بعد از گذشت یک سال از درگیری های اخیر در غزه، جنگ و کشت و کشتار مردم فلسطین و قتل عام و نسل کشی نه تنها پایانی را متصور نیست. بلکه اسرائیل با ویران کردن غزه و گسترش جنگ به لبنان و عبور از همه خطوط رسمی قوانین بین المللی با پشتیبانی آمریکا و برخی کشورهای اروپایی، ابعاد جدیدی به خشونت و جنگ بین اسرائیل فلسطین و لبنان و شاخ و شانه کشیدن برای دیگر کشورهای خاورمیانه داده است.
همزمان اسرائیل با کمک سازمان های اطلاعاتی غرب به کشتن بسیاری از رهبران محور مقاومت از حزب الله و حماس و جهاد اسلامی و برخی از سازمان های چپ فلسطینی دست یازیده است. اسرائیل با کشتن این گروه از رهبران سازمان های محور مقاومت کینه و دشمنی را که اینک هم کم نیست، بیشتر و عمیق تر کرده است که در آینده به تداوم بیشتر درگیری ها کمک خواهد کرد.
اسرائیل بدون چراغ سبز آمریکا، امکان جنایات فوق را نداشته و بعد از حمله دوم جمهوری اسلامی به اسرائیل با موشک های مافوق صوت، با دادن سیستم دفاع هوایی پاد به اسرائیل و فرستادن ناوگان ها و دیگر تسلیحات استراتژیک ، رژیم صهیونیستی را در جهت ادامه جنگ تشویق می کند. اگر خبرهایی مبنی بر دریافت اس 400 های روسی درست باشد، آنوقت بهتر می توان فهمید نعره کشی های نتیاهو در حمله به ایران و پاسخهای وزیر امور خارجه از چه موضعی است.
اسرائیل به کمک سازمان های اطلاعاتی آمریکا و غرب تا به حال توانسته با توسل به ترور ضرباتی را به حزب الله و حماس و مسئولین نظامی ایران وارد کند. اما این نیروها هم مانند اسرائیل از حمایت های منطقه ای و تا حدی بین المللی برخوردار هستند. و آنطور که اسرائیل انتظار داشته است ضربات فوق نتوانسته قدرت مقاومت حماس و حزب الله را درهم بشکند.
همزمان آمریکا با بی 52 حوثی های یمن را بمباران و سطح درگیری خاورمیانه را بالاتر برد.
هدف قرار دادن عمدی ساختمانی های مسکونی و مردم غیر نظامی ، بیمارستان ها و محلات ، خراب کردن ساختمان ها توسط بلدوزهای ارتش اسرائیل به بهانه حماس تنها لیست بلند بالایی از وحشیگری و جنایات ارتش اسرائیل علیه مردم غزه هستند. اسرائیل با ویران کردن بخش های بزرگی از غزه و آواره و بی خانمان کردن مردم غزه و همزمان حمله با موشک هایی با دقت بالا به چادرهای آواره گان و ویران کردن اکثر زیر ساخت های غزه ، بازهم قدمی در سیاست های تاریخی برای بیرون راندن فلسطینیان از سرزمین و خانه هایشان از اسرائیل ، برمی دارد. من بارها نوشته ام که این سیاست گسترش سرزمینی با سیاست هژمونیستی آمریکا در خاورمیانه همخوانی داشته و از آن حمایت می شود.
جنگ در خاورمیانه میان فلسطینیان و لبنان با اسرائیل، هر لحظه گسترش می یابد، چه دلایل جهانی و منطقه ای و در جهت اسرائیل چه در جهت محور مقاومت وجود دارد. که زمینه های این جنگ و تشنجات شده است ؟
1 – عامل تاریخی مسئله فلسطین :شکل گیری کشور اسرائیل در ادامه سیاست های استعماری و متعاقبا امپریالیستی و بیرون راندن فلسطینیان از سرزمین هایشان و اشغال سرزمین های آنها و نیز خاک کشورهای همسایه در جنگ 1967
2 – بازگشت سیاست های امپریالیست های غربی به تهاجم استراتژیک جدیدی در جهان :برای بدست آوردن وضعیت سالهای 70 قرن بیستم که با فروپاشی بلوک شرق، خود دچار عقب نشینی های جدی به لحاظ سیاسی و اقتصادی در سطح بین المللی شده بود.
