دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا در یکی از سخنرانیهای انتخاباتی اخیرش با برخوردی نژادپرستانه به مهاجران و پناهندگان تاکید کرد به آنها اجازه نخواهد داد با ورودشان، آمریکا را مثل پاریس و لندن کنند. گفتارش شرکت کنندگان در این متینگ را به سر وجد آورد وبا کف زدن های ممتد از او پشتیبانی کردند. چنین نژادپرست بی شعوری که دو بار استیضاح شده و اولین مقامی در سطح حکومتی است که در طول ۲۳۴ سال تاریخ امریکا به جرم جنایی متهم است و شواهد تا بحال حکایت از این دارد، بخشی از مردم آمریکا که حتا ممکن است اقلیتی باشند بر اثر شیوههای انتخاباتی که به سود جمهوری خواهان است بار دیگر او را به کاخ سفید بفرستند. بخش دیگری که خود را دمکرات و آقای بایدن را نماینده خود می دانند با قبول سرنوشتی که با آن روبرو هستند، هراسان از این وضع، سردرگم و پریشانند. تمایز این دو گرایش به معنی آن نیست که در راس نظام واقعاً دو سیاست متفاوت موجود است. راس نظام چه دمکرات و چه جمهوری خواه در این صد سال گذشته فرهنگ برتری طلبی امپریالیستی را در ادامه سیاست استعماری قدرتهای اروپایی اعمال کردهاند.
آنها قرن بیستم و بیست ویکم را قرن خود نامیده و چون لوایایتن با نیروی مسلح گسترده جهانی، نظم جهانی قدرت بلامنازع امپریالیستی را برقرار کرده اند و این قدرت سیاسی توسط لابی صهیونیسم هدایت می شود. پشتیبانی دربست دولت آمریکا و کشورهای غربی از سیاست نسل کشی و پاکسازی صهیونیستها در فلسطین این واقعیت را بار دیگر نشان میدهد. اسرائیل نه تنها غزه را بار دیگر تسخیر کرده است بلکه بالای ۶۰ درصد محل سکونت مردم را با بمبها منفجر کرده، کلیه امکانات بهداشتی و آموزشی مردم غزه را آگاهانه از میان برداشته، میلیونها بچه و زن و غیر نظامی را بدون آب، نان و به لبه مرگ سوق داده است. در عمل معلوم شد حماس بهانه بود و هدف پاکسازی خلق فلسطین از غزه است. غزه یک زندان بزرگ میلیونی انسانهایی است که حتا هیچ زندانی در دنیا به بدی آن نیست. پرسشی که باید پاسخ داد اینست که چرا پس از تجربه دو جنگ جهانی که هر کدام به کشت و کشتار میلیونی انسانها منجر شد، با تجربه خیزش جریان فاشیست ایتالیا، نازیسم آلمان بار دیگر گرایشات راست نسل کشی و پاک سازی ملتها. نجات پرستی و آمریکا اول است درحال رشد است. کار به جایی رسیده که در برابر خیزش عمومی جهانی علیه جنایات ارتش اسرائیل در غزه و مقاومت مردم فلسطین در برابر تجاوزگران سناتور آمریکایی اصرار دارد اسرائیل باید برای پاک سازی غزه از سلاح اتمی استفاده کند.
بنظر میرسد گرایش هژمونی طلبی سرمایهداری که در صد سال گذشته زمینه های اقتصادی و سیاسی آن در آمریکا قوت گرفته و با براندازی نظام شوروی، آمریکا را به تنها قدرت جهانی سرکرده گرا تبدیل کرد ه در عمل پیروز شده است. امروز پایگاههای نظامی آمریکا سراسر جهان را پوشش میدهد. و نیروی هوائی و دریایی آن هیچ نقطه از جهان نیست را که پدیده دونالد ترامپ زاده بحران ساختاری اقتصادی، سیاسی جامعه آمریکا است که تقریبا دو قرن رشد اقتصادی و گسترش بلامانع سیاست خارجی، آمریکای نسل کش مردمان بومی، برده دار و گاو چران را به یک آمریکای پیشرفته مدرن سرمایهداری تبدیل کرد. امروز این جامعه تاب مقاومت در برابر گردش ایام تغییر یافته را ندارد. شمارش معکوس شروع شده است هم در سطح جهانی و هم در داخل. در سه دهه گذشته سطح در آمد واقعی کارگران نه تنها بالا نرفته بلکه در بخشهایی قدرت خرید آنها سیر نزولی را طی کرده است. در سطح جهانی هم روسیه یلتسین به روسیه پوتین تبدیل شده چین تن سیاپینگ به چین جی چیپینگ تغییر یافته است. در ایران هم جای محمد رضا شاه فرمان بردار مطیع که سفیر وقت آمریکا در تهران باید وقت خروج او را از ایران معین میکرد، علی خامنهای امروز گرفته که مرگ بر آمریکا را جزئی از عبادت شبانه روزی خود قرار داده است. در دو دهه اخیر هر جا امپراطوری آمریکا پا گذاشته با شکست و عقب نشینی روبرو شده است. بنابراین بحران امپریالیسم آمریکا تنها اقتصادی، سیاسی نیست بلکه اخلاقی و بی شعوری حاکمان هم هست. بخصوص با پشتیبانی هفت ماهه بایدن از نسل کشی اسرائیل در غزه رسوائی این حاکمیت با خیزشهایی سراسری در دانشگاهای آمریکا که در برگیرنده دانشجویان و استادان است نمایان تر می شود. این بحران ساختاری سرمایهداری محدود به نظام حاکم در ایالات متحد آمریکا نمی شود، جهانی است و سراسری و جهان را پوشش داده است و شور بختانه در همه جا گرایشهای نازیستی (ملی گرائی سوسیالیستی) را نیرو بخشیده است چهار ده پیش تشکیلات تهران حزب رنجبران جزوهای تحت عنوان ” عظمت و انحطاط امپراطوری آمریکا ” در تهران انتشار داد و پخش کرد که نشانی از درایت نویسندگان آن دارد
” تاریخ تکامل سرمایهداری در آمریکا و تبدیل آن به یک کشور امپریالیستی و یک ابر قدرت امپریالیستی، تاریخ دو قرن استثمار و ستم وحشیانه علیه کارگران، دهقانان و سیاه پوستان و سرخ پوستان، دو قرن جنگ و تجاوز علیه خلقهای آمریکای لاتین و دیگر قارههای جهان است… کشور ایالت متحد آمریکا به سال ۱۷۷۶ میلادی مستعمره انگلیس بود. این کشور با جمعیتی نزدیک ۴ میلیون تنها شامل ۱۳ ایالت کوچک در ساحل شرقی قاره آمریکا قرار داشت. در اواسط ده ۱۷۷۰ مردم آمریکا که از ظلم و جور دستگاه امپراطوری انگلیس بجان آمده بودند، سر به شورش بر داشتند و با جنگی که هشت سال طول کشید نیروهای استعماری انگلیس را شکست دادند. نیروهای محرکه اصلی این جنبش را دهقانان فقیر و کوچک پیشهوران، سیاه پوستان و اقشار ستمکش جامعه را تشکیل می دادند. لکن زمینداران و بورژوازی بزرگ آمریکا ثمرات قیام و جنگ آزادیبخش مردم را ربودند و دیکتاتوری ارتجاعی خود را برقرار کردند…. و در قانون اساسی مصوب خود (در سال ۱۷۸۷) بردهداری را صورت قانونی بخشیدند… از دهه ۸۰ قرن ۱۸ ” تسخیر غرب ” که یکی از افتخارات آمریکا به شمار میرود آغاز شد. ” تسخیر غرب ” چیزی نبود جز توسعه طلبی بورژوازی نو پا و آزمند حاکم به سوی سرزمینهای آبا واجدادی سرخ پوستان ( مردم بومی آمریکا ) قلع و قمع آنها از سرزمینها به ضرب سرنیزه و گلوله…. تنها در یک کوچ اجباری سرخپوستان که تحت فرماندهی ژنرال جکسون در سال ۱۸۳۸ صورت گرفت، ۱۰ میلیون سرخ پوست جان داده و کشته شدند ” براین تاریخ تجارت بردهداری و نسل کشی میلیونی مردم آفریقا را باید بدان اضافه کرد. و مسیر طولانی جنایتهای ارتش آمریکا را در آمریکای لاتین و سپس در دوران رشد انحصارات غول آسای مالی و امپریالیستی تا امروز با گسترش جهانی بازوی جنگی خود در دورترین نقاط جهان را دنبال کرد.
حال پرسش اینست در برابر این تعرض سرمایه جهانی که ماهیتا ضد رهایی بشریت، ضد آلترناتیو سوسیالیستی و کمونیستی است، نظامی سرکردهگرا ، جنگ طلب و نسل کش است و در همین هفته دولت پنهان آن ۹۵ میلیارد دلار کمک برای تقویت کانونهای جنگی و نسل کشی در فلسطین اختصاص داده، چه باید کرد؟
بدون شک جواب را باید در خود جامعه آمریکا جستجو کرد. مبارزه برای تغییر چنین نظامی توسط خود مردم آن کشور صورت می گیرد. طبقه کارگر و تودههای تحت ستم در آمریکا سابقه طولانی مبارزه علیه حاکمیت ارتجاعی و ستمگر دارند. روز اول ماه مه، روز همبستگی کارگران جهان یادگاریست از مبارزه و جانفشانی کارگران آمریکا، روز هشتم مارس هم نشانی است از زنان کارگر همین سرزمین. رشد مبارزات کارگری در آمریکا بود که مارکس و انگلس پیشنهاد انتقال دفتر انترناسیونال را به آمریکا دادند. درست است که مبارزه ویتنامیها علیه سربازان آمریکایی بسیار موثر بود ولی این جنبش ضد جنگ ویتنام در خود آمریکا بود که حاکمیت را به زانو در آورد. در این هفت ماهه جنبشهای عظیمی در سراسر آمریکا علیه اسرائیل و دولت بایدن در نسل کشی در غزه برپاشده است. شواهدی موجود است که نسل جوان کارگری بویژه دانشجویانی که پس از گرفتن مدرک مجبورند به صفوف نیروی کار بپیوندند، در حال بیدار شدن هستند. از دسامبر ۲۲ جنبش نوینی در دانشگاهها با موفقیت پا گرفته است. ایجاد اتحادیههای کارگری توسط معلمان در دانشگاهها و پذیرفته شدن آنها توسط اتحادیههای کارگری. بدون شک این نیروی کارگری جدیدی است که می تواند نقش بسیار موثری در بیداری کارگران در برابر نظام موجود پدید آورد. این معلمان در دانشگاه باستن (Boston ) با اکثریت ۱۴۱۴ رای موافق در برابر تنها ۲۸ رای مخالف اتحادیه کارگری خود را بنا نهادند. این تحول بزرگی است که در صدها دانشگاه آمریکا در حال شکلگیری است و برای اولین بار در تاریخ آمریکا اتحادیههای کارگری در دانشگاهها در سراسر آمریکا شکل می گیرد. اعضای همین اتحادیهها هستند که دوشادوش دانشجویان در دفاع از مردم فلسطین دست به اعتراض می زنند.
مرگ بر امپریالیسم
پیروز باد خیزش عظیم جنبشهای دانشجویی آمریکا
Comment