3. دسامبر 2023

 تلاش رژیم برای بازگشت به حجاب اجباری

نزدیک به یک سال است که از جنبش 1401 می گذرد، جنبشی که در ادامه جنبش‌های اجتماعی سالهای گذشته و در پاسخ به بحران ساختاری رژیم سرمایه‌داری جمهوری اسلامی شکل گرفت. این جنبش دارای دستاوردهای بسیار بیشتری از جنبش‌های دیگر اجتماعی بود و رژیم را مجبور کرد که از برخی سنگرهای خود عقب بنشیند. دستاوردهای این جنبش را می توان در درهم شکستن ترس و توهم ، شرکت وسیع زنان چه به لحاظ درخواست ها و چه بصورت تعداد بسیار بالاتری از شرکت کنندگان و مقابله با نیروهای سرکوبگر رژیم جمهوری اسلامی در کف خیابان‌ها، شرکت وسیع نیروهای جوان و حتی نوجوان، روشن کردن خط و  خطوط سیاسی و برنامه‌ای که نیروهای اپوزیسیون بورژوا و چپ و رادیکال جامعه و نحوه برخورد آنان به این جنبش .

 افشای نیروهای فریبکار سلطنت طلب، اصلاح طلبان درون و بیرون حکومتی، مجاهدین، و نیروهایی که چشمی به حکومت و نگاهی به کمک امپریالیستی دارند، بخشی از این دستاوردهاست . یکی از درخواست‌هایی که جنبش زنان با شرکت وسیع خود در این جنبش مطرح کردند، اعتراض به قوانین اسلامی از جمله حجاب بود که چندین دهه است بر سر آن و دیگر حقوق زنان در یک چالش بی وقفه با رژیم اسلامی است. زنان دیگر حاضر نیستند که قوانین قرون وسطایی اسلامی را بر سرنوشت خود بپذیرند. 

رژیم اسلامی که از روز اول به قدرت رسیدنش با این چالش اجتماعی بر سر حجاب و حقوق زنان روبرو بوده است این بار مجبور به عقب نشینی شد. اما این عقب نشینی تا وقتی که جنبش با قدرت مشت در مقابل مشت در برابر نیروی سرکوب در خیابان‌ها ایستاده بود، ادامه داشت. نتیجه این بود که جنبش 1401 نشان داد که مسئله زنان همچنان یکی از پرقدرت‌ترین جنبش‌های اجتماعی علیه نظام حاکم است.

 آمار زخمی‌ها، کشته‌ها، دستگیرشدگان، شکنجه شدگان نشان می دهد که وزنه زنان در تمامی آنها نسبت به گذشته بسیار بالا رفته است. از دیگر دستاوردهای این جنبش ادامه کاری آن است که با اینکه تحرکات خیابانی در سطح وسیع توده‌ای فروکش کرده، اما درخواست آن از جمله خواست آزادی زندانیان سیاسی، توقف اعدام و شکنجه و تحصن و تجمع‌ها در محل های کار و جلوی نهادهای دولتی و حق ایجاد تشکلات مستقل… به شیوه‌های دیگر ادامه یافت.

 فروکش کردن اعتراضات و تنش‌های خیابانی این فرصت را برای رژیم بوجود آورده که مجددا با سرکوب و تدوین قوانین جدید، دست به محدودیت‌های بیشتری بزند، اما مردم دیگر نه تنها از نیروی سرکوبگر رژیم ترسی به دل راه نمی دهند بلکه جوانان ما با مقابله و عقب راندن آنها نشان دادند که نیروی متحد در اعتراضات خیابانی براحتی می تواند نیروی نظامی و شبه نظامی بسیار بزرگ را هم منفعل کند. به همین دلیل رژیم با وضع قوانین جدید و کپی برداری از کشورهای دیگر همراه و همزمان  کشتن و شکنجه از اسلحه جریمه های سنگین مالی برای درهم شکستن مقاومت بویژه علیه زنان در حجاب اجباری در این دوره استفاده می کند. مبارزات طبقات فرودست اجتماعی آنچنان رژیم را تحت فشار قرار داده است که مجبور شده است برای وضع قوانین حجاب آنرا در مجلس پشت درهای بسته به گفتگو و رای بگذارد. اما آزادی زنان و حق برابر زن و مرد آنچنان با جنبش طبقاتی در ایران درهم تنیده است که هر جنبش اجتماعی و طبقاتی بدون در نظر گرفتن حقوق زنان و نیز جنبش زنان بدون حمایت دیگر جنبش‌های مترقی اجتماعی به ثمر نخواهد رسید.

