تنها نیروی جایگزین نظام سرمایهداری حاکم کنونی؛ طبقه کارگر، اکثریت عظیم ستمدیدگان و استثمار شوندگانند. نمایندگان طبقه بورژوازی نمی توانند و نمی خواهند به این حقیقت تن دهند. دارودسته ای از آنها با پشتیبانی امپریالیستها بار دیگر مذبوحانه برای ایجاد رهبری در خارج به راه افتادهاند.
سالهاست امپریالیسم آمریکا بر سر خود میزند که ” خودم کردم که لعنت برخودم باد”. چون جمهوری اسلامی به تمام قولهایی که خمینی در پاریس به نمایندگان آمریکا داده بود عمل نکرده است:
به سرکوب کمونیستها و در هم کوبیدن جنبش پر قدرت کارگری که در آستانه انقلاب ۵۷ میرفت که به نیروی انقلابی تعیین کنندهای تبدیل شود عمل کرد، به ادامه اقتصاد سرمایهداری زیر پوشش اقتصاد اسلامی ادامه داد و می توان گفت در این زمینه هم به قولی که داده بود عمل کرد، اما خمینی که گفته بود من طلبهام و میروم قم و در امور سیاسی دخالت نمی کنم، بدان عمل نکرد. جمهوری اسلامی که کل بوروکراسی اداری و نظامی بورژوازی حاکم شاهنشاهی را تسخیر کرده بود همچنان نقش ژاندارمی ایران را در منطقه با پوشش امت اسلامی ادامه داد. بنابراین تضاد عمده حاکمیت آمریکا که جلوگیری از قدرت ایران در منطقه بود با حاکمیت تازه به قدرت رسیده همچنان لاینحل باقی ماند. سیاست خارجی تعرضی حاکمیت نوین ایران بویژه در برخورد به رژیم صهیونیستی، آمریکا را بر آن داشت که ایران را جزو سه کشور محور شرارت – ایران – کره شمالی و سوریه قرار دهد. در این چهل سال سه سیاست راهبردی را آمریکا برای تحقق هدف خود دنبال کرده است:
یکم- تغییر از درون و از طریق جناح پرقدرت معروف به اصلاح طلبان که در مراحلی نزدیک به تحقق آن شده بود.
دوم – طرح حمله هوایی نظامی اسرائیل و آمریکا همراه با نیروهای مسلح از پیش آماده شده مجاهدین و ناسیونالیستهای کُرد. این طرح تا آنجا پیش رفته بود که یکی از مقامات عالی رتبه آمریکایی در مقر سازمان مجاهدین اعلام کرد سال دیگر در تهران خواهیم بود، اما هیچگاه پیشرفتی در عمل در این زمینه حاصل نشد.
سومین طرح سازماندهی یک انقلاب به اصطلاح مخملی که به نظر می رسد این طرح امروزه در دستور است و بیانیه ائتلافی گروه شش هفت نفره با مرکزیت رضا پهلوی که درپی صد روز از مبارزات اعتراضی مردم صادر می شود گامی است در تحقق آن.
بعضی ها بر این عقیدهاند اجماع کنونی بین آمریکا و متحدانش و خیزش اعتراضی مردم شرایط را برای رژیم چنج فراهم ساخته است.
اما ایران امروز با سال پنجاه وهفت فرق اساسی کرده است و امکان پیاده کردن برنامه امپریالیستی سران در گوادولوپ موجود نیست. درست است که دامنه مخالفت با رژیم جمهوری اسلامی به همان گستردگی علیه رژیم شاه است اما رهبری خمینی کجا و رضا پهلوی کجا! علاوه براینکه رژیم ولایت فقیه خامنهای هم در قدرت قابل مقایسه با رژیم شاه دست نشانده امپریالیسم آمریکا نیست! مهمتر و تعیین کننده آگاهی مردم ایران امروز با آن زمان تغییر اساسی کرده است. جنبشهای تودهای کنونی تجارب نیم قرن مبارزه را در پشت سر دارند و دنبال تغییرات از بالا و همه با هم نیستند. صد سال دخالتگری امپریالیستها در ایران که از جمله کودتای ۲۸ مرداد و براندازی حکومت دکتر محمد مصدق و نقش تعیین کننده آنها در روی کار آوردن خمینی، آگاهی تاریخی قاطبه مردم را بالا برده است. مردم ایران همچنین شاهد عملکرد آمریکا در افغانستان، عراق و لیبی و سوریه بوده که میلیونها انسان از زن و مرد و کودک در این کشورها نیست و نابود شدهاند.
رشد کمی و کیفی طبقه کارگر و نیروهای چپ و کمونیست هم راه و هم پیوند با طبقه، کل معادلات گذشته را عملاً به هم زده است. طبقه کارگر ایران و کلیه تشکلات مستقل تودهای و صنفی زحمتکشان و احزاب و سازمانهای سیاسی که خود را جزوی از اردوی این طبقه می دانند بیش از صد سال است که برای یک ایران مستقل و با اتکا به نیروی خود مبارزه می کنند. همین جنبش کنونی گواه خوبی براین حقیقت است که با تمام تبلیغاتی که رسانههای بیگانه برای مصادره کردن آن کردهاند هر روز که پیش رفتهایم رسوایی و دروغ گویی آنها بیشتر افشا شده است.
حزب رنجبران ایران هرگونه نقشه امپریالیسم جهانخوار آمریکا و متحدانش را شدیدا محکوم می کند. و گروه و دستههای همدست و همکار این دولتهای دخالتگر را ضد منافع مردم ایران و خیانت به جنبش کنونی زنان و جوانان می داند.
دستها از جنبش اعتراضی و ضد نظام جمهوری سرمایهداری اسلامی ایران کوتاه
کمونیستها، سوسیالیستها برای ایجاد حزب کمونیست متحد در پیوند با جنبش کارگری یکی شوید
سرنگون باد نظام سرمایهداری جمهوری اسلامی
مرگ بر امپریالیسم
زنده باد سوسیالیسم
حزب رنجبران ایران اول ژانویه ۲۳