در چند ماه گذشته گران شدن کالاهای اساسی زندگی مردم؛ تمامی توهمات نیروهایی که مبارزات طبقه کارگر را بر اساس مبارزه در حیطه دستمزد دانسته و فراتر رفتن از مبارزات اقتصادی به مبارزات سیاسی را تندروی و چپ روی می دانستند، نقش بر آب کرد. هنوز مصوبه های افزایش دستمزد سال ۱۴۰۱که با تورم اصلا همخوانی و نزدیکی نداشت؛ اجرائی نشده بود که تورم شدید و گرانی سرسام آور قیمت ها نقش این افزایش دستمزد را ناچیز کرد و به چند سال اعتصابات و تظاهرات و فعالیت های صنفی در این زمینه اگر نگوئیم بی اثر جوابی کاملا سرمایه دارانه داد. آنچه که در تمامی فعالیت های طبقه کارگر برای افزایش حقوق بطور نسبی پابرجا مانده است؛ شکل گیری تشکلات مستقل کارگری، تجربه گیری طبقه کارگر از مبارزات در فضا و دوره جدید ۲ دهه گذشته و ایجاد آمادگی برای مبارزات آینده در سطح صنفی – سیاسی، در مرکز قرار گرفتن مبارزات رادیکال اجتماعی کارگران و معلمان و بازنشستگان و طبقات پائینی بعد از شکست نیروهای اجتماعی از جمله اصلاح طلبان و نیروهای ملی مذهبی بود. در این شرایط در مبارزه میان جنبش کارگری که در حال سازماندهی و سر بر آوردن مجدد خود بود و رژیم جمهوری اسلامی مبارزه سخت و بغرنجی جریان داشت. رژیم جمهوری اسلامی با بهره گیری از خانه کارگر به رهبری افرادی همچون محجوب با ترفندهای مختلف سعی به انهدام و توطئه علیه سازمان های مستقل طبقه کارگر و فعالین آن بودند و هستند.
در چنین فضای اجتماعی در ایران که سازمان های سیاسی مترقی و اتحادیه های کارگری در دیگر کشورها هم برای کمک به این مبارزات برخاسته اند و بارها خواهان محکومیت رژیم جمهوری اسلامی بعلت حرکات ضد کارگری و سرکوبگرانه اش علیه طبقه کارگر و زیر پا گذاشتن قوانین سازمان بین المللی کار شدند. با توجه به اینکه سازمان جهانی کار یک سازمان کارگری مانند اتحادیه های کارگری و یا انترناسیونال کارگری نیست و نماینده صوری مدافع حقوق کارگران و نیروی کار جهان است و در هیئت مدیره آن اساسا نمایندگان دولت ها و کارفرمایان نشسته اند ولی بعلت ابعاد جهانی آن افشاگری سازمان های سیاسی مدافع کارگران و نیروهای کار در داخل و خارج از ایران علیه جمهوری اسلامی عامل فشاری در جلوگیری از دست درازی بیشتر جمهوری اسلامی علیه طبقه کارگر و زحمتکشان ایران است.
اجلاس های سازمان جهانی کار هر سال با حضور نمایندگان صوری کارگران کشورها که عمدتا نماینده دولت های کشورهای متبوع خود هستند و برخی اتحادیه های کارگری سعی می کنند که به پرونده کشورها نسبت به حقوق کارگران رسیدگی کرده و یا نسبت به اوضاع جهانی رهنمودها و قوانینی را به تصویب برسانند که که لزوما در همه کشورها نمی تواند قانونی و اجرائی شود. با تمام این احوال و نقش میانه و ترمز کننده سازمان جهانی کار در مبارزه طبقاتی بین کارگران و سرمایه داران؛ ولی همیشه سعی شده است که سازمان جهانی کار و اتحادیه های جهانی کار حدی از اعتدال بین دولت ها و کارگران مربوطه در آن کشورها را رعایت کنند. این سیاست باعث شده است که ارتباط سازمان جهانی کار با دولت ها و کارگران کشورها همیشه برقرار باشد اگر چه نوع ارتباط بستگی به أوضاع سیاسی بین المللی و کشور مربوطه دارد.
بعد از جنگ دوم جهانی برای بسیاری از مسائل اجتماعی سازمان ملل و یا دولت های با نفوذ در آن دست به ایجاد سازو کارهایی برای دخالت در آن زدند و سازمان هایی در این ارتباط به عنوان زیر مجموعه سازمان ملل بوجود آوردند. از جمله دادگاه جنایت جنگی، بازسازی سازمان جهانی کار که از سال ۱۹۱۹ شکل گرفته بود و غیره. که همگی در خدمت پیشبرد سیاست های قدرت های بزرگ سازمان ملل بعد از جنگ دوم جهانی بود.
در طی بیش از ۳ دهه گذشته همیشه کارگران و سازمان های بویژه سوسیالیستی و مدافع طبقه کارگر خواهان اخراج نمایندگان ایران از این سازمان شده اند. دلیل این درخواست عدم صلاحیت نمایندگان ایران به عنوان نمایندگان کارگران ایران است. رژیم اسلامی ایران ضد کارگر و هیچگاه حقوق اولیه کارگران ازجمله حقوق تشکلات مستقل کارگری و حقوق پایه ای بر حداقل دستمزد بر اساس تورم را نپذیرفته و این حقوق را تضئیق کرده است. از طرف دیگر سازمان جهانی کار بارها جمهوری اسلامی را بخاطر نقض حقوق کارگران ایران محکوم کرده است.
