بدون شک جنبش سراسری زن زندگی آزادی در مسیر بیداری ایرانیان برای آزادی و برابری بطور اعم و جنبش زنان بطور اخص نقش مثبتی را ایفا کرده است. آنچه برجسته تر است نیروی زنان جوان را که تابحال کمتر در مبارزات میدانی شرکت داشتند در پیشاپیش نبرد های خیابانی فعال کرد و بار دیگر در وسعت سراسری به مردم جهان پیامی داد که مردم ایران از رژیم زن ستیز ولایت مطلقه فقیه بیزارند.
پس از هر جنبشی و نبردی رسم و شیوه کار درست علمی اینست که با موضع راستین طبقه کارگر تلاش کنیم با تکیه بر واقعیات، به تحلیل مشخص از اوضاع به پردازیم ضمن تاکید روی دستاوردها به عنوان تجربه ای برای ادامه مبارزه، با شناخت کمبود ها با درایت تر عمل کنیم. برای انجام این وظیفه نکات زیادی هست که باید مورد بررسی قرارگیرد ما در اینجا تنها روی دو نکته اساسی برای آموزش و یاد گیری با دید به آینده انگشت می گذاریم:
نکته اول اینست که هر کجا ستم و استثمار هست آنجا مقاومت موجود است این یک اصل اساسی کمونیسم علمی است که از واقعیات عینی تاریخ مبارزه توده ها برخاسته است. شرایط بحران ساختاری سرمایه داری در ایران، ستم بی حد و حصر نظام مطلقه دینی از یکسو استثمار شدید کارگران و زحمتکشان که اکثریت زیر خط فقر زندگی می کنند از سوی دیگر شرایط را برای شعله ور شدن آتش اعتراضات با جرقه ای ناگهانی فراهم ساخته است.
نکته دوم اینست که بدون شرکت منظم و متشکل طبقه کارگر و هژمونی خط مشی عمومی سیاسی کارگری، در دوران ما این نوع جنبش ها با اینکه خود یک گام شرایط را برای پیروزی جلو می برند اما پیروز نمی شوند. این هم یک اصل اساسی دیگر آموزش های کمونیسم علمی است. ما شاهد جنبش های ۸۸ ،۹۶، ۹۸ و سال قبل بودیم که علیرغم شرکت وسیع توده، انقلابی صورت نگرفت.
چرا؟ در جستجوی پاسخی علمی و اصولی و از منظر مبارزه طبقاتی و چگونگی جدال تاریخی طبقه کارگر در برابر طبقه سرمایه دار را دنبال می کنیم چون مبارزه میان این دو طبقه است که در آخرین تحلیل سرنوشت انقلاب کنونی ایران را تعیین خواهد کرد.
طبقه کارگر و خرده بورژوازی
طبقه کارگر
طبقه کارگر در ایران که نیروی عظیم تولید کنندگانند و از لحاظ کمیت اکثریت عظیمی را تشکیل میدهند هنوز به عنوان یک طبقه آگاه متشکل سیاسی یعنی آلترناتیو برای جای گزینی نظام سرمایه داری حاکم عمل نمی کند. با اینکه این طبقه در بیش از صد سال است در صحنه مبارزه متشکل حضور داشته است و انتشار منشور های اخیر گامی است مهم و مثبت در جهت ایجاد صف مستقل کارگری اما هنوز باید قدم های اساسی را بردارد تا به عنوان یک طبقه آگاه متشکل سیاسی بتواند کل جنبش انقلابی ایران را برای پیروزی انقلاب سوسیالیستی رهبری کند. این گام ها کدامینند؟
1 – طبقه کارگر ایران هنوز به درک مشترک همگانی نرسیده که منافع طبقاتی یک صنف و یک منطقه بهم گره خورده و تنها با یکی شدن به عنوان یک طبقه و متمایز از دیگر طبقات اندیشیدن و عمل کردن است که نیرومندی طبقه به منصه ظهور می رسد.
2 – طبقه کارگر هنوز باید ضمن سازماندهی خود و گسترش پایه های توده ای، برای همسویی و اتحاد با دیگر جنبش های اجتماعی بویژه معلمان، بازنشستگان، زنان و دانشجویان تلاش همه جانبه کند.
3 – طبقه کارگر ایران هنوز به آن درجه از آگاهی جمعی نرسیده که تنها راه نجات، انقلاب کردن آنهم با محتوای ضد نظام سرمایه داری و برای سوسیالیسم است.
4 – طبقه کارگر هنوز باید به درک این آگاهی طبقاتی برسد که مبارزه طبقاتی یعنی براندازی طبقه حاکم و خورد کردن ماشین دولتی نه دست بدست شدن قدرت سیاسی بین طبقه سرمایه دار. در ایران هنوز خطر چنین تغییری بسیار زیاد است و سرمایه انحصاری جهانی در برابر خطر انقلاب کارگری از این انتخاب پشتیبانی خواهد کرد.
5 – طبقه کارگر ایران هنوز باید جهان پر هرج و مرج کنونی را خوب و همه جانبه بشناسد، دوستان و دشمنان خود را متمایز سازد و همراه دیگر هم طبقاتی خود بویژه در منطقه و در کشورهای همسایه برای تحقق انقلاب جهانی تلاش کند و پرچم سرخ پرولتاریای جهان متحد شوید را به اهتزاز در آورد.
خرده بورژوازی
این قشر باد کرده در اقتصاد نئولیبرالیستی رانت خوار و مافیایی ایران که در خدمت سرمایه انحصاری جهانی چون برده حلقه به گوش آن قرار دارد، بر اثر بحران اقتصادی کنونی هر روز بیشتر به صفوف فرو دستان رانده می شود و هوشیاری احزاب چپ و
کمونیستی در برابر آن و خطر اخلال بیشتر آن در جنبش کارگری زیاد است. شیوه تفکر این قشر جامعه اساسن متافیزیکی است که در صفوف چپ و طبقه کارگر مشکل ساز بوده است و در این خیزش خیابانی اخیر اوضاع جامعه را انقلابی و در توانایی جنبش خیابانی با یاری رسانه های خارجی وابسته به امپریالیسم جهانی غلّو آمیز ارزیابی میکرد. امروزه صفوف اکثر گرایش های راست فاشیستی و ملی مذهبی را پر کرده اند، ضد جنبش کارگری و ضد کمونیستی عمل می کنند. توجه به نقش این قشر در اوضاع کنونی برای فعالان کارگری ،چپ و کمونیستی یکی از مهمترین سیاست هاست.
1 – روشنفکران چپ جامعه ما اکثرا از این قشر طبقاتی بر خاسته و توانسته نقش تا اندازه ای موثر در شکل گیری تشکلات سیاسی جامعه داشته باشد. امروز کلیه رسانه های ترویجی و تبلیغی ایران و چنانچه خارج را هم اضافه کنیم بدست آنها می چرخد و نقش مهمی در شکل دادن به افکار عمومی جامعه دارد
2 – این قشر وسیع از لحاظ سرشت طبقاتی متعلق به طبقه سرمایه دار است و تا به آگاهی طبقاتی پرولتاریایی دست نیافته و با شرکت سازمان یافته و متشکل در مبارزات طبقاتی و پیوند با جنبش کارگران به موضع تاریخی طبقه کارگر در عصر کنونی خود را نوسازی نکرده گرایش فردگرایی، خود مرکز بینی و سکتاریستی را با خود در جنبش چپ اشاعه میدهد. در شرایط کنونی ایران پس از جنبش اخیر نقش فعالی را به سود گرایش های بورژوازی از اصلاح طلبان گرفته تا سلطنت طلبان و مجاهدین بازی کردند و در آرزو های متوهم خود در طلب حمله اسرائیل و آمریکا به ایران بودند.
3 – این قشر چنانچه در موضع طبقاتی پرولتاریایی قرار نگیرد و در حزب پیشرو پرولتاریایی عضو نشود و پیوندی فشرده با کارگران بوجود نیاورد هم قبل از پیروزی انقلاب سوسیالیستی وهم بعد از استقرار حکومت شورایی عامل کند کننده ای در پیاده کردن برنامه سیاسی طبقه کارگر است و در سیاست عمومی طبقه کارگر، سازماندهی وسیع ترین نیروهای ستمدیدگان و استثمار شوندگان در یک صف تحت رهبری طبقه کارگر اخلال می کند.
