وزیر تبلیغات آلمان هیتلری می اندازد که می گفت دروغ هرچه بزرگتر باشد باورش برای عوام آسانتر است.
اما بدون آمارها هم می توان فقر روز افزون و گسترده اجتماعی را در اقصا نقاط ایران دید. وقتی کودکان کار، کارتن خوابها، نرخ بیکاری، گران شدن ساعتی اجناس اولیه، بی ارزش شدن لحظهای ریال و تومان، دزدیهای روزافزون در شکل دولتی و حتی کیف زنی خیابان، چند شیفته کار کردن کارگران و مزدبگیران دوپایه، زندگی را به جهنمی برای مردم کم بضاعت و فقیر و حتی متوسط به پائین تبدیل کرده است. آمارهای این مدیران هیچ ارزشی برای مردم ندارد. وقتی که روزانه قیمت کالاها سیر شدید افزایشی را نشان می دهد و هر روز سفره مردم فرودست جامعه خالی و خالیتر می شود، وقتی که تامین اولیهترین اقلام دارویی با قیمتهای سر به فلک کشیده و از طریق باندهای دولتی در بازار سیاه فروخته می شوند و مردم قادر به معالجه عزیران خود نیستند. وقتی میلیونها جوان تحصیل کرده، قادر به پیدا کردن کار و امرار معاش نیستند، وقتی میلیونها تن از دختران و پسران بعلت فشار اقتصادی و گرانی سرسام آور مسکن قادر به ازدواج نیستند و قوانین دست و پا گیر اسلامی به مانعی بر سر راه زندگی مشترک تبدیل شده است، وقتی که روابط فامیلی و دوستی بعلت عدم امکان تهیه یک لیوان شربت کم رنگ می شود، وقتی میلیونها اسله درخت در خدمت سود آقازادههای از بین رفته و جنگل را بیابان می کنند. وقتی بسیاری از مردم در حسرت یک اتاق خالی مدتها وقت تلف کرده و در برابر آپارتمانهای ۲۰ و تا ۱۰۰ میلیاردی بالای شهر تهران را مشاهده می کنند. زندگی عینی و مادی روزمره در جامعه نشان میدهد که نشست مدیران ارشد اقتصادی رژیم یک نمایش جهت فریب مردم است.
موضوع دیگری که این نشست قصد حقنه آنرا به مردم دارد، اینکه دولت رئیسی آنچنان هم که مردم می گویند بی برنامه و بیسواد نیست و درحال انجام قولهای انتخاباتیاش است. آنها در واقع سرابی را جلوی مردم به جان آمده می گذارند که توهم “آینده بهتر” را ایجاد کنند.
برای درک وضعیت مردم بهتر است سری به آمارهای روزنامههای داخل و خارج از ایران که اکثر آنها یا وابسته به رژیم یا تحت کنترل آن است، بزنیم. البته وقتی از مردم حرف می زنیم از یک جامعه یک دست صحبت نمی کنیم و منظور من اکثریت مردم که شامل کارگران و زحمتکشان و کارکنان ردههای متوسط و پائین جامعه می باشد.
سایت رادیو فردا آمارهایی بین سالهای ۱۹۸۰ تا ۲۰۲۲یعنی حدود۴۲ را سال آورده است، که نشان میدهد “سهم اقتصاد ایران در اوایل انقلاب از اقتصاد جهانی ۱.۹ درصد و اکنون ۱.۲ است”. این مسئله نشان می دهد حتی اگر میانگین رشد اقتصادی ایران را در طی ۴۰ سال گذشته حدود ۲.۳ ارزیابی کنیم که همین میانگین از بزرگ شدن حجم کالایی و تبادل در اقتصاد ایران حکایت دارد. اما این تبادل و حجم بر اساس نفت و منابع زیرزمینی بوده است. در طی این مدت بسیاری از کارگاهها و کارخانهها بصورت نیمه وقت کار کردهاند. و تورم ۵۶ درصد و بیکاری در برخی از سالها به ۱۷ درصد هم رسیده است. خبر آنلاین در مقاله درآمد خانوارهای ایرانی در ۴۰ سال گذشته طبق آماری نشان داده که درآمد خانوارهای شهری و روستایی تا دهه ۸۰ در حال رشد و بعد از آن با افت بیش از ۳۳ درصد برای خانوادههای روستایی و کاهش ۲۷ درصدی برای خانوارهای شهری روبرو بوده است. به همین دلیل دولت سیاست خصوصی سازی را پیشه کرد که از تنگنای بحران اقتصادی