امسال در هیجدمین کنگره فدراسیون جهانی اتحادیه های کارگری علیرضا محجوب دبیرکل بدنام خانه کارگر ایران که در سرکوب کارگران نقش داشته و دارد به عنوان معاون دبیرکل فدراسیون جهانی اتحادیه های کارگری انتخاب شد. این انتخاب یکی از لکه های سیاهی است که اتحادیه های جهانی کارگری بر دامن خود زدند. طبقه کارگر ایران به هیچ وجه چنین انتخابی را نه تنها تائید نمی کند بلکه علیه آنهم موضع گرفته است. اما انتخاب علیرضا محجوب انتخابی نه بخاطر طبقه کارگر جهان بلکه زد و بندی سیاسی و پشت پرده است که نتایج بلافصل آن به زودی روشن خواهد شد( آنچه که تاکنون روشن است نقش لابیگری رژیم اسلامی در این انتخاب است) کسی که در سرکوب سندیکای کارگران اتوبوسرانی تهران در کنار سرکوبگران ایستاد چه نقشی در قدرتمندتر کردن اتحادیه های جهانی کارگری می تواند ایفاء کند. این دیگر یک طنز تاریخ نیست بلکه دهن کجی به طبقه کارگر توسط فدراسیون اتحادیه کارگری جهان به طبقه کارگرایران و جهان است. روشن است که این انتخاب نوعی نان قرض دادن به رژیم جمهوری اسلامی در جهت پیاده کردن سیاست های نئولیبرالیستی است. در سخنرانی محجوب هم هیچ صحبتی از کارگران ایران و جنبش ضد سرمایه داری که ایشان خود را مدافع آن فرض نمودند؛ نشد. روشن است که محجوب هیچ نسبتی باجنبش کارگری ایران ندارد و ضدیت خود را با فعالین کارگری بارها ثابت کرده است. اما اینکه سرمایه داری با تمامی تضادهایش علیه کارگران متحد است در این نوع انتخابات بطور روشنی خود را نشان می دهد. انتخاب محجوب ناآگاهانه و ناشی از عدم داشتن شناخت اتحادیه جهانی کارگری از وی نیست. این انتخابی آگاهانه و در خدمت اتحادیه های زرد است که خود را وارد زد و بند های بین المللی کرده است. حضور برخی از اتحادیه های کارگری که مواضعی متفاوت اتخاذ می کنند هنوز گویای اهداف آنها نیست. هیچ نهاد کارگری ملی و بین المللی حق ندارد که کسانی مانند محجوب را نماینده کارگران بدانند. البته روشن است که محجوب نماینده رژیم جمهوری اسلامی است که در پرونده اش مملو از کشتار کمونیست ها و آزادیخواهان و فعالین جنبش های کارگری، زنان و دیگر نیروهای عدالت طلب موج می زند. کسانی مانند محجوب جایشان نه در سمت نایب رئیس فدراسیون جهانی اتحادیه های کارگری جهان بلکه باید به عنوان یک مجرم در زندان باشد. در دنیایی که جوایز نوبل صلح به بسیاری از فاشیستی ترین رهبران جهان داده شد. هیچ چیز مگر خوشرقصی سازمان دهندگان نوبل را افشاء نکرد. در اینجا هم بایستی به دنبال آنهایی گشت که رای های انتخابات نایب رئیس علیرضا محجوب را شمردند. با تمام فعالیت های سازمان های اپوزیسیون چپ و سوسیالیست در روشنگری نسبت به ماهیت رژیم اسلامی و دست و پنچه هایش ؛ ولی نمی توان از کم کاری و کمبودهای شان چشم پوشی کرد. البته در دنیای کنونی که به نام دمکراسی در کشورهای متروپُل، مدارس و شبکه های اسلامی با پول های این دولت های دمکرات فربه می شوند؛ انتخاب سرکوبگر ضد کارگری به انتخاب نایب رئیس فدراسیون جهانی اتحادیه های کارگری، باز کردن درهای گفتگو نه با خانه کارگر و افرادی از قماش محجوب بلکه جمهوری اسلامی و پاشیدن دانه های دام برای طبقه کارگر در کشیدن آنها زیر مهمیز سرمایه بین المللی و متحد کردن همه نیروهای ضد کارگری جهان و تلاش در به انفراد کشیدن نقش نیروهای سوسیالیست و کمونیست در مبارزه طبقاتی و دور کردن طبقه کارگر از آنها است. دو هفته پیش سازمان های سیاسی و نیروهای مدافع طبقه کارگر در اعتراض به این انتخاب و نیز سرکوب فعالین و جنبش کارگری اعتراضاتی را در جلوی سازمان جهانی کار سازماندهی کردند که موفقیت آمیز بود و نقش مثبتی در افشای رژیم ضد کارگر ایران داشت. با تمام این أحوال طبقه کارگر ایران تا به حال در مبارزه علیه بورژوازی های حاکم معطل هیچ نیرو و سازمان بین المللی در تائید و یا تکذیب کار خود نشده است. طبقه کارگر ایران با تکیه به نیروی خود
با همکاری متقابل با نیروهای مدافع خود مبارزات خود را پیش برده است. اما باید به سازمان جهانی کار و فدراسیون جهانی اتحادیه های کارگری گفت با بازی های سیاسی و انتخاباتی از این دست نقش واقعی خود را بیشتر نشان داده اید. بجای آن از رژیم ضد کارگر جمهوری اسلامی فاصله بگیرید و بجای گرفتن دست های خونین آنان به افشا و اخراج آن از سازمان جهانی کار و دیگر سازمان های بین المللی کارگری بپردازید . نامه اعتراضی از طرف تشکل و شخصیت های کارگری و مترقی در این ارتباط برایشان فرستاده شد که مضمون اساسی آن به همین موضوع اشاره می کند. در آخر باید به سازمان بین المللی کارگری این ضرب المثل را یاد آور شد “من آن چه نقش بلاغ است با تو می گویم “
مهران پیامی
۲۵/۶/۲۰۲۲