3. دسامبر 2023

به یاد ترانه لطفعلیان شعر

A picture containing text, person, posing, black

Description automatically generated

ترانه لطفعلیان از رفقای جوان سازمان انقلابی و حزب رنجبران ایران، مشاور حقوقی سازمان زنان در سال‌های پس از انقلاب، جزو کار گروه نشریه رنجبر در دوره فعایت‌های مخفی و زیر زمینی – سالهای مقاومت و مبارزه تا آخر – او را در پائیز ۶۱ در تهران دستگیر می کنند، در زندان اوین زیر شکنجه به قتل می رسانند. به راستی چگونه می توان این کینه توزی نظام‌های شاهنشاهی و ولایت فقیه را نسبت به زنان ما مانند ترانه، وفا جاسمی و معصومه طوافچیان را توضیح داد؟ دشمنی ستمگران با توده‌ها البته در تاریخ سر زمین ما زبانزد است.

ماهیت ضد کمونیستی بورژوازی ایران در دوران معاصر هم؛ دست در دست سرمایه جهانی چه در سایه خدای شاهنشاهی و چه نماینده امام ولایت فقیه چنان خشن و ضد انسانی است که خیال حل مسالمت آمیز مشکلات جامعه کنونی ایران را به توهمی تبدیل کرده است.

به یاد ترانه شاعری بی نام شعری سروده و در رنجبر شماره ۶ خرداد ماه ۱۳۶۵ به چاپ رسیده است

 خورشید شب

نام تو را به یاد ندارم

اکنون که در خیال خویش

بر نی نی دو چشم روشن توخیره گشته‌ام

با من بگو به چه نامی صدا کنم ترا

دیر آشنای من!

اینک که می سرایمت؟

با من بگو چهره‌ی صاف و نجیب تو

با من بگو، چگونه بود

در لحظه‌ای که سینه‌ات، رگبار سرب داغ را

آماج‌گاه شد؟

با من بگو

وقتی که گیسوان نرم ترا پنجه‌ی باد سحرگهان

آشفته کرده بود،

در بیکران ذهن تو آندم چه می گذشت

اندیشناک چه بودی،

 به من بگو

وقتی که دستهای نازکت از پشت بسته بود؟

***

می بینمت

در آن پگاه سرد

با قامت ظریف، ایستاده‌ای و نگاهت بر آسمان

در انتظار طلوع دوباره‌ی خورشید مانده است.

می بینمت

چون بارهای بار

تنها نشسته‌ای و با انگشت‌های خویش

یک یک، سرود خشم غم‌آوای رنج خلق را

در قالب بلور واژه‌ها

بر صفحه صفحه‌ی شبنامه میزنی.

آنگاه،

می بینمت

کز روشنایی دو چشم زلال تو

انبوه نیزه‌های نور

سوی ظلم شب

پرتاب می‌شوند.

***

نام ترا را به یاد ندارم

اما

بگذار من ترا،

“خورشید شب “صدا زنم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *