سفر رئیس جمهور چین فرصتی برای نیروهای پرو غربی بود تا بیشترین حمله را به حکومت های روسیه و چین انجام دهند. اما جدا از حملات سمت داری که بعلت دفاع چین و روسیه از حکومت مرتجع مذهبی جمهوری اسلامی در عرصه بین المللی انجام گرفته و می گیرد، بایستی نگاهی دقیق به پی آمدهای سفر رئیس جمهور چین انداخت که مشابه این نوع سفرها را به کرات انجام داده است. اما این بار به منطقه ای سفر کرده است که بیش از همه جای دنیا دشمنان منطقه ای ایران حضور دارند .
بیش از 4 دهه است که اقتصاد چین با رشد اقتصادی بی وقفه به یک اقتصاد مهم و تاثیر گذار در سطح جهانی تبدیل شده است. اقتصادی بشدت مبتکر، ارزان در تولید صنعتی که چین را به دومین قدرت اقتصادی و نظامی جهان پس از آمریکا تبدیل کرده است. و نفوذ اقتصادیش را به اقصا نقاط دنیا گسترش داده است. در عین حال چین بخاطر ایجاد و حفظ رشدش چند نکته را همچنان حفظ کرده است. برنامه ریزی های چندساله متمرکز دولتی، تعادل بازار و حفظ و ثبات ارزش پولی آن، حفظ بیش از ۵۰٪ اقتصاد در حیطه قدرت دولتی و اجازه ندادن به خصوصی سازی بی دروپیکر، بالا بردن قدرت نظامی، دسترسی به تکنولوژی های مدرن و فوق مدرن در سطح بین المللی، تکنولوژی اطلاعات و انفورماتیک.
وضعیت جدید چین به مثابه یک قدرت صنعتی و نظامی و رشد مداوم آن، چشم اندازی را به اقتصاد و قدرت سیاسی چین داده است که خود را در برابر دیگر قدرت های رقیب مانند اتحادیه اروپا و آمریکا می بیند. چین با اعلام سیاست توازن و سیاست برد برد با همه کشورهای جهان و تلاش برای جدا کردن خود از رقابت های جنگ سرد و جهان چند قطبی براحتی توانسته است که با اکثر کشورها با نظام های متفاوت سیاسی جهان قراردادهای کلان اقتصادی ببندد و جاده راه ابریشم به این امر کمک شایانی کرده است. دولت های کشورهای تحت سلطه و یا پیرامونی بخاطر سیاست عدم مداخله چین در امور داخلی آنها بیش از پیش تمایل به رابطه با اقتصاد چین دارند. متقابلاً چین به دنبال بازارها و متحدین بیشتری در سطح جهان است. در عین حال کناره گیری چین از درگیری های بینالمللی و دوری گریزی از جنگ در این میان دیپلماسی چین نقش خود را در خدمت سیاست های فوق به خوبی ایفاء کرده است. قراردادهای کلان اقتصادی خود در روند اجرائیش تاثیرات مشخصی در روابط بین المللی خواهد گذاشت از جمله روابط با همسایگان و دیگر قدرت های جهانی. چین در آینده خواهد توانست با تکیه به قراردادهای هنگفت روندهای آرام سازی و یا جنگ های منطقه ای را جلو ببرد؛ کاری که غرب در گذشته بصورت دائمی انجام داده است.
در عین حال چین مدتی است دست به ساختارهای مهم سیاسی اقتصادی در سطح جهانی زده است که رقبای غربی و آمریکایی را به یک چالش جدی با چین کشیده است. از آن جمله است بانک توسعه آسیا، سازمان همکاری شانگهای، گروه اقتصادی بریکس، که چین و متحدینش را به یک بلوک پرقدرت اقتصادی در سطح جهانی تبدیل کرده است.
توضیحات بالا از این نظر اهمیت دارد که وقتی به سفر شی چین پینگ رئیس جمهور چین به عربستان سعودی و نشست های متعدد با رهبران کشورهای عربی و اتحادیه عرب و اطلاعیه های مطبوعاتی که مسائل خاورمیانه و ازجمله ایران در آن مطرح شده بود، اشاره می کنیم به سیاست های کلان و کلی چین که در کنگره بیستم حزب کمونیست چین مورد تائید یا مصوبه قرار گرفته است؛ درک روشنی پیدا کنیم.
