اگر جنگ ادامهٔ سیاست با ابزار نظامی است، آتشبس نیز ادامهٔ همان سیاست در شکلی دیگر است. در شرایط کنونی خاورمیانه، سیاست پرولتری به معنی مبارزه برای صلحی پایدار، بهرسمیتشناسی حقوق خلق فلسطین و استقرار مستقل دولت فلسطینی است؛ اما روشن است که این تنها یک گام تاکتیکی است و رهایی نهایی بدون هژمونی طبقاتی پرولتاریا ممکن نخواهد بود.
حاکمیت فاشیستی اسرائیل پس از رخداد هفتم اکتبر، با وارونهنمایی تاریخ مقاومت فلسطین کوشید فلسطینیان را بهعنوان «آغازگر خشونت» معرفی کند. شواهد متعددی نشان میدهد که دستگاههای امنیتی اسرائیل در شکلدهی یا بهرهبرداری از آن واقعه نقش داشتهاند و حتی ارتش اسرائیل موجب کشتهشدن برخی اسرائیلیها در همان مناطق اشغالی شد. با این حال، بخشی از نیروهای چپ در ایران با تکرار روایات صهیونیستی و برجستهسازی جنبههای اسلامی و ارتجاعی حماس، عملاً مقاومت فلسطین و جنایات اسرائیل را در یک سطح قرار دادند.
امروز برخلاف آن تحریفها، خیزش عظیم مردمان جهان علیه جنایات اسرائیل و در حمایت از مقاومت فلسطین، توازن سیاسی تازهای خلق کرده است؛ تا جایی که دولت آمریکا میکوشد با نقش «میانجی صلح» و تحمیل بیانیههای چندمادهای، ابتکار عمل سیاسی را از مقاومت و جنبش جهانی بگیرد و در چهارچوب نظم امپریالیستی کنترل کند.
حزب رنجبران ایران ریشه در جنبش جهانی مقاومت خلق فلسطین دارد. از نیمقرن پیش، رفقای زن و مرد سازمان انقلابی در کنار نیروهای مقاومت فلسطینی جنگیدهاند. امروز نسلکشی اسرائیل در غزه و جنایات ارتش اشغالگر علیه کودکان و زنان، همراه با خیزش جهانی مردم، دولت آمریکا را وادار کرده است که با پرچم سفید آتشبس وارد میدان شود؛ اما این «پرچم صلح» چیزی جز ادامهٔ سیاست هژمونیطلبانهٔ امپریالیسم و تلاش برای نجات نتانیاهو از باتلاق خون نیست. حتی متحدان عرب ارتجاعی نیز زیر فشار افکار عمومی علیه این فاشیسم صهیونیستی موضع گرفتهاند.
در حاکمیت جمهوری اسلامی ایران نیز، بهجای درک تاکتیکی از مرحلهٔ کنونی مبارزه فلسطین و پذیرش ضرورت تشکیل دولت مستقل فلسطینی، مواضع شعارگونه و ایدئولوژیک اتخاذ میشود که عملاً کمکی به جنبش رهاییبخش فلسطین نمیکند و تناسب قوا را علیه امپریالیسم تغییر نمیدهد. این مخالفت، میتواند عملاً وحدت نیروهای مقاومت و صدای مشروع خلق فلسطین را تضعیف کند.
امپریالیسم با بحرانسازی و شعلهور کردن جنگ در منطقه، سودهای کلان نظامی، مالی و ژئوپلیتیک میبرد. اما موج بیداری وجدان جهانی، خیزش آگاهانهٔ تودهها و گسترش همبستگی بینالمللی علیه نسلکشی، میتواند شدت تنشها را کاهش دهد و زمین را از زیر پای جنگافروزان خالی کند. کاهش تنش و توقف ماشین جنگی، در وهلهٔ نخست به سود خلقهای منطقه و نیروهای مقاومت است، نه دولتهای ارتجاعی.
حزب رنجبران ایران هیچ توهمی به صلح دیکتهشدهٔ آمریکا ندارد. صلح واقعی و پایدار نمیتواند از دل طرحهای امپریالیستی ـ مانند بیانیههای چندمادهای واشنگتن ـ زاده شود، مگر اینکه جنبشهای تودهای جهان همچنان علیه نسلکشی اسرائیل و در دفاع از خلق فلسطین به مقاومت و سازماندهی ادامه دهند.
در دوران ما، رسالت رهایی ملتها از مسیر مبارزهای سخت علیه امپریالیسم و مرتجعان وابسته میگذرد. بدون سازمانیابی طبقاتی و رهبری حزب کمونیست، پرولتاریا نمیتواند گورکن امپریالیسم و سگهای زنجیری آن ـ از نتانیاهو تا همدستانش باشد. در آخرین تحلیل، راهحل واقعی مسئله فلسطین از مسیر وحدت مبارزاتی و طبقاتی کارگران و زحمتکشان فلسطین و اسرائیل میگذرد . بدون سازمانیابی طبقاتی وهژمونی پرولتری ، راه رهایی خلق فلسطین و برچیدن صهیونیسم هموار نخاهد شد.
حزب رنجبران ایران
مهرماه ۱۴۰۴