با نفی گرایی و سیاهکاری ضد کمونیستی مبارزه کنیم
(هفتم سپتامبر) در گوترزلوی آلمان منتشر شد نشان میدهد که در شرق و غرب آلمان به این واقعه از دیدگاههای متفاوتی نگریسته میشود. طبق این بررسی که توسط بنیاد «برتلسمان» انجام شده، وحدت دو آلمان برای بخشی از ساکنان شرق این کشور با تغییراتی شدید در زندگی شخصی همراه بود.
کای اونزیکار، کارشناس بنیاد «برتلسمان» با اشاره به نتایج این بررسی، در باره حاصل مصاحبهها و بحثهای بینگروهی و همچنین نظرسنجی انجامشده در میان هزار و ۶۰۰ نفر میگوید: "وحدت آلمان در شرق این کشور انقلابی مسالمتآمیز و حاصل تظاهرات مکرر روزهای دوشنبه تلقی شده که سرانجام به فروپاشی دیوار برلین انجامیده است". او ادامه میدهد اما همین رویداد در غرب آلمان به معنای شکست جمهوری دموکراتیک آلمان (آلمان شرقی عرصههای اقتصادی و سیاسی است) که وحدت دو کشور را اجتنابناپذیر کرد.
به علاوه، احساس غالب در شرق آلمان این است که با وحدت دوباره، بسیاری از اموری که به خوبی در آلمان شرقی میچرخید و پیش میرفت از دست رفته است. ۸۴درصد از مردم شرق آلمان چنین نظری دارند. آنها گفتهاند که به هنگام وحدت جامعه مشترکی از دو جامعه ایجاد نشد، بلکه جامعه آلمان شرقی به قبول قوانین و معیارها و ارزشهای جامعه آلمان غربی سوق یافت و شهروندان شرق آلمان چارهای جز تطبیق خود با شرایط جدید نداشتند. ۸۳ درصد پرسششوندگان شرق آلمان گفتهاند که پس از وحدت با آنها رفتار متوازن و عادلانهای نشده و ۶۰ درصد هم خود را شهروند درجه دو کشور واحد حس میکنند».
براندازی نظام سوسیالیستی شوروی و اروپای شرقی را که توسط ضد کمونیست های خزیده در درون احزاب سوسیالیستی وکمونیستی صورت گرفت و سرمایه داری جهانی آنرا پایان تاریخ نامید متاسفانه فرصت طلبان سوسیال دمکرات اساسا خرده بورژوا در کشور ما همراه با تبلیغات وسیع ضد کمونیستی جمهوری اسلامی دست بدست هم دادند و دستاورد تاریخی پرولتاریا و کمونیست های این سرزمین ها رانفی کردند. اهمیت این گزارش در اینست که پس از سی سال مردم آلمان شرقی به سیاهکاری نظام سرمایه داری جهانی برخورد دارند و به این دروغ بزرگ مهر باطل می زند. من در همان زمان در اکثر این کشورها رفت آمد داشتم و در آلمان غربی زندگی می کردم. شاهد وحشیگری سرمایه داری آلمان غربی توسط نمایندگان ویرانگرشان بودم که خاک آلمان شرقی را به توبره کردند و چنان تبلیغ کردند که در غرب بهترین زندگی ها را برای کارگران فراهم کرده اند. این تبلیغات در زمان وجود دیوار برلین بنام فرار از جهنم کمونیسم با سر وصدای پر طنینی پخش می شد و پس از به اصطلاح وحدت آلمان به صورت ضدیت با مهمانان ناخوانده شرقی ها در آمد که به درستی هنوز طبق این گزارش خود را تابع درجه دوم آلمان حس می کنند.
امروز در میان کلیه گرایش ها چپ ایران یک رگه ی فکری و ایدئولوژیکی خدمت به بورژوازی جهانی و امپریالیسم موجود است که بجای نقد علمی از گذشته جنبش کارگری جهان به لجن پراکنی، سیاهکاری ونفی گرایی مشغول است. در این زمینه از مبلغان ضد کمونیستی اسلامی گرفته تا حقوق بشری های سر به آمریکا باهم همسو هستند.
اما دروغ های بزرگ را حرکت عظیم طبقاتی بر ملا می سازد. بحران ساختاری سرمایه داری جهانی، ویرانگری سیاست نئولیبرالیستی امپریالیسم آمریکا، تجاوزگری به خاورمیانه و بی خانمان کردن میلیون ها مردم این منطقه، ناتوانی نظام سرمایه داری در مبارزه با ویروس کرونا که سه کشور بزرگ سرمایه داری در جهان: آمریکا، هند وبرزیل حکومت هایی از نوع شبه فاشیست وراست گرای نژاد پرست سرکار هستند، دروغ بزرگ را افشا کرده و گرایش به سوسیالیسم وکمونیسم در حال رشد است.
در میان جنبش کارگری ایران و کلیه جنبش های توده ای مترقی بویژه در میان جوانان وزنان این گفته روزا لوگزامبورگ زن کمونیست و رهبر انقلابی جنبش کارگری آلمان جا می افتد که بشریت سر دوراهی است: بربریت وسوسیالیسم. در این صد سال از قتل روزا تا بحال کارگران و نیروهای مترقی جهان از سقوط بشریت با درهم شکستن فاشیسم ودشمنان سوسیالیسم، بشریت را از لبه پرتگاه نجات داده اند. بی شک این بار هم با جمعبندی از تجارب گذشته، با درایت تر وظیفه تاریخی انقلاب پرولتری را تحقق خواهند بخشید
محسن رضوانی