اطلاعیه ها و همچنین رسانه های رسمی حزب کمونیست چین به توسعه اقتصادی، رسیدن به جامعه مدرن سوسیالیستی، ادامه باز کردن درهای اقتصادی بسوی بازار آزاد و…. را حکایت دارد. نگاهی کوتاه به برخی داده های اقتصادی از چین بیندازیم تا از اهداف سفر شی جین پینگ بیشتر مطلع شویم.
چینیها بیش از ۸۰ درصد از فرآوری ۱۷ عنصر شیمیایی کمیاب در جهان را در انحصار دارند. دولت چین بیشترین کارگر متشکل را در اقتصاد خود بکار گرفته است بدین مفهوم چین بیش از هر کشور دنیا از نیروهای مولده بهره می گیرد. در رابطه با نفت جدول زیر را ببینید
ما فقط دو نمونه آوردیم تا از احتیاجاتی که اقتصاد با رشد دائمی چین نسبت به مواد خام و کالاهای پیش ساخته دارد اطلاع اولیه ای داشته باشیم .
دهه هاست که چین با باز کردن درهای اقتصادی به طرف سرمایه داری البته به شکل محدود با رشد اقتصادی بالای ۷٪ بصورت طولانی به یکی از ابر قدرت های جهان بعد از آمریکا تبدیل شده است و همه اقتصاددانان و رهبران سیاسی جهان معتقدند که تا سال ۲۰۳۰ چین آمریکا را پشت سر خواهد گذاشت و امروزه در بین نیروهای مختلف جهان تحلیل از روند ها و تصمیم گیری های چین در عرصه های سیاسی نظامی و اقتصادی که عمدتا توسط حزب کمونیست چین اتخاذ می شود، همیشه مهم بوده است. با بالا و پائین رفتن رشد اقتصادی در چین، اقتصاد جهانی از آن تاثیرات زیادی گرفته و رشد اقتصادی آنها را کند و یا شتاب می بخشد. با رشد اقتصادی چین آمار سال ۲۰۱۷ بشدت در رابطه با واردات نفت چین تغییر کرده است. بر اساس آمار سایت ایلنا چین روزانه در نوامبر ۲۰۲۲ روزانه ۲/۱۰ میلیون بشکه نفت وارد کرده است. که تقریبا ۱۸ در صد کل نفت جهان می شود. از همین آمارها می توان به این مسئله پی برد که احتیاج چین به نفت ، نه کاهش بلکه افزایش هم یافته است و چین برای حفظ رشد کنونی بایستی به دنبال تولید کنندگان و بازار کالاهای خود از کشاورزی و صنعت تا اسلحه باشد. برخی از تولید کنندگان نفت مانند روسیه، ایران و ونزوئلا مشتری ثابت و فعلا دائم خود یعنی چین را دارند و چین از این لحاظ با دست باز در عرصه بین المللی بازی می کند. اما این کشورها قادر به جذب تمامی کالاهای چین نیستند و چین در عین فعالیت برای بازارهای جدید به دنبال تولید کنندگان جدید هم هست.
سال قبل و پیش از کنگره بیستم حزب کمونیست چین شی جین پینگ سفری به آفریقا داشت و در آنجا هم قراردادهای هنگفت اقتصادی با کشورهای آفریقایی امضاء شد.
سفر شی جین پینگ به خاورمیانه و شرکت در نشست سران کشورهای عربی در عین دنبال کردن نفت و بازارهای جدید، رقبای قدرتمند خود که قبلا بر نفت و بازار خاورمیانه تسلط کامل داشتند را باید در نظر بگیرد. مهمترین آنها آمریکاست که قبلا بیشترین نفت خود را از عربستان تامین و عربستان بزرگترین مشتری کالاهای آمریکایی آنهم فقط با دلار بود.
