سال ۱۴۰۱ ایران از کشورهایی بود که به مدت چندین ماه در صدر اخبار جهان بود. جنبش انقلابی که در ادامه جنبش های گذشته بویژه سال های ۹۶ و ۹۸ سر برآورد، نگاههای جهان را به مسئله سرکوب ها و بویژه وضعیت زنان برگرداند. صدای این جنبش تا اقصی نقاط دنیا شنیده شد و هر نیرویی سعی کرد که آنرا بر اساس منافع خود تفسیر کند. جنبشی که با کشتن مهسا امینی در ۲۶ شهریور آغاز شد، در تشیع پیکر وی در شهرش سقز به یک تظاهرات اعتراضی تبدیل شد. مدت کوتاهی قبل از این جنایت، سپیده رشنو توسط گشت ارشاد دستگیر و بر طبق روال رژیم اسلامی، جهت اعترا ف به تلویزیون آورده شده بود، این جرقه ای بود که جامعه مدتها منتظرش بود. تمامی تضاد تلمبار شده جامعه از هر زمان دیگری آشکارتر و عریان تر سربلند کردند. جنبش زنان که مدتها بر سر حجاب با حکومت در گیر بود با این جرقه بشکل گسترده تری مردان را به حمایت از این خواست کشاند و دختران و پسران جوان، دانشجویان و تودههای وسیعی از مردم را با شعارهای رادیکالتری به خیابان ها کشاند. ۵۰۰ کشته ، هزاران دستگیری، دهها اعدامی، صدها چشم نابینا شده توسط دولت و جنایتکارانش حاصل این اعتراض و برآمد اجتماعی تا به حال بوده است. البته بعد از سرکوب گسترده، این جنبش همچنان در سطوح دیگری ادامه دارد. این جنبش نسبت به جنبش های سال ۹۶ و ۹۸ در رویارویی با رژیم قدم دیگری برداشت و در خیابان ها به سیاست مشت در مقابل مشت روی آورد. بیش از ۵ ماه این جنبش بی وقفه در خیابان ها حضور فعال داشت و تمامی حوادث سال گذشته را مورد تاثیر مستقیم قرارداد.
در طی سال ۱۴۰۱ سال تورم و گرانی در رابطه با مواد غذایی ۷۰ درصد و دیگر مواد مورد نیاز ۴۵٪ بود که خانواده های ایرانی با نرخ متوسط ۵۷٪ تورم، سال گذشته را پشت سر گذاشتند. لازم به یادآوری است که شورای عالی کار در پایان سال افزایش دستمزد را ۲۳٪ افزایش داد. این افزایش به مفهوم کاهش حقوق مزدبگیران در سال ۱۴۰۲به ۳۴٪ است که به فقیرتر شدن خانوادههای کارگری و مزدبگیران پائین جامعه می انجامد. همزمان گرانتر شدن دلار و ارزهای قدرتمند جهانی و بی ارزش شدن پول ایران، به افزایش سرسامآور قیمت کالاها انجامیده است. کاهش دستمزد کارگران و مزدبگیران از یک طرف و بالا رفتن قیمت ها، به فقر عمومی در ایران دامن زده است. بر اساس گزارش رسمی وزارت کار در ایران خط فقر برای یک خانواده ۴ نفره بین ۱۲ تا ۱۵ میلیون تومان ماهانه بر آورد شده است که با حقوق و مزایای مزدبگیران پائین جامعه بشدت فاصله دارد و ۲ برابر زیر خط فقر است.
حال نگاهی بیاندازیم به سود شرکت های صنعتی و خدماتی. دنیای اقتصاد راجع به رشد صنعت بیمه آنرا ۲۶ در صد ذکرکرده است و می نویسد “…..سود سازی اصلی شرکت ها نه از حق بیمه های دریافتی بلکه از سرمایه گذاری های انجام شده از منبع پول های رسوب شده ناشی از عملیات بیمه گری بدست می آید”. این سود درحالی بدست آمده که سرمایه گذاری ها، بیشتر در صنعت املاک بوده است و با اینکه حوادث طبیعی مانند زلزله باعث هزینه هایی برای شرکت ها شده است ولی آنچنان غارت مردم از طریق بالا بردن قیمت املاک و مسکن انجام گرفته است که هزینه ها بسیار جزئی بوده اند. ما صنعت بیمه را بطور نمونه انتخاب کردیم تا میزان سود شرکت ها و ارتباطش با فقر عمومی را بهتر توضیح دهیم. در همین رابطه به یک حادثه مهم در سال گذشته نگاهی بیاندازیم در ۲ خرداد برج متروپل آبادان فروریخت و در پی آن اعتراض به کسانی که با رشوه و زد وبند این بنا را ساخته و در این فروریزی باعث مرگ بیش از ۴۰ نفرشده بودند شروع شد و مدتی آبادان شاهد اعتراضات گسترده به فساد موجود در دستگاههای دولتی بود.
تقریبا اکثر قریب به اتفاق شرکت های بزرگ صنعتی و خدماتی متعلق به آقازاده ها و یا نزدیکان دولتی هستند. نتیجتاً اینکه شما رابطه بسیار نزدیکی بین فقر و قدرت دولتی را می بینید. دولت از طریق دست و پنجه های خود در سیاست و بانکداری و اقتصاد قیمت ها را بالا می برد و به خط زیر فقر راندن و خانه خرابی بیشتر دامن می زند. دلار در اواخر سال ۱۴۰۱ به بالای ۵۵ هزار تومان رسید که بالا رفتن حقوق ها هم نتوانست تعادلی نسبی بوجود بیاورد. دولت بدون پشتوانه پول چاپ می کند و به تورم پولی در جامعه دامن می زند. سال گذشته فاصله فقیر و غنی باز هم بیشتر شد
در سال گذشته همزمان که سیاست نزدیکی به عربستان و کشورهای همسایه از طرف دولت پیش برده می شد، تشنجات
رژیم اسلامی تلاش کرد که با نزدیکی به عربستان و کشورهای غیر دوست منطقه ای، رقابت های اقتصادی سیاسی و نظامی را در جهت کم کردن فشار به خود، درهم شکستن سیاست پیمان ابراهیم و سرکوب بیشتر جنبش داخل جلو ببرد. سیاستی که نوک حمله اش را جنبش کارگری و زحمتکشان در کف خیابان ها قرار داده است. فرو کش کردن جنبش کف خیابان اپوزیسیون مرتجع و مترقی در ایران و خارج ایران را مجبور به تمرکز صف بندی های خود کرد. چندین منشور برای ایجاد اتحاد سیاسی، بین نیروهای نزدیک به یکدیگر انتشار یافت، خیز رضا پهلوی و سلطنت طلبان برای وصی و وکیل شدن مردم و با شکست مفتضحانه ای روبرو شد. کشورهای بزرگ غرب حاضر نشدند که بجای رژیم اسلامی با آنها وارد گفتگو و معاملات سیاسی شوند.
منشور حداقلی که توسط تعداد زیادی از تشکل های صنفی در ایران انتشار یافت با اینکه دارای اشکالات جدی است ولی امید دوباره ای در جهت نزدیک شدن بیشتر نیروهای چپ و کمونیست به یکدیگر ایجاد کرده است. این منشور که در ۱۲ بند درخواستی انتشار یافت برای اکثر سازمان های چپ و کمونیست دارای نکات مشترک زیادی بود، برخورد دقیق به آن می تواند به نزدیکی سازمان های سیاسی طرفدار طبقه کارگر و زحمتکشان منجر شود، ولی این نکته را هم باید یاد آورد شد، عدم حل صحیح اختلاف بر سر این منشور می تواند به روند قبلی که در اتحاد های گذشته اتفاق افتاد، منجر شده و نقش این منشور را بی اثر کند. با این حال سال گذشته جدال عظیمی بود بین دو راه و دو سرنوشت برای جامعه . راهی که بر تحکیم رژیم سرمایه داری در اشکال گوناگون پای می کوبید و راهی که اکثریت عظیم مردم علیه آلترناتیوهای ارتجاعی و امپریالیستی و برای جامعه ای آزاد از قید ستم و استثمار و بهره کشی به پا خاستند. در این جدال مرتجعترین نیروهای دولتی و اپوزیسیون بورژوایی پشت شعارهای آزادی و حقوق بشر و دمکراسی پنهان شدند تا باردیگر با پاشیدن خاک به چشم کارگران و فرودستان جامعه جلوی انقلاب اجتماعی را بگیرند. انقلابی که در پیروزی خود بطور واقعی شعار آزادی و رهایی انسان کارگر و زحمتکش را تحقق خواهد بخشید
جنبش ۱۴۰۱ سال تحمیل قدرت مردم در زمینه برخی از آزادی های فردی به رژیم اسلامی بود. حتی سرکوب هم نتوانست عدم رعایت حجاب اجباری و برخی آزادی های محدود فردی را که در یک دهه گذشته در حال ظهور بود به عقب بازگرداند. سال گذشته سال رشد جنبش اجتماعی و لاعلاجی سرمایه داری ایران در گذار از بحران ها، قدم دیگری به سوی سرنگونی خود توسط تودهها بود.
ع.غ