نکته پایانی ونتیجه گیری
با توجه به نکات بالا جنبش زن زندگی آزادی را ضمن تاکید روی دست آوردهایش می توان چنین ارزیابی کرد که ادامه آن و رشد آن وابسته است به نوسازی خود و حل مناسبات با جنبش کارگری. این جنبش بخاطر شرکت قشر وسیعی از اقشار خرده بورژوازی در آن باید قادر شود با نوسازی دایمی خود و دوری از هرگونه گرایش های سیاسی خرده بورژوازی و بورژوازی همه با همی به امر تقویت صف مستقل جنبش کارگری و سوسیالیستی بپردازد. درست از این منظر وظیفه نیروهای آگاه طبقاتی و تشکل های کمونیستی دوچندان می شود. کادرهای موجود در طبقه کارگر که روند رشد یابنده آگاهی را در سال های پر مبارزه طی کرده اند باید به امر آگاهی بخشیدن به نیروهای جوانی که گرایش به سیاست طبقه کارگر را دارند با بکار برد ماتریالیسم تاریخی و ماتریالیسم دیالکتیک توجه کنند و نیروی تازه نفسی از پیشقراولان آگاه و مسلح به تئوری علمی کمونیسم که پای در عمل اند بوجود آورند.
پایه ریزی حزب رنجبران ایران به عنوان گردانی از جنبش کارگری ایران از طریق وحدت نُه تشکل کمونیستی بر اساس اصول و برنامه پس از سال ها مبارزه برای وحدت مارکسیست – لنینیستها از طریق همکاری های عملی از یکسو و تهیه سند مشترکی توسط کمیته وحدت از نمایندگان تشکل ها شکل گرفت. با اینکه در تحلیل از اوضاع سیاسی آنزمان دچار انحراف خط مشیای در سال اول تاسیس گردید اما توانست با نقد ریشه ای آن به مبارزه علیه نظام سرمایه داری تازه مستقر ولایت فقیه ادامه دهد. یکی شدن نُه سازمان به شیوه ای بسیار دموکراتیک و تصمیمات بر اساس مشورت و اتفاق آراء دارای جوانب مثبتی است که امروز برای گام بر داشتن بسوی وظیفه مبرم تشکل متحد ویکی شدن پیشرو طبقه کارگر می تواند بکار آید.
پس از همایش موفقیت آمیز کلن که در برگیرنده تشکل ها و منفردین چپ و کمونیست بود در برابر کلیه نیروهای چپ و کمونیست تلاش برای گسترش خود از طریق سازماندهی گفتمان وحدت و یکی شدن بر اساس اصول و برنامه قرار دارد. با حرکت از روی نکات مشترک و وحدت عمل در مبارزه علیه رژیم سرمایه داری حاکم با ادامه بحث و گفتگو در باره آلترناتیو کارگری، ویژگی های انقلاب سوسیالیستی ایران و حکومت کارگری آینده باید شرایط را برای ایجاد تشکل واحد پیشرو طبقه کارگر که استخوان بندی آنرا کارگران آگاه تشکیل میدهند فراهم سازند.
چاره رنجبران وحدت و تشکیلات است
پیش بسوی پیوند جنبش کمونیستی و جنبش کارگری
زنده باد سوسیالیسم
دیلم
ایران کشور سرمایه داری نیست،با درآمد نفت تکنولوژی مصرف می کند.
تضاد عمده بین کار و سرمایه نمی تواند باشد.
تضاد بین مجموعه مردم به رهبری حزب واحد( مجهز به سوسیالیسم علمی) و بلوک هژمونی طلب(هار)امپریالیسم است.(در شرایط چهار دهه گذشته آمریکا و ناتو با تئوری های غارتگرانه و ضد محیط زیستی نئو لیبرالیسم ).