سیاستی که چین در عرصه اقتصاد بینالمللی و ارزی در حال پیشبرد آن است، تبدیل یوان چین به یک ارز قدرتمند جهانی و کنار زدن دلار در این زمینه است. به همین دلیل توافقی که بر سر معامله چین با خاورمیانه با یوان انجام گرفته ، شکست دیگری برای دلار در بازار جهانی است. این نشان دهنده آنست که شکلگیری قطب های اقتصادی و سیاسی رقیب این امکان را به کشورهای تحت سلطه و جهان سومی داده است که در زمنیه های سیاسی و در چهارچوب نظام سرمایه داری بر سر منافع خود استقلال سیاسی کاملا نسبی نشان دهند. همزمان چین قراردادهای دیگر اقتصادی را با متحدین نزدیک غرب در خاورمیانه به امضاء رساند. امضاء قراردادهای فوق که بخشهای انرژی و نظامی و تکنولوژی و خدمات را در بر می گیرد، در طولانی مدت نقش و وزن سنگین تری به چین در خاورمیانه می دهد. و چین نه تنها رقبای بزرگ بینالمللی خود را عقب می زند بلکه خود به انحا کنونی جایگزین آنها خواهد شد.
تا بحال سیاست چین عدم مداخله در امور کشورهای کوچک توسط قدرت های بزرگ و نیز عدم موضوع گیری در اختلافات بین کشورهای کوچک جهان با هم دیگر بود. سیاست رئیس جمهور چین نشان می دهد که در این سفر و با انتشار اطلاعیه و بیانیه های او با دیگر کشورهای عربی، این سیاست به کنار گذاشته شده است و چین خود را در اختلافات کشورهای خاورمیانه دخالت داده و با موضع گیری به نفع کشورهای عربی عملا نقش یک سلطه جویی منطقه ای را بازی می کند. در عین حال چین در رای گیری بر سر موضوع ایران و جنبش اخیر به دفاع از سرکوبگران و دولت علیه معترضین رای داد و از حق دولت ایران در نوع سرکوب معترضین دفاع نمود. در عین حال معاون وزارت امورخارجه چنین می گوید که سفرش به خاورمیانه نشان از تلاش برای نزدیکی کشورهای همسایه با گفتگو و دوری از خشونت است.
رفتارهای چین در آینده بیشتر این نکته را روشن خواهد کرد که کدام سیاست عملا جلو خواهد رفت، شرکت در اختلافات با ظاهری بیطرفانه و یا اعلام اشتباه این سیاست بطور کلی و بویژه در امور منطقه خاورمیانه و بازگشت به سیاست بیطرفانهای که آنها را قادر ساخته است که نقش بزرگی در سیاست و اقتصاد کنونی جهان بازی کنند. من در این نوشته روندی را که اتفاق افتاده است و منافعی که چین از این سیاست می برد را مورد بررسی قرار دادم، اما موضوع اساسا بر سر آن است که دخالت چین و موضوع گیری هایش در عربستان به نفع طبقه کارگر در کشورهای مختلف خاورمیانه است و یا با تشدید اختلاف ( که چین آنرا رد می کند) عملا همراه با دیگر بلوک های امپریالیستی جهان بدنبال ماهی گیری از آب گل آلود خاورمیانه است. آیا این ادامه همان سیاست مائو تسه دون است که می گفت چین یک کشور جهان سومی و مدافع خلق های ستمدیده جهان است و یا تغییر ۱۸۰ درجه ای آن و انکار دشمنی این کشورها با طبقه کارگر و زحمتکشان خودی شان است. اکثر دولت های کشورهای خاورمیانه نشان داده اند که آنها همیشه با تکیه به امپریالیست ها به قدرت رسیده اند و شمشیرشان علیه کمونیست ها و کارگران همیشه از غلاف بیرون بوده است. جهان چند قطبی در عین اینکه می تواند فرصت تنفسی برای کشورهای تحت سلطه و جهان سومی به لحاظ سیاسی باشد در عین حال همزمان فرصتی است که این نوع دولت ها نیروهای سرکوب خود را تقویت کرده و از خلا های موجود، سرکوب کمونیست ها و کارگران را تشدید کنند.
مهران پیامی