سرکوب ودستگیری ها، حجاب اجباری و……….جنبش عظیم سراسری برای آزادی زندانیان
در روزهای اول به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی وقتی که اوباش حزب الهی جلوی دختران و زنان را می گرفتند و با الفاظ رکیکی که شایسته خودشان بود از آنها می خواستند که حجاب داشته باشند، معلوم شد که زنان ایران با رژیمی زن ستیز به مراتب هارتر از آنچه که در خاطره پدران ما بود، روبرو هستند. تظاهرات بزرگ زنان بعد از تغییر رژیم شاهنشاهی به رژیم جدید سرمایه داری اسلامی نشان داد که با جنبش زنانی باید بجنگد که جایگاه خود را تا حد زیادی می شناسد و راه سختی برای تسلیم آنان به قوانین رژیم تازه به قدرت رسیده اسلامی در پیش دارد. جدال بر سر حقوق زنان از همان روز های نخست انقلاب آغاز شد. رژیم اسلامی با آوردن قوانین اسلامی قصد داشت زنان را به بردگان جنسی مردان و کارگران خانگی تبدیل کند، اما مبارزات زنان نه تنها جلوی جدا سازی زن و مرد را در بسیاری از عرصه ها و نه تمامی آنان گرفت ، بلکه زنان با شرکت در فعالیت های اجتماعی قاطعانه جلوی طردشان توسط رژیم اسلامی از جامعه را گرفتند.
در طی ۴ دهه هزاران زن با فعالیت در جنبش های اجتماعی و شرکت در سازمان های سیاسی نقشی برجسته در افشا رژیم اسلامی بین مردم ایفا کرده اند. آنها با تحمل زندان، شکنجه و اعدام و اسید پاشی و دربدری حاضر به تن دادن به بی حقوقی و نابرابری اجتماعی نشدند و تا به امروز مبارزه بر سرموضوعات گوناگون زنان از حجاب تا مزد برابر در برابر کار برابر با مردان، از حق حضانت فرزندان تا طلاق و…….بصورتی پیگیر ادامه دارد، امروز دهها تن از فعالین جنبش زنان و هزاران زن سرکوفت خورده اجتماعی در زندان های جمهوری اسلامی هستند. اما مسئله زنان در روزهای اخیر برسر حجاب و کارزاری که رژیم با تهیج عقب مانده ترین افکار و نیروهای پوسیده تاریخی به مثابه چماق سرکوب در خیابان ها پیش می برد از قبل شکستش برای رژیم معلوم و آشکار است. اتاق های فکر رژیم توسط امثال رائفی پور و عباسی های به مثابه سخنگویان “تحصیل کرده” رژیم سعی به توجیه آن دارند که بر طبق معمول استکبار جهانی را مقصر می شناسند. وقاحت رژیم اسلامی در بیان بی حقوقی زنان تحت حقوق زن در اسلام حتی صدای خودی های رژیم را هم در آورده است. دنیای کنونی با شتابی که در تاریخ بشر بی سابقه است مرزهای مناسبات و تفکرات فئودالی بسوی رهایی را در هم شکسته است ولی رژیم های مرتجع با کمک امپریالیست ها برای ماندن و یا رسیدن به قدرت به هرگونه جنایتی علیه زنان دست می زنند. ما با رژیمی بورژوا مذهبی روبرو هستیم که دشمنی خود را نه با زنان بلکه با هر ترقی خواهی و هر جنبش اجتماعی که مهر بر آزادیخواهی و عدالت طلبی داشته باشد نشان داده است.
هر چند گاهی رژیم با توسل به نیروهای نظامی و شبه نظامی در شهرها تحت عنوان امر به معروف و نفی از منکر با مزاحمت و دستگیری زنان بخاطر بد حجابی و یا بی حجابی و فشار، تحقیر و توهین و یا جریمه های مالی، تلاش بی ثمری را بر حفظ حجاب و بی حقوقی زنان در خیابان ها به نمایش می گذارد. نمونه کتک زدن و توهین به زنان در خیابانها و فشار مضاعف اخیری که در سطح مدیاها افشا شد. دفاع حاکمیت از عملکرد نیروهای امنیتی خشم بیشتر زنان را باعث شده است تا جایی که یک خانم کتک خورده را در تلویزیون برای رعب و وحشت به باز جویی می کشند، با اینحال مبارزه زنان به نحو چشمگیری توانسته است در مبارزه علیه حجاب اجباری قدرت اجتماعی و حقانیت خود را در بین تودهها تثبیت کند. عکس العمل زنان در برابر نیروهای امنیتی مانند گشت ارشاد، ناله های وامصیبتا بعد از هر شکست رژیم توسط نمایندگان مجلس شورای اسلامی و حکومتی ها و رسانه های وابسته شان در اعلامیه های بلند بالای مذهبی و شعارهای پوچ در دفاع از حجاب اجباری نشان از جنگ بی امانی است که جنبش زنان علیه رژیم اسلامی براه انداخته است. آنچه برای جنبش زنان مهم است، عینیت مادی مشکلات زنان از جمله حضانت فرزندان، ارث، حجاب اجباری، حق مسافرت های خارجی، حقوق برابر در برابر کار برابر وتامین امنیت اجتماعی، باعث شده است که زنان بسیار همبسته و متحد در بسیاری از تظاهرات و اعتراضات شرکت کنند.
رژِیم اسلامی همچون گذشته دوره دیگری از فشار را علیه زنان، فعالین سیاسی، بهائیان و…. شروع کرده است. ولی بی اثر بودن این گونه فشارهای دولتی برای خود دولتیان هم مظهرالشمس است. اما رژیم در باتلاقی که خود درست کرده است بیشتر فرو می رود و جنبش اجتماعی فرصت های بیشتری را بدست خواهد آورد. ما بازهم باید بر این نکته تاکید کنیم که این فرصت ها فقط در صورتی می تواند دست آوردهایی برای جنبش کارگری و کمونیست ها داشته باشد که سازماندهی را در سطوح مختلف خوب جلو برده باشند. ما در اینجا به کمبود یک حزب کمونیست انقلابی و سرتاسری روبرو هستیم که از درون مبارزات اجتماعی سربلند خواهد کرد. ما به نقش حزب رنجبران در این امر واقف هستیم و به نوبه خود تلاش می کنیم در این امر بصورت مثبت و اثباتی در جنبش کمونیستی حرکت کنیم امروز تنها را ه ….. و چاره سازماندهی و وحدت نیروها بر اساس یک خط مشی سیاسی انقلابی است. خط مشیای که بتواند مورد پشتبانی اکثریت عظیم استثمار شوندگان و ستمکشان ایران باشد و با براندازی کل نظام سرمایه داری قدرت جای آن بنشیند که تمام وکمال در خدمت همان نیروهای اساسی توده ها ی میلیونی باشد. برای عملی کردن چنین وظیفه انقلابی باید بزرگترین نیروی اجتماعی کنونی ایران را بازهم همه جانبه تر ودر سطح سراسری متشکل ومتحد کرد، باید کلیه جنبش های توده ای را با آگاهی بخشیدن به آن که همراهی وهمبستگی با جنبش کارگری تنها راه رسیدن به خواست، هدایت کرد. اما وجود یک تشکیلات پیشرو پرولتاریایی – است که می تواند تارپود این جنبش ها را بهم گره زند و در برابر دشمن طبقاتی قهار مسلح و سرکوبگر تا پیروزی بایستد.
اما دشمنی رژیم به سرکوب زنان خلاصه نمی شود. رژیم اسلامی توسط صف عظیمی از توده های کارگر و زحمتکش که اکثریت جامعه را تشکیل می دهند، در محاصره است. دوران سال های اول به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی دوران برپایی چوبه های اعدام در خیابان هاست و جامعه شاهد هزاران کشته و اعدامی و بی حقوقی و ستم لجام گسیخته برمردم بشکل علنی و آشکاراست. خمینی همراه لات ها و چاقوکشان و حزب الله در سخنرانی هایش علیه نیروهای سیاسی انقلابی و دمکرات عربده می کشد. روزنامه هر روز عکس دهها نفر اعدامی بدون نام و نشان را چاپ می کردند. دوران دوختن دهان ها. اما این دوران (اما نه به شکل گذشته اش) هنوز پایان نگرفته است. نیروهای امنیتی هنوز بخاطر حجاب اجباری با همان شیوه های لومپنی به زنان در خیابان ها برخورد می کنند. زندانیان سیاسی از حقوق خود به عنوان زندانی بی بهره هستند بازجو و دادستان و قاضی هیچ فرقی با هم ندارند. در زمینه امنیتی جنایتکارترین افراد به بازجو وقاضی انتخاب می شوند. هنوز دست قطع می شود و روزنامه ها بسته می شود. کد تشویش اذهان عمومی و امنیت ملی بصورت کد بیمارگونه و سادیستی در همه پرونده ها گنجانده می شود. جامعه هر چه بیشتر به سوی تنگناهای اجتماعی فرو می رود. رشوه و دزدی در بالاترین سطوح حکومتی به امری عادی تبدیل شده است و فساد حاکمیت زبانزد خاص وعام شده است. اعتراض عمومی آنچنان گسترده شده است که روزنامه های داخلی ایران در گزارشات عادی خود از این فسادها و زد و بندهای پشت پرده، رونمایی کرده و دست به افشاگری می زنند. فرار مغزها با اینکه داد حکومتی ها را در آورده است ولی آنها بی اعتنا به خواست های جوانان و حل مشکلات اقتصادی و آزادی های فردی، هیچ برنامه برای حل مشکلات فوری اجتماعی هم ندارند. به همین دلیل مردم علیه این رژیم آماده مبارزه بیشتری هستند. ولی به دلیل عدم کافی تشکلات، نتوانسته به پیشروی های تعیین کننده دست یابد.
در عین حال رژیم هم بیکار ننشسته و با شایعه سازی در فضای رسانه ای و فعالیت در فضای آنلاینی سعی در آلوده کردن این فضاها داشته و تلاش اپوزیسیون مترقی ایران را برای رساندن صدای ترقی خواهی و عدالت طلبی بی اثر سازد. شبکه های متعددی را بعد از سخنرانی خامنه ای که “جوانان مومن “را به تلاش و حرکت در فضای مجازی بخاطر حقیقت سازی و مبارزه با دشمنان نظام تشویق می کرد، بوجود آورده است. این جوانان مومن و یا سربازان گمنام امام زمان عناصر فریب خورده و یا اطلاعاتی هستند که به هم ریختگی فضای سیاسی و تلاش برای از بین بردن اتحاد نیروهای رادیکال سیاسی و ایجاد بدبینی و خالی کردن گفتمان های رادیکال اجتماعی را وظیفه خود قرار داده اند و بایستی عناصر فعال سیاسی به دشمنان خود توجه جدی نشان دهند.
همراه با سرکوبی و گشت های امنیتی برای حفظ حجاب اسلامی زنان، فشار به زندانیان سیاسی ادامه دارد. عدم دسترسی به دارو و حقوق اولیه زندانیان که حتی در قانون خودنوشته جمهوری اسلامی هم آمده، مورد اعتراض زندانیان سیاسی بوده و در دور جدید سرکوب ها، زندانیان براستی قهرمان ما با اعتصاب غذا و پشتیبانی از دیگر همقطارانشان در برابر فشارهای رژیم سرخم نکردند.
در صحنه اجتماعی هنوز با دروغ گویی و وعده و وعید بطور سیستماتیک سعی دارد که اعتراضات اجتماعی را به عقب انداخته و زمان بخرد. آخرین خبر بی نیاز شدن اقتصاد ایران به نفت از این دست از خبرهاست. با هماهنگ شدن بیشتر دولت و دستگاه رهبری جمهوری اسلامی و آوردن تبهکاری به نام رئیسی هم هیچ یک از مشکلاتی که رژیم ایجاد کرده است حل نشده است و وضع اقتصادی به حد انفجار رسیده است و بخش های بزرگی از مردم بویژه حقوق بگیران دوپایه و بازنشستگان را به زیر خط فقر رانده است. در برخی خبرها آمده است که ادارات مالیاتی خواهان طلب مالیاتی پانزده سال گذشته از مردم هستند. بطور واقعی کفگیر سیاست های رژیم در اکثر زمینه ها به ته دیگ خورده است. در رژیم اسلامی دزدان برعکس اکثر کشورهای جهان که با مجازات همراه هستند، به مقامات بالاتر ارتقاء داده می شوند. بالا کشیدن پول مردم دیگر یک جنایت و دزدی به حساب نمی آید. و اخلاقیات دولتی اخلاقیات یک بورژوازی حریص و تازه به قدرت رسیده را به نمایش می گذارد. فاصله طبقاتی هر روز بیشتر می شود. روزی نامه های دولتی پر است از دستاوردهایی که هیچگاه انجام نشده و دروغ گویی دیگر صرفا یک وعده انتخاباتی نیست. به کاری روز مره برای سخنگوی دولت تبدیل شده است. تجربه مردم در دو رژیم شاهنشاهی و اسلامی نشان می دهد که بحران جاری کنونی دیگر جوابی سرمایه دارانه و تکیه به اقشار دیگر سرمایه داری از اصلاح طلب تا مجاهد و سلطنت ندارد. این جوابی عینی خواهد بود که کارگران و زحمتکشان و فرودستان اجتماعی با درهم شکستن دولت سرمایه داری و برپایی سوسیالیسم خواهند داد.
ع.غ
شما دارید می گویید که چاره امروز وحدت گرودها در جهت یک خط مشی سیاسی و انقلابی است.پس چرا عمل نمی کنید. شارایی منتخب از جند گروه چپ تشکیل شده است و شما می تو اتید نگاهی به کارهای اینها بیاندازید و فکر کنید به اینها و یا به سازمانهای دیگر نزدیک به خط خودتان بپویندید. شاید نه برای وحدت بلکه برای هماهنگی و اتحاد عمل و کمک به همدیگر.
موفق و پیروز