سال ۱۴۰۱ سال خیزش عمومی تودههای مردم علیه کل رژیم سرمایهداری جمهوری اسلامی بود. پس از جنبشهای عظیم سالهای ۹۶ و ۹۸ دومین سال قرن پانزدهم شمسی را باید پایان نظام ولایت فقیه، سال ورشکستگی کامل حکومت اسلامی مطلقه شیعگری در ایران دانست.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان کشور که تظاهراتی را در اردیبهشت ماه در بیش از ۱۵۰ شهر و شهرستان سازمان داد در روزهای آخر سال در بیانیه خود به درستی با جمعبندی از تکامل اوضاع نوشت: استبداد دیگر توانایی ایستادگی در برابر قدرت بی قدرتان را ندارد.
بیانیه مشترک پانزده تشکل صنفی مدنی به مناسبت اول ماه مه ۲۰۲۲ میلادی که اساسیترین مطالبات فوری قاطبه مردم ستمدیده و استثمار شونده ایران را در بر می گرفت، حکایت از گرایش اراده گرایانه و آگاهانه سازمان یابی یک آلترناتیو اجتماعی از پایین، مستقل از سرمایهداری حاکم و قدرتهای امپریالیستی خارج، با اتکاء به نیروی تودههای میلیونی بود. برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی اعتراضات تودهای از پائین با شفافیت و با بیانی آشکار به پرسش کی برکی ، کدام طبقه بر کدام طبقه در انقلاب در حال شدن قرن بیست یکم ایران پاسخ میداد.
قتل مهسا امینی و تبدیل شعار زن زندگی آزادی به پرچمی در دست زنان سلحشوری که برای رهایی برخاستند و نه به سلطه ولایت فقیه و قوانین اسلامی در مورد پوشش اجباری زدند به ملاتی برای پیوند کلیه جنبشهای مطالباتی تبدیل شد و جوانان را از شهریور ماه به جدالی در خیابانها بین مرگ و زندگی و ایجاد قدرت دو گانه در سراسر ایران کشاند که همچنان با فراز و نشیبهایی ادامه دارد.
سال ۱۴۰۱ را باید سال بیرون کشیدن جنازه متعفن نظام ولایت فقیه به خیابانها دانست که تودههای میلیونی در اعتصابات و اعتراضات، با دادن هزینههای سنگینی به خیابانها کشیدند. اما تشکلهای تودهای به آن حد از سازماندهی از خود نرسیده بودند که جنازه را از خیابانها بردارند و به قول سپیده قلیان به زیر خا کش کنند. وجود یک جریان راست فاشیستی بورژوازی در خارج کشور با پشتیبانی همه جانبه سرمایه جهانی نقش بسیار منفی در تکامل اوضاع به سود طبقه کارگر و مبارزات عظیم تودهای در کف خیابانها داشت. فرصتی را برای راس نظام بوجود آورد تا بار دیگر خطر خارجی را بزرگ جلوه دهد و با دستگیری دو آموزگار توریست فرانسوی و گرفتن اقرار به زور شکنجه از آنها بعنوان جاسوس و دستگیری پیشروان کارگری و معلمان که با آنها ملاقات کرده بودند تبلیغات وسیعی را رژیم علیه جنبش مردمی دامن زد. اما قدرت مبارزات صنفی – مدنی با انتشار منشور دوازده بندی حداقلی توسط بیست تشکل داخل کشوری توانست به این تبلیغات دروغین حاکمیت ضربه محکمی زند.
بدین ترتیب ما سال ۱۴۰۱ را سال شکوفایی جنبش رهایی بخش زنان، سال همبستگی تودههای ستمدیده و استثمار شونده در سراسر ایران، سال سازماندهی طبقاتی و سال جدال کسب هژمونی برای هدایت انقلاب در حال شدن در ایران باید دانست.
سال نو ۱۴۰۲ بی شک ادامه سال ۱۴۰۱ انقلابی تاریخ ساز ایران خواهد بود که طبقه کارگر ایران و دیگر تشکلهای تودهای و اجتماعی با تقویت و تکامل منشور کارگری با سازماندهی بازهم بیشتر خود، با همسویی و همراهی بیشتر، با ایجاد پیوندی استوارتر میان جنبش داخل و خارج به توانایی خود در برداشتن جنازه متعفن رژیم درمانده و سرکوبگر از خیابانها بیفزایند.
ما با شاد باش نوروزی به مردم مبارز و ستمدیده ایران، با همبستگی با خانوادههای جانفشانان خیزش زن زندگی آزادی همچنان برای یکی شدن کلیه نیروهای چپ و کمونیست در حزب پیشرو طبقه کارگر در پیوند با جنبشهای تودهای داخل کشور تلاش می کنیم.
ما برای سازماندهی و همسویی و سراسری شدن کلیه تشکلهای صنفی و مدنی در سراسر ایران مبارزه می کنیم!
ما سوسیالیسم را تنها راه نجات مردم ایران و جهان می دانیم و رسیدن به آن را ممکن !
حزب رنجبران ایران اول فرودین ۱۴۰۲