با اینکه رژیم در رابطه با جنبش 1401 با اعدام دهها نفر تلاش کرد تا جو ترس و وحشت دیگری را براه بیاندازد، اما اعدام‌ها هم نتوانست شرایط را به قبل از جنبش 1401 باز گرداند. ظاهرا گشت‌های ارشاد جمع شدند تا گشت‌های و پست‌های بازرسی نهان و آشکار ولی با اسم‌های جدید و وسیعی را در جامعه سازمان دهی کنند. در خبرها از جلوگیری و ورود زنان به نهادهای دولتی، شرکت‌ها، عدم اجازه برای استفاده از سرویس‌های حداقل مانند، ورود به ایستگاه‌های مترو، قطارها، بانک‌ها و فشار عناصر امنیتی به زنانی که حجاب اجباری را رعایت نمی کنند. و بالاخره مجموعه‌ای از فشارهای روانی و فیزیکی به زنان برای حفظ پاشنه آشیل رژیم در رابطه با زنان. یعنی رعایت حجاب اجباری بصورتی که شرع مطرح می کند. بازگشت فشار به زنان جهت تحمیل حجاب اجباری برای رژیم راه رفتن روی بند و حریق است، به نحوی که هر لحظه جنبش زنان می تواند شعله ور شود. 

جنبشی که امروز اکثریت عظیمی از جوانان، دانشجویان، کارگران و…. را پشت سر خود دارد. با کوچکترین تعرض امنیتی‌ها به زنان، جوانان خشمگین جواب دندان شکنانه‌ای به آنها می دهند. چنگ و دندان نشان دادن‌های رژیم در خیابان‌ها نه ناشی از قدرقدرتی بلکه ترس از جنبش دیگری که در راه است، می باشد. 

هر چه به سالگرد کشته شدن ژینا امینی (مهسا)نزدیکتر می شویم، رژیم در بالاترین سطوح علیه حجاب و پس گرفتن موقعیت‌های جدیدی که زنان با مبارزه به دست آوردند، بیشتر موضع می گیرند. رئیسی می گوید قطعا علیه آزادی حجاب و پوشش اختیاری زنان خواهیم ایستاد و آنچه را او به عنوان بساط ( بخوان مبارزات مردم کف خیابان ) را برخواهیم چید. اما شکل ظاهرا تهاجمی رژیم اسلامی برای اپوزیسیون حقیر و اصلاح طلب کمی دلهره آور است بعلت اینکه این جماعت اصلاح طلب می دانند که منافع کل رژیم را در برابر آرایش قوای متحدتری از نیروهای مترقی قرار می دهد.

پیروزی و موفقیت جنبش‌های آینده در جبران تمامی نقطه ضعف‌هایی است که تا به حال باعث شده که رژیم با استفاده از آنها تا به حال بر سر قدرت بماند. حداقل سه جنبش 96، 98 و نشان دادند که قدم‌های بسیار موثری در جهت جبران ضعف‌ها و تکامل شعارها و تحرکات خیابانی و تاکتیک‌های مرتبط انجام داده است. فشار جنبش زنان درعین حال باعث شکاف در صفوف رژیم اسلامی هم شده است. موضع گیری‌های متفاوت آخوندها و آیت الله‌های حاکم بر ایران و درخواست همیشگی خامنه‌ای از رهبران باندهای حاکم و مواضع دو پهلوی آنها در عین حال که ناشی از فریبکاری آخوندها ناشی می شود ولی اساس آن فشار جنبش اجتماعی به حاکمیت و تهدید منافع آنهاست.

 مجیزگویان و نصحیت کنندگان خارج و داخل کشوری هم دیگر جنایشان رنگ باخته است، این جنبش نشان داد که احتیاج به وکیل و وصی ندارد و دست رد به سینه کسانی امثال خامنه ای، رضا پهلوی و مریم رجوی زد. نفرت عمومی از رژیم همه گفتمان‌های بورژوایی را با شکست روبرو ساخته است. امروز در جامعه گفتمان عدالت اجتماعی اداره شورایی، آزادی زندانیان سیاسی، علیه اعدام علیه شکنجه و حکومت مردم بر مردم جای گفتمان گذشته که بر مبنای استبدادهای فردی و سیاسی و پارلمان‌های دست آموز قدرت، را گرفته است. این جنبش مجددا ثابت کرد که جنبش همه با همی بدون رهبری سیاسی یک فریب در جهت اغفال توده‌ها در جهت رسیدن اقشار دیگری از سرمایه‌داری ایران به قدرت است. 

اینکه صندوق رای در آینده نوع رژیم را تعیین می کند، همه فقط علیه رژیم، فعلا از نظرات خود جهت سرنگونی سریع رژیم خودداری کنید و نظراتی از این دست، هم نتوانست تجربه  سال‌های 56 -57 که جنبش اعتراضی، آزادیخواهی  و ضد سلطنت  را به بخشی ار اپوزیسیون راست پروامپریالیستی و پرو اسلامیستی تسلیم کند، تکرار نماید. جنبش 1401 یادآور این نکته تاریخی است که در مبارزه علیه حاکمین، مبارزه مرگ و زندگی بین اپوزیسیون راست و جنبش عدالت خواهی طبقات فرودست برای کسب هژمونی سیاسی برآن اتفاق افتاد. به واقع هم سلطنت طلبان و مجاهدین با تمامی تلاش‌شان برای اینکه مورد قبول امپریالیست‌های غربی به عنوان آلترناتیو رژیم جمهوری اسلامی قرار گیرند و بتوانند جنبش عدالت طلبی و  آزادیخواهی ایران را به حاشیه برانند، بعلت آگاهی بالای توده‌ها موفق نبود.

 گفتمان کمونیست‌ها و سوسیالیست‌ها دیگر نه در محافل و احزاب بلکه به درون توده‌ها کشیده شده است و همین خطری را متوجه منافع دیگر جناح‌های سرمایه‌داری برای ابقاء رژیم اسلامی در برآمده توده‌ای کرده است. سرنگونی و یا تغییرات شدید اجتماعی وقتی توده‌ها متشکل و آگاه هستند همیشه به نفع جنبش مترقی و رادیکال ایران بوده است. برعکس هرگاه که توده‌های مردم در پراکندگی در زیر سایه  حاکمیت مستبد بوده‌اند دست به دست شدن قدرت ، نتوانسته است که منافع آنها را تامین کند. تمامی جنبش‌های سه دهه اخیر حاکی از ادامه آن در آینده خواهد بود. کمونیست‌ها و طبقه کارگر یک قطب تعیین کننده سیاسی و به لحاظ کمیتی  همراه با دیگر زحمتکشان نیز اکثریت جامعه هستند. فقط و من تاکید می کنم  ناشی از پراکندگی و متشکل نبودن آنها در شرایط کنونی است که این فرصت تاریخی فراهم نشده است  که با سرنگونی رژیم جامعه بتواند رژیمی مترقی، با دمکراسی عالی شورایی و عدالت طلب را جایگزین کند. 

ع.غ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *