ناتوانی رژیم سرمایداری حاکم ایران از یکسو و نا رضایی عمومی توده های به ستوه آمده که همچنان بر دامنه اعتراضات خود می افزایند، پاسخ درست به پرسش چه باید کرد را به صورت حادتری در مقابل ما قرار داده و مبارزه میان دو طبقه، دو جهانبنی و دو خط مشی سیاسی و دو آینده برای ایران را عریان تر به نمایش گذارده است. رسانه های جیره خوار سرمایه جهانی و امپریالیستی به اشاره دستگاه های امنیتی، همچنان در پی رهبر تراشی برای اپوزیسیون بورژوازی ایران هستند و تلاش دارند بحران عمومی کنونی ایران را از یکسو برای باج گیری بیشتر از حاکمیت فرومانده در مذاکرات وین و تدارک برای جلوگیری از رشد جنبش انقلابی ایران از سوی دیگربکار گیرند. آنها همانطور که تاریخ مصرف محمد رضا شاه را باطل کردند امروز با گرایش بخشی از حاکمیت که ظاهراً به سوی چین و روسیه در عرصه سیاست خارجی متمایل است در پی جا بجا کردن قدرت سیاسی در چارچوپ عبور نیمه نیمه ای با کمک اصلاح طلبان از جمهوری اسلامی به یک رژیم دیگر سرمایه داری طرفدار غرب در سیاست خارجی هستند. الگوی گوادولپی بناست احتمالا تکرار شود. شیوه ای را که در سال 57 در مقابل جنبش های عظیم توده ای با موفقیت پیاده کردند – یعنی حفظ کل نظام سرمایه داری، نیروهای مسلح با زندان ها ودستگاه های دولتی. در حقیقت کاری را که شاه و ارتشش توانایی انجامش را دیگر نداشت رژیم سرمایه داری جدید به نام اسلام و با استفاده از مرتجعترین قوانین بربریت هزار و چهار صد سال پیش قبیله قریش حجاز، به سر انجام رساند.
از نظر طبقاتی نظام جمهوری اسلامی ادامه همان نظام سرمایه داری سلطنتی با تفاوت های رو بنایی است. درست بدین خاطر، مبارزات بیش از چهار دهه علیه جمهوری اسلامی، ماهیتا ادامه مبارزه طبقه کارگر و توده های وسیع ستمدیدگان است که در سال های 56 و57 علیه رژیم شاه دست به اعتصاب زدند و به خیابان ها ریختند وشاه را سرنگون کردند. مبارزات جنبش چپ وکمونیستی امروز نیزادامه مبارزه احزاب و سازمان هایی هستند که رهبران وکادرها واعضایشان در دوره سلطنت زندانی واعدام شدند و در دوره ولایت فقیه هم در میزانی وسیعتر جنایتکارانه به قتل رسیدند. اما آنها از منطق مبارزاتی طبقاتی خود پیروی کردند، خون ها را پاک کردند، غم از دست دادن رفقای خود را به نیرو تبدیل کردند و با جمعبندی علل شکست خود با درایت تر از گذشته به مبارزه ادامه دادند.
امروز ما با یک اوضاع بغرنجی روبرو هستیم. دستگاه های امنیتی ایران همانند دوران شاه سرکوب نیروهای کارگری وچپ را در پیش گرفتهاند، کادرهای جنبش های توده ای ایران از جمله رضا شهابی را دستگیر کرده وبه زندان می اندازند ونیروهای افراطی مذهبی و اصلاح طلبان پرو آمریکایی را با تمام امکانات تبلیغاتی آزاد می گذارند وخود خامنه ای همداستان با رسانه های خارجی به بزرگ کردن رضا پهلوی وخطر بازگشت سلطنت را طرح می کند، انگارکه میخواهد دین خود را به پدر رضا پهلوی ادا کند که در دوره دیکتاتوری اش جنبش اسلامی راتقویت کرد و دسته دسته کمونیست ها را به جوخه اعدام سپرد. شاید هم جای پای شاه سلطان حسین صفوفی پا می گذارد و معیشت الهی را در این دیده که قدرت را به رضا پهلوی تفویض کند. از رهبران سیاسی بورژوازی چه مسلمان وچه گبر ومسیحی و یهودی، چون پایبند هیچگونه اخلاقیاتی نیستند، هرگونه کاری بر می آید. آنها از دموکراسی حرف می زنند ولی بمب اتم در هیرو شیما و بمب ناپالم در ویتنام بر سر مردم غیر نظامی می ریزند. از خدعه و حیله گری های حاکمیت جمهوری اسلامی همگی اطلاع داریم. بنابراین کمونیستها باید این بار هشیارانه تر عمل کنند زیرا با دشمنان حیله گری روبروهستند. صد سال مبارزه طبقه کارگر ایران با سرمایه درس تاریخی مشخصی را به کمونیستها داده است: سرمایه داریِ مردم دوست یا ایران دوست در ایران نداریم. این نظام واین طبقه استثمارگرو ستمگر است واز دست های چرکینش خون کارگر ها می چکد. رضا پهلوی و کلیه گرایش های طرفدار سرمایه داری در ایران همگی ادامه دهندگان حاکمیت های سرمایه داری رضا خانی و خمینی اند که بدست دستگاه های امنیتی پرورانده شدهاند. رضا پهلوی کرباسی جدا بافته از آنها نیست.
حزب رنجبران ایران مبارزه جاری در ایران را ادامه مبارزه میان دو طبقه کارگران و سرمایه داران، میان دو نظام سرمایه داری و سوسیالیستی می داند، با آگاهی به وجود تضاد میان اقشار بورژوازی ایران و خطر جا بجا شدن قدرت سیاسی میان آنها از کلیه نیروهای هوادار طبقه کارگر، از مادی باوران تاریخی که طبقه کارگر ایران را گورکن سرمایه داری و نجات ایران را در گرو سازماندهی کلیه نیروهای ستمکش و استثمار شونده تحت رهبری طبقه کارگر می دانند دعوت می کند روی یک مشی عمومی سیاسی که بتواند اکثریت عظیم تود ه ها را در بر گیرد، رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی را از ریشه با تمام قدرت دولتی اش براندازد و بجایش حکومت شورایی کارگری در خدمت همان اکثریت عظیم مستقر سازد و انقلااب سوسیالیستی را تحقق بخشد، متحد شوند. این تنها راه درست برای مبارزه علیه بورژوازی حاکم و بورژوازی مخالف حاکمیت است. همچنانکه بر سر برجام سازش شد ونقشه براندازی وانقلاب مخملی متوقف شد باید این احتما ل را داد که اتحاد مقدسی میان بورژوازی حاکم و آلترناتیو های بورژوازی مخالف صورت گیرد و کمونیست کُشی و سرکوب شدیدتر جنبش های کف خیابانی شدیدتر شود.
هرچه جنبش های توده ای گسترش می یابد و هرچه روند انقلابی بسود طبقه کارگر و انقلاب سوسیالیستی تکامل می یابد، امپریالیستها و بورژوازی ایران دست در دست هم، هراسناک ازقدرت گیری طبقه کارگر، تلاش مذبوحانه خواهند کرد تا برای جابجایی قدرت مانند سال 57 همسویی کنند. از قرائن چنین بر می آید که آنها دل به اُلگوی چگونگی به قدرت رسیدن خمینی بسته اند. این نقشه که اتفاقش در سال 57 گریه آور بود چنانچه دو باره اتفاق افتد واقعا خنده دارخواهد بود. از این منظر طبق پراتیک جمعبندی شده جنبش کارگری کنونی کمونیستها باید با تمام نیرو با پیروی از خط مشی عمومی سیاسی، بدور از هرگونه فرقه گرایی، سازماندهی نیروهای کارگری را طبق شرایط مشخص هر حرفه و هر منطقه محکم در دست گیرند، برای سراسری کردن آنها تلاش کنند .
کارگران و زحمتکشان! باردیگر اوضاع برای انقلاب کردن در میهنمان در حال تغییر است. مبارزات متشکل شما، اتحاد سراسری شما نقش تعیین کننده ای در این روند انقلابی دارد.
سرنگون باد نظام سرمایه داری حاکم
به پیش برای ایجاد حزب کمونیست متحد و در پیوند فشرده با طبقه کارگر
زنده باد سوسیالیسم
حزب رنجبران ایران