رفیق فریدون رئیسی یکی از کادرهای برجسته کارگری از بنیان گذاران کنفدراسیون کارگران ایران در پس از انقلاب ۵۷ عضو رهبری سازمان انقلابی حزب توده ایران از پس از کشته شدن رفقا پرویز واعظ زاده، دکتر شکوه طوافچیان و وفا جاسمی در سال ۱۳۵۵ کارگر کارخانه نکا در مازندران. در سال ۱۳۶۰ دستگیر و ۱۶ خرداد همان سال به دست جنایتکاران جمهوری اسلامی به جوخه اعدام سپرده شد.
کارگری آگاه، از جان گذشته که تماماً و کاملاً خود را در راه پیروزی طبقه کارگر گذاشته بود. هنگامی که در آمریکا به تحصیل مشغول بود در اجرای خط مشی سازمان انقلابی- بازگشت به ایران، داوطلبانه و با شور و شوق عازم ایران شد و به کار سیاسی در میان کارگران پرداخت. هنگامیکه ساواک در سال ۱۳۵۵ به تشکیلات سازمان انقلابی ضربه زد و سه رفیق رهبری سازمان را کشتند او همراه دو رفیق دیگر عباس صابری و عباس تمرچی جای آنها را پر کردند و پوزهی دشمنان سازمان انقلابی را که نبودی آنرا جشن گرفته بودند به خاک مالیدند. گرچه هر سه این رفقا از دست جلادان رژیم شاه جهیدند اما در سال شصت پنج؛ ۵ سال بعد هر سه یکی پس از دیگری توسط ادامه دهندگان همان طبقه ستمگر و کارگر کش ضد کمونیست جمهوری اسلامی دستگیر و زیر شکنجههای سخت قرار گرفتند و با قهرمانی به نام فرزندان پرولتاریای مقاوم و خستگی ناپذیر و جنبش پرافتخار کمونیستی ایران، تیر باران شدند. یادشان گرامی باد و راهشان پر رهرو.
فریدون رئیسی در سال ۱۳۲۴ در بابل متولد شد و برای تحصیل به تهران رفت. دیپلم را در تهران گرفت و بعد به استخدام هواپیمائی ملی ایران درآمد. از این کار صرفنظر کرد و برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت. در آنجا به صفوف کنفدراسیون و سپس به سازمان انقلابی پیوست. به پیشنهاد سازمان انقلابی به ایران رفت و در دانشگاه پلی تکنیک ثبت نام کرد. در ضربه شب یلدای ۱۳۵۵ توانست از مهلکه جان سالم بدر برد. پس از این حادثه، برای مبارزه در محیط کارگری به مازندران رفت و در کارخانه سیمان تکا به کارگری مشغول شد. او عاشق محرومان جامعه بود و در این راه در بسیج و متشکل کردن آنها گامهای بزرگی برداشت. همین امر باعث شد که بعد از انقلاب به عنوان نمایندهی منتخب کارگران در صفوف “کنفدراسیون کارگران ایران” که خود یکی از اعضای هیئت مؤسس آن بود، به مبارزه خود ادامه دهد. او در سازماندهی اعتصابات کارگری در سال ۱۳۵۹ در مازندران دستگیر شد و پس از چند روز بدون اینکه هویت او را بدانند، آزاد گردید. او همچنین معاون مسئول حزب رنجبران در مازندران بود. فریدون در سال ۱۳۶۰ دگربار دستگیر و در ۱۶ خرداد همان سال تیرباران گردید. جسد او در قبرستان بهائیان در گل محله بابل دفن شد که از قرار معلوم بعداً توسط رژیم ویران و بر خرابههای آن ساختمان ساختند.