ناشی از سیاستها و عملکردهای بشدت نادرست و ضد رشد راه خلاصی بجوید. اما بحران بینالمللی و منطقهای هم بر این بحران تاثیر خود را گذاشته و عوامل مختلف داخلی و بیرونی. باعث تشدید بحران و بیکاری شده است. معمولا در اقتصادهای بحرانی، دولت مجبور به قرض از بانک مرکزی شده و با چاپ اسکناس بدون پشتوانه سعی می کند که بطور موقت از بحران گذر کند. اما همین عمل خود باعث تشدید بحران شده و باعث کاهش ارزش پول رایج کشور می شود. موضوعی که در اقتصاد ایران بارها اتفاق افتاده است. البته بی ارزش کردن پول رایج کشورهای فقیر و تحت سلطه یک سیاست بینالمللی و تحت نظر صندوق بینالمللی پول جلو رفته و همه کشورهایی که به نظم این صندوق جهت گرفتن وام روی می آورند، اجبارا به آن گردن می گذارند کاری که رفسنجانی بعد از جنگ ایران و عراق کاملا به آن گردن گذاشت و یک اقتصاد نئولیبرالی را به ارمغان آورد. اقتصاد نئولیبرالی در رابطه با کشورهای پیرامونی است که اساس هدف خود را ناثباتی نیروی کار و برداشتن تعهدات اجتماعی از عهده دولت به نفع طبقات و شرکت های بزرگ سرمایهداری، باز کردن دست سرمایهداران برای چپاول نیروی کار و منابع طبیعی و انسانی است. این سیاست و علاوه بر مدیریت فاسد و باندهای مافیایی اقتصادی نزدیک به قدرت در ایران دست به دست هم داده و ویرانهای به نام اقتصاد سرمایهداری یک کشور پیرامونی به نام اقتصاد اسلامی را رقم زده است. از دو آماری که آورده شد نتیجه آن پایان دوران سیاست سازندگی و شروع بحران اجتماعی است که متعاقباً با جنبشهای متعدد خیابانی از طرف مردم به جان آمده شروع و با سرکوبهای بی امان حکومت فرو نشست.
اقتصادی فقرزا و بشدت نابرابر
درستی و یا نادرستی آمار مدیران اقتصادی ایران در این نشست را می توان در قیمتها و سیاستهای کلان اقتصادی بطور روشن سنجید. رئیس کل بانک مرکزی از کاهش رشد تورم سخن می گوید و خواهان باز شدن دست بانکها در بازی در بازار ارزها و کنترل و ورود به آن است. موضوعی که جمهوری اسلامی ۴۴ سال است بطور غیر قانونی به آن عمل کرده و میلیاردها تومان حیف و میل و اختلاس کرده است. سیاست ورود بانک مرکزی یک کشور در بازار ارز و نه سیاست و برنامه ریزی ارزی، سیاست انحصاری دولت در خرید و فروش و کنترل قیمتها، معنای این سیاست یعنی رسمیت بخشیدن به زندگی زیر خط فقر در جامعه بدون هیچگونه پشتیبانی دولت. اختلاف طبقاتی و گسترش فاصله فقر و……. ثروت فقط در زمینه پولی نیست. گسترش رشوه و باند بازی به مثابه یک رفتار عادی، کار کودکان خیابانی، نابرابری حقوق زن و مرد و مسئله فرهنگ مردسالاری، سرکوب سیاسی و فرهنگی ملیتها و….. بالاخره فشار روانی تبلیغات مذهبی روزانه در تمامی رسانهها و کشتن آزادیهای فردی و دستگیریهای گسترده و بی حقوقی کامل زندانیان، وجود هرج و مرج و تبعیضات در قوه فضائیه و فروش احکام دادگاهها، جهنمی را برای فرودستان جامعه بوجود آورده است که حتی خود حاکمیت هم جوابی برای آن ندارد. چرا که در زنجیره بحران سرمایهداری و اقتصادی بشدت فقر زا و نابرابر نمی توان از مسببین آن انتظار تغییر داشت. رذالت و حرص و ولع بی پایان حاکمین و دارودستههای اطراف آنها تمامی مفرهای اجتماعی را برای تغییرات بسته است این تغییر برای وضع زندگی مردم و ایجاد رفاه و پایان دادن به بحرانها و بلایای اجتماعی تاریخا بعهده نیروی بزرگی است که بیشترین تولید، بیشترین زمان زندگی خود را در خدمت جامعه بکار گرفته است، فقط این نیروی کار است که می تواند تحولات پایهای را بوجود بیاورد. اولین قدم برای گذار از فقر، نابسامانی و کمبودهای اجتماعی و ایجاد جامعهای نوین بر اساس برابری اولیه انسان در برابر قوانین بشدت مترقی با سرنگونی رژیم سرمایهداری جمهوری اسلامی امکان پذیر است. اما سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی پایان کار نیست. طبقه کارگر در صورت به قدرت رسیدن بعد از رژیم جمهوری اسلامی نه تنها ساختارهای سرمایهداری را در بالاترین قدرت سیاسی در هم خواهد شکست بلکه با شروع برنامههای اقتصادی وسیع و ایجاد امکان برابر برای افراد، امکان آموزش و پرورش و بهداشت و مسکن و کار را برای همه افراد فراهم خواهد کرد. بجای مجلس شورای ملی و شورای اسلامی با ایجاد و یا تقویت شوراهای موجود اجتماعی امکان شرکت مستقیم احاد جامعه برای شرکت در قدرت سیاسی، دولت و تصمیمگیری برای سرنوشت و آینده شان فراهم خواهد شد. فقر زائیده نظام سرمایهداری است. آنزمان که ثروت با کار انسانها و در خدمت انسانها شکل بگیرد، زمینههای اولیه برای سپردن موضوعی به نام فقر به تاریخ گذشته جوامع بشری بوجود می آید و ایجاد جامعه سوسیالیستی اولین قدم در این راه است. حضور طولانی مدت فقر و کمبودهای اجتماعی چهرهای خشونت بار و غیر انسانی به جامعه داده است. بسیاری از انسانها محکوم به طرد شدن و تنهایی عظیم اجتماعی، از طرف رابطههای بشدت نابرابر اجتماعی شدهاند. بازگشت همه به آغوش جامعه و رهایی انسان از قید فقر به موضوعی تبدیل خواهد شد که کل جامعه را برای رفع آن درگیر تلاش و کوشش خواهد کرد. دیگر مکیدن شیره جان کارگران و زحمتکشانی که قادر به حتی تامین مایحتاج اولیه زندگی خود نیستند به یک جرم اجتماعی تبدیل خواهد شد. به همین دلیل کارگران مبارزه با فقر را نه یک موضوع شخصی و بلکه موضوعی عمیقا اجتماعی می دانند و راه حلهای اجتماعی را برای آن پیشنهاد می کنند. از جمله
– مبارزه برای جلوگيری از اخراج کارگران، -مبارزه برای استخدام رسمی و طرد استخدام موقت به مثابه توطئه در برده سازی بيشتر کارگران،- مبارزه برای پرداخت حقوقهای معوقه و پرداخت به موقع آنها، -مبارزه برای بالابردن مزد حداقل کارگران به ٣ برابر مزد کنونی، با احتساب تورم سالانه،- مبارزه برای ايجاد مسكن، تسهيلات جهت رفت و آمد به محل کار و غذای مجانی برای کليه کارگران، مبارزه برای رهایی کارگران کشاورزی و دهقانان از قرض بانکی و شرکتهای تعاونی. اما اینها بخش بسیار کوچکی از درخواستهای مزدبگیران و زحمتکشان جامعه برای مبارزه با فقر است با تمام این أحوال فقر در دوران ما مسئلهای صرفا اقتصادی نیست و عمیقا به قدرت سیاسی و نهادها و ساختارهای اجتماعی مرتبط است .فقر گسترده کنونی در جامعه ایران فقری ناشی از جامعه سرمایهاری و دولت سرمایهداری مذهبی در ایران است. شورش گرسنگان و فرودستان اجتماعی برای اینکه به نتیجه خود برسد به تجربه دریافته است که تنها راه برای محو فقر در ایران سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و برپایی انقلاب سوسیالیستی است. هیچ راه دیگری در برابر جامعه ایران برای محو فقر و بیکاری و دیگر بلایای اجتماعی نیست. و این امر بزرگ تاریخی بدون حزب کمونیست واحد و سرتاسری بدون وحدت کمونیستها در حزب کمونیست و ایجاد تشکلهای کارگری و زحمتکشان، امکان پذیر نیست.
مهران پیامی