در چند دهه اخیر تکنولوژی نرم افزار و اینترنت و سیستم های کامپیوتری بطور کلی پیشرفت های شگرفی کرده است. بنوعی می توان گفت که اینترنت و نرم افزارها، اپلیکیشن، کنفرانس روم های جهان مجازی را به یک دیگر بطور لحظه ای پیوند زده است و به بخشی از زندگی بشریت تبدیل شده است. میلیاردها ارتباطات روزمره چه از طریق ایمیل ها و اپ های گفتگو، آموزش، بارآوری تولید انبوه و غیره را دیگر نمی توان از زندگی بشریت بیرون کشید. به همین دلیل روند رشد این پدیده در زندگی اجتماعی، تکاملی در زندگی بشریت و جوامع انسانی است که به هیچ وجه نمی توان و نباید از آن چشم پوشید. اما روندی که این پدیده در زندگی انسان امروز گذاشته است؛ با توجه به جوامع انسانی گوناگون دارای تفاوت هایی است. مبایل ها، کامپیوترهای خانگی ، پلی استیشن ها که امروز در بیشتر منازل و خانواده حداقل یک یا بیشتر از آنها مصرف می شود، را می توان در تاثیر تکنولوژی در خانواده ها و روابطی که سابقه ای در گذشته نداشته است، دید. روی دیگر این رشد در زمینه نظامی، امنیتی، جاسوسی ، جنگ های سایبری، دزدی، کنترل جوامع بشری و سمت دهی افکار عمومی خود را نشان میدهد که تماما علیه ترقی خواهی به مفهوم تکامل انسانی جامعه است.
دوگانگی مثبت و منفی این رشد نه به دلیل خود تکنولوژی بلکه به دلیل کنترل آن توسط حاکمان دنیای کنونی اعم از شرکت های فراملی و یا دولت هاست که آنرا نه در خدمت رفاه و سعادت بشریت بلکه در خدمت سود و رقابت و غارت منابع طبیعی بکار گرفته اند.
اخیرا تکنولوژی های فوق بسوی هوش مصنوعی که نرم افزار ها را قادر می سازد که بدون کمک گیری، خود تا حد محدودی عملکردهای مشخص داشته باشند، پای گذاشته است. هوش مصنوعی قادر است در صنایع نظامی اهداف دشمن را شناسایی و خود اقدام به انهدام آنها بنماید و یا تلکامیونیکیشن ها بصورت تکست سئوالات را جواب داده و حدوداً عناصر و اطلاعات محدودی را تحلیل کنند. با این حال این تفکر بسیار فریبنده خواهد بود که فکر کنیم هوش مصنوعی بدون برنامه ریزی توسط گروههای طراح آنها و بر اساس منافع مشخصی برنامه ریزی نشده باشد. نتایج بیرونی هوش مصنوعی در واقع نه تصمیم و یا برنامه ریزی مستقل توسط نرم افزارها بلکه تصمیم و برنامه ریزی توسط شرکت هایی است که در تولید آن نقش مستقیم دارند. بطور مثال شما در چت جی پی تی در پردازش سئوالات و جواب ها این موضوع بطور روشنی دیده می شود.
تحلیل و تصمیم گیری از موارد تاریخی است که تا به حال به مغز و هوش انسانی ارتباط مستقیم داشت و اینک در حال گذار از وضعیت طبیعی به مصنوعی آن پا را از مغز و هوش طبیعی فراتر گذاشته است. بسیاری از تحلیلگران و مدیاهای جهانی با پخش اخبار و تحلیل های متضاد آنرا خطری برای بشریت می خوانند و می گویند که در آینده بشریت را اسیر دست تکنولوژی هوش مصنوعی می کند. البته ترسی که آنها با این نوع اخبار و تحلیل ها در بین جوانان بوجود می آورند با هدف سمت دهی نگرانی افکار جوانان از مشکلات اجتماعی که توسط طبقات حاکم بوجود آمده بسوی نرم افزارها و تکنولوژی است. تکنولوژی می تواند به بسیاری از مشاغلی که اینک وجود دارد نقطه پایانی بگذارد و مشاغل دیگری را بوجود بیاورد. بطور نمونه برقی شدن ماشین ها بسیاری از تعمیرگاههای ماشین های موتوری را بسوی تعطیل و همزمان تعمیرگاههای ماشین های برقی را راه اندازی کرده است. تکنولوژی یا جامعه بشری را بسوی فقر و بدبختی بیشتر می راند و یا به بشریت در خدمت ترقی رفاه و سعادتش کمک می کند. در هر دو صورت نمی توان انکار کرد که نقشی تکامل دهنده در زندگی بشریت ایفا می کند.
تاریخ تکنولوژی و هوش مصنوعی تاریخ تکامل علم است که بخش های مختلفی از جمله ریاضیات و برق و….را شامل می شود. همانطور که تکامل علم در تاریخ بشر به پیشرفتش کمک کرده است اما نتوانسته که پایه ای ترین مناسبات اجتماعی را که بر پایه مالکیت خصوصی بوجود آمده تغییر دهد. آنچه که برای علم به عنوان یکی از سه دست آورد و یا عملکرد بشریت ( تلاش بخاطر تولید ، مبارزه طبقاتی ، آزمونهای علمی )، مهم است، کنترل آن است که توسط چه حاکمیتی اعمال می شود. این مهمترین جوابی است که نه تنها به آینده در عرصه علم جواب روشن می دهد ، بلکه در عین حال سرنوشت بشریت را رقم خواهد زد.
همانطور که اینترنت و تکنولوژی هوش مصنوعی به باورآوری انبوه تولید یاری می رساند ، ولی بعلت کنترل تولید برای سود به بیکاری میلیونها نفر انجامیده است. بحران بیکاری را نه تکنولوژی و تولید انبوه بلکه تغییر قدرت سیاسی و به زبان دیگر مالکین تکنولوژی سرمایه دار جهان به کارگران و کارکنان و مزدبگیرانی تعیین می کنند، که به کدام سو سوق می دهند ، آنچه تاکنون در علوم روی داده است به تشدید فقر و جنگ و بیکاری انجامیده است، میلیونها ساختمان های غول اسا در کنار بیخانمان ها و کارتن خوابها یک نمونه آن است. هوش مصنوعی هم از قاعده مبارزه طبقاتی و سیاست های اقتصادی طبقات مختلف اجتماعی بری نیست. هر تکنولوژی جدیدی وقتی از آزمایشگاهها به تولید انبوه می رسند روابط جدیدی را بوجود می آورند. اشتباه جدی خواهد بود که مانند جمهوری اسلامی که دیش های ماهواره ای را با خشونت جمع آوری می کرد و چند سال بعد خود مجبور به ساخت و فروش آن شد، به تکنولوژی برخوردی منفی گرایانه داشته باشیم.
درعین حال این اصل را باید در نظر داشت که سرمایه داری تا وقتی به عنوان یک سیستم اجتماعی عمل می کند، دائما در حال تلاش برای پیشرفت ابزار تولید است. هنوز بسیاری از فن آوری های جدیدی که اخبارش به بیرون درز کرده است، عمومی نشده و یا به تولید انبوه در جامعه نرسیده و تا همین حالا بسیاری از کارخانه ها که قبلا بطور اتوماتیک کار می کرد روبوتیزه شده و بشدت نیروی کار را کاهش داده است. نتیجه اش نه وقت آزاد بیشتر برای کارگر بلکه فشار مالی و فیزیکی به نیروهای کار در جهت جبران کمبودهای مالی حداقل های زندگی است. هرچه تولید بیشتر روبوتیزه می شود بحران هم بیشتر شدت می گیرد و همزمان شرکت های سرمایه داری به سود های سرسام آور می رسند که در تاریخ بی سابقه است. ناشی از این سودهای سرسام آور، رقابت بین انحصارات در زمینه تکنولوژی های نوین هم افزایش یافته و بطرف سرمایه ثابت گرایش یافته است. ناشی از این وضعیت، قرض کشورهای فقیر نسبت به کشورهای پیشرفته سرمایه داری بصورت تصاعدی بالا می رود و در برخی مواقع کشورهای فقیر فقط توان پرداخت سود پول های قرض گرفته شده را دارند. ما با جهانی روبرو هستیم که میلیون ها کودک گرسنه ، میلیون ها بی خانمان و آواره های میدان های جنگ و به حد میلیاردی نیروی کار زیر خط زندگی انسانی در آن بسر می برند. جهان بسوی طبیعت ویرانتر از هر زمانی پیش می رود و میدیاهای جهانی از غیر قابل کنترل شدن تغییرات اقلیمی خبر می دهند. بردگی نیروی کار همراه با تکامل کل زندگی اجتماعی بدون هیچگونه تغییر به نفع کارگران و زحمتکشان ناشی از رشد تکنولوژی و هوش مصنوعی دستاوردی صرفا کنترل شده و در خدمت نظام طبقاتی سرمایه داری و حفظ آن است. اما رشد علم و تکنولوژی تاریخا جامعه را بطرف آماده تر شدن برای انقلاب سوسیالیستی به پیش می برد. هر دو جانب تضاد این پدیده خود را به روشنی نشان می دهند. اینکه ما قادر خواهیم شد با تغییر مناسبات ستمگرانه و استثمارگرانه سرمایه داری و ایجاد جامعه ای که از هر کس به اندازه توانش و به هر کس به اندازه کارش را سازماندهی کنیم امری مربوط به تولید کنندگان اصلی جامعه یعنی کارگران و کمونیست هاست. سرنوشت کل جامعه بشری به حل این تضاد پایه ای بین تولید جمعی و مالکیت خصوصی بستگی دارد. وقتی که تولید جمعی به مالکیت جمعی یعنی جامعه درآید آنوقت هر قدم رشد و پیشرفت علم و تکنولوژی به رفاه و آسایش بشریت کمکی مستقیم خواهد کرد. تا آن زمان و در دوران سرمایه داری کنونی رشد علم و تکنولوژی در خدمت کنترل نیروی کار و همه نیروهای ضد سرمایه و تثبیت سیستم سرمایه داری بکار گرفته شده و خواهد شد.
ع غ