3- موقعیت استراتژیک خاورمیانه: در رقابت های جهانی و دسترسی به راههای استراتژیک اقتصادی و موقعیت های نظامی
تبلیغات غرب بطور ننگ آوری یک جانبه و در دفاع از هر جنایتی است که صهیونیست های یهودی مرتکب شده و میشود. تاریخ سازی برای مذهبی یهودیت که مانند همه اقلیت های مذهبی می توانستند و می تواند در کنار دیگران و در کشورهای گوناگون به صورتی صلح آمیز زندگی کنند و هماهنگی درمخالفت با همه قوانین و قراردادهای بین المللی که اتفاقا غرب یکی از موسسسین آن بوده است، نشان از بازگشت به خاورمیانه در شکل جنگ سرد گذشته و تهاجمی همه جانبه علیه رقبای جهانی و باز پس گرفتن امتیازات از دست رفته چند دهه گذشته و تسلط همه جانبه به منابع خاورمیانه و اقتصاد و سیاست در این منطقه حساس از جهان است.
رقابت های جدید در قامت ناتو و غرب برای تثبیت هژمونی از یک سو و روسیه و چین گروه بریکس برای ایجاد جهان چند قطبی از سوی دیگر، بازارهای جهان سرمایه داری را از بحرانی به بحرانی دیگر سوق می دهد و هر چه که می گذرد بسته و بسته تر می شود. رشد تکنولوژی و فناوری های جدید که تولید انبوه تر و عظیمی تری از گذشته را به همراه آورده است، بازارهای جهانی را مملو از کالا بدون مشتری کرده است. مشکل این است که جنگ تنها یکی از راه های گذر از این بحران سرمایه داری و نه تنها راه حل است. اما بحران سرمایه داری یک بحران انکاری نیست که بتوان آنرا با تبلیغات کثیف رسانه ای پوشاند و با تروریست متهم کردن رقبا آنرا نفی کرد.
در شرایط کنونی کشورهای متشکل شده در بریکس از تامین رشد اقتصادی با شتابی بیشتر و بالاتری که از آن برخوردارند، احتیاج به ثبات سیاسی و اقتصادی و دوری از تشنجات بین المللی دارند. این احتیاج برای غرب که در حال از دست دادن زمان در رقابت های حتی تکنولوژیکی است خطرناک و می توان در چند دهه آینده غرب و همه ساختارهای بین المللی آنرا یا زیر هژمونی خود گرفته و یا آنها را از بین ببرد. نمونه های آن از همین حالا در حال ظاهر شدن است از جمله بانک جهانی و صندوق بین المللی که بشدت از سرمایه گذاری بین المللی در رابطه با چین عقب افتاده است و یا آفریقا که نفوذ غرب در آن در همین دو دهه گذشته کاملا کاهش یافته است. عدم توانمندی رقابتی برای غرب در صحنه اقتصادی هنوز به مفهوم بیرون راندن غرب وناتو از معادلات بین المللی نیست . غرب هنوز هم از توانمندی های معین اقتصادی ولی بیشتر نظامی برخوردار است که در حال حاضر از همین موقعیت نظامی جهت عقب راندن رقبا استفاده می کند.
این شکل بندی هژمونیستی در شکل جهانی اما در مدیاهای جهانی که عمدتا زیر هژمونی بزرگترین کمپانی های بزرگ اروپایی و آمریکایی قرار دارند در افکار سازی ، دروغ پردازی و قلب واقعیت های جهان کنونی همه اخلاقیات و اهداف اطلاع رسانی صحیح را به کنار گذاشته و به صراحت شستشوی افکار عمومی در جهان کنونی مشغول هستند. در جلوی رسانه ها، بالاترین رهبران غرب و آمریکا از صلح و در مسئله فلسطین از دو دولت و غیره صحبت می کنند ولی آنچه بصورت عملی اتفاق می افتد فریب و پشتیبانی و همراهی با نسل کشی و قتل عام فلسطینیان و تجاوز به دیگر کشورهاست. استفاده از پیشرفته ترین تکنولوژی های نظامی برای سرکوب جنبش فلسطین است.
سوی دیگری که محور مقاومت با محوریت ایران شکل گرفته با برافراشتن پرچم ” عدم مداخله خارجی در خاورمیانه
” خود یکی از مداخله گران در خاورمیانه است” که ظاهرا قصد دارد برای خاورمیانه جامعه ای مانند ایران را برنامه ریزی کند، است.
اگر در زمان رژیم شاهنشاهی مداخلات ایران تحت پرچم ناسیونالیستی ایران بزرگ و رسیدن به تمدن بزرگ فرموله می شد در رژیم جمهوری اسلامی تحت پرچم مذهب اسلامی ” رهایی امت اسلامی ” ترجمه شده است .
مخالفت سازمان ملل و دیگر نهادهای بین المللی با نسل کشی فلسطینیان برای اسرائیل به کاغذ پاره های بی ارزشی تبدیل شده است که در نشست سازمان ملل توسط اسرائیل پاره شد.
تا به حال طرح های مختلفی برای ایجاد صلح در خاورمیانه در نظر گرفته شده است، دو کشور و دو دولت اسرائیل و فلسطین ، یک کشور دمکراتیک با حقوق برابر بین یهودیان و فلسطینیان. تجربه نشان داده است که هیچیک از این طرح ها تا غرب و بویژه آمریکا در رهبری هژمونیک جهان حضور دارد، امکان پذیز نبوده و آمریکا به دنبال وضعیت دائمی تشنج در خاورمیانه است تا بتواند هم دخالتگری خود را توجیه کند و هم با گل آلود کردن وضعیت خاورمیانه از بازار اقتصادی و از جمله بازار اسلحه و مسلط شدن به منابع انسانی .. ماهی های درشت را بگیرد.
آماربمباران یک ساله اسرائیل بر روی غزه ، حاکی از 65 درصد خرابی ساختمان های مسکونی و 40 درصد ویرانی کامل غزه و از بین بردن 14 بیمارستان و دهها مدرسه ، کشتن 42000 نفر که 18500 نفرشان کودک و 93000 زخمی است. اسرائیل با بستن راههای غزه از سلاح گرسنگی به شیوه دد منشانه ای استفاده می کند. تقریبا تمامی نهادهای بین المللی که صرفا چشمان به پول آمریکا و غرب دوخته نشده است سیاست گرسنگی را محکوم کرده و برخی کشورها با استفاده از هواپیما برای مردم غزه با چترغذا و دارو می ریزند.
همزمان آمار بمباران نواحی شمالی لبنان و بیروت بیش از 2400 نفر کشته و 13000 زخمی را شامل می شود. رژیم جنایتکار اسرائیل مردم فلسطین را حیواناتی دوپا خطاب کرد. حقوق بشر جهانی و هلهله گویان دمکراسی غرب در سخنرانی سرتاسر دروغ و ریا نتیاهو برایش کف زدند تا او را به جنایت بیشتری تشویق کنند. اخیرا وزیر امور خارجه آلمان خانم بوک در یک سخنرانی موضع واقعی دولت آلمان را اینگونه بیان کرد: ما از حمله اسرائیل به مردم و مدارس که تروریست های حماس پشت آن پنهان شده اند ، حمایت می کنیم. گفته وی جدا از اینکه با قطعنامه های سازمان ملل و قواعد جنگی شناخته شده جهانی در تعارض است ولی نشان از خشم و کینه به مردم فلسطین و دفاع از جنایات جنگی است. آلمان با بلعیدن بازار اروپا و تسلط قدم به قدم در اقتصاد اتحادیه اروپا به تفکرات نازیستی و نژاد پرستانه علنی روی می آورد.
حوادثی از نوع مسئله فلسطین و شرایط خاورمیانه همه نیروهای سیاسی را مجبور به موضع گیری می کند. بسیاری از موضع اسلام و یا ناسیونالیسم به محور مقاومت نزدیک می شوند ، برخی با آمریکا و اسرائیل همراهی می کنند و برخی هم ظاهرا خود را بیطرف نشان می دهند. در بین نیروهای ایرانی هم مواضع مختلفی گرفته شده است که برخی از آنها کاملا خطرناک و ویران کننده هستند.
- سطلنت طلبان خود فروخته ای که در آرزوی ساواک های آینده حاضر هستند که آمریکا مانند اسرائیل ایران را همچون غزه با بمب شخم بزند تا این مزدوران و خود فروخته گان دور ریخته شده در تاریخ مجددا به قدرت برگردند. رضا پهلوی می گوید ما اجازه خلاء قدرت بعد از سرنگونی را نمی دهیم . ایشان می خواهد با توسل به سپاه پاسداران و بسیج و ارتش حکومت را بعد از بمباران ایران در دست بگیرد. نیرویی که همه را به خیانت متهم می کرد حالا از بندگی به بمب های آمریکایی – اسرائیلی سردرآورده است.
- مجاهدین: این سازمان سیاسی که در گذشته دور خود را به جنبش فلسطین نزدیک می دید، بعد از رشد حماس و دیگر جریانات ارتجاعی در جنبش فلسطین موقعیت را غنیمت شمرده و کاملا از موضع اروپا و آمریکا در خاورمیانه دفاع می کند. اخباری که این سازمان در سایت خود دستچین می کند کاملا یک طرفه و در خدمت سیاست های غرب تحت عنوان مخالفت با جمهوری اسلامی است . مقابه آنها با سلطنت طلبان نه از زاویه دفاع از مردم و ایران، بلکه ادعای جانشینی بودن ، رژیم است. آنها به دنبال این هستند که در بین پارلمان های آمریکا و اروپا خود را به عنوان تنها جانشین رژیم جمهوری اسلامی به کرسی بنشانند. در مواضع اخیر این سازمان هیچ نشانی از دفاع از جنبش فلسطین وجود نداشته و مبارزه مردم فلسطین علیه نسل کشی و آپارتاید یا به سکوت و یا تحت عنوان نیروی های نیابتی جمهوری اسلامی نفی می شود.
- رژیم جمهوری اسلامی که خود را کاملا محق در مسئله خاورمیانه و نقش دخالتگرانه در آن می بیند و همچنان بر بعهده گرفتن نقش اصلی در محور مقاومت مُسر است. رژیم اسلامی در عین اینکه خواهان خروج آمریکا از خاورمیانه است ولی همچون آمریکا اما به شیوه خود چشم انداز های مذهبی و تاریکی برای کشورهای خاورمیانه ترسیم کرده است.
- نیروهای نیابتی محور مقاومت مانند حزب الله و حماس نیروهای سیاهی هستند، که مقطع کنونی تلاش می کنند رهبری این مقاومت تاریخی مردم فلسطین را بدست بگیرند. اما جنبش فلسطین تا به حال سازمان سیاسی زیادی را در خود شاهد بوده که از بین رفته اند . اما جنبش تاریخی مردم فلسطین برای رهایی بعنوان ملتی آزاد و برابر همچنان خروشان و فعال به جلو می راند. ویرانگری اسرائیل در عین حال اجازه شکلگیری جنبش های دمکراتیک و چپ فلسطین را کمرنگ و درهم کوبیده است و اجازه داده است که عقب مانده ترین تفکرات اسلامی در رهبری آن تقویت شود.
- نیروهای چپ و کمونیست: این نیروها که طیف های گوناگونی را در بر می گیرند. موضع کاملا واحدی ندارند، اما بر سر مسئله دفاع از جنبش فلسطین و محکوم کردن نسل کشی توسط اسرائیل ، موضع داشتن علیه نیروهای ارتجاعی جنبش فلسطین و رژیم جمهوری اسلامی با سایه روشن هایی ،توافق دارند. الف: برخی بر این نظر هستند که ورود ایران به جنگ در سطح گسترده می تواند اوضاع را برای انقلاب و گرفتن قدرت از پائین مانند انقلاب اکتبر آماده کند ، ب: سازمان هایی بصورتی پوشیده با رفتارهای رژیم تحت عنوان سیاست خارجی توافق دارند. ج: عده ای 7 اکتبر را نقطه شروع اوضاع کنونی دانسته و هر دو طرف اسرائیل و فلسطینیان و لبنان و ایران را به یک اندازه مقصر می دانند. د: اکثرا ، با اینکه نه 7 اکتبر بلکه 80 سال نسل کشی و دخالتگری آمریکا را عامل اوضاع کنونی خاورمیانه می دانند ولی با نیروهای حماس و حزب الله و جهاد اسلامی مرزبندی کاملا روشنی دارند.
- حزب رنجبران ایران به لحاظ تاریخی از جنبش انقلابی فلسطین حمایت کرده و خواهد کرد. احیای جنبش سوسیالیستی و کمونیستی در سطح جهانی می تواند کمک شایانی به جنبش فلسطین به عنوان یکی از گره گاههای تاریخی حل نشده مسئله ملی در عصر امپریالیسم و انقلابات پرولتری است، بنماید . جنبش فلسطین بدون کمک جنبش سوسیالیستی و طبقه کارگر بین المللی قادر به پیروزی تا رهایی از ستم ملی طبقاتی نخواهد بود.
- امروز شعار “صلح “به تنهایی اگر موفق به تحقق خواست های جنبش فلسطین نشود، نادرست است، شعار فوق می تواند به دور دیگری از شرایط قبل از 7 اکتبر منتهی شود. شعار ” صلح عادلانه ” به مفهوم بازگشت آوارگان فلسطینی و ایجاد دو کشور و دو دولت را نزدیکتر به واقعیت است با اینکه سیاست های آمریکا و غرب خواهان ادامه درگیری ها و تشنجات نظامی سیاسی در خاورمیانه است. اما شعار صلح عادلانه می تواند توده های عظیم مردم جهان در دفاع از جنبش فلسطین متحدتر کند.
- آنچه که مسلم است، موشک پرانی های ایران و اسرائیل نه قادر به ایجاد تعادل جدیدی در خاورمیانه است و نه می تواند معادلات جنگ را تغییر دهد. این نوع موشک پرانی ها، تشنجات نظامی را به سطح بالاتری سوق داده ولی از امکان جنگی همه جانبه برخوردار نیست. تقابلات اسرائیل و ایران صرفا توانسته به کمپانی های اسلحه سازی پول های عظیمی را از جیب زحمتکشان خاورمیانه واریز کند.
سرنوشت جنبش فلسطین بطور درهم تنیده ای به جنبش های خاورمیانه از یک سو و دخالت امپریالیستی سوی دیگر ارتباط پیدا کرده است. آنچه جنبش فلسطین را با آواره گی و کشتار و بی حقوقی و نسل کشی دائم زنده نگه داشته است. مبارزات قهرمانانه خلق فلسطین و پشتیبانی نیروی های چپ و سوسیالیست خاورمیانه از خواست های تاریخی آن است. ضعف جنبش های رادیکال خاورمیانه و سرکوب فکری و فیزیکی آن یکی از عوامل عقب نشینی های جنبش فلسطین است. رشد جنبش های سوسیالیستی در خاورمیانه و کمک طبقه کارگر کشورهای عربی و اسرائیل بویژه ، صحنه سیاسی خاورمیانه و جنبش فلسطین را عوض خواهد کرد. طبقه کارگری که امروز در نفرت ناسیونالیستی اجازه فریاد خواست های خود را ندارد، امکان کمک های برادرانه به هم طبقه های خود را در فلسطین از دست داده است. در اینجا نقش سازمان های کمونیستی در کمک به نیروهای چپ و سوسیالیست اسرائیلی و فلسطینی برای تغییر اوضاع وظیفه ای انترناسیونالیستی است.
